فاصله بین عقد و خانه داری حضرت زهرا علیها السلام چقدر بوده است؟

فاصله بین عقد و خانه داری حضرت زهرا علیها السلام چقدر بوده است؟
برخی منابع شیعه با توجه به روایت کلینی که تولد فاطمه را پنج سال پس از بعثت پیامبر ذکر کرده،سن او را در هنگام ازدواج، نُه سال دانسته‌اند.از آنجا که پیامبر (ص) حضرت فاطمه (س) را ۱ ذی‌الحجه سال دوم هجری، به خانۀ امام علی (ع) فرستاد، فاصله زمان عقد تا ازدواج آن دو تقریبا ده ماه بوده است،

تفاوت سنی حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها چقدر بوده است؟

تفاوت سنی حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها چقدر بوده است؟
درمنابع سن حضرت علی علیه السلام را در هنگام ازدواج 21 سال و پنج ماه ذکر کرده اند و سن حضرت زهرا علیها السلام مختلف نقل شده است از 9 سا ل گفته اند تا 11 سا ل در نتیجه اگر حضرت زهرا علیهاالسلام هنگام ازدواج نه ساله باشند اختلاف سنی حدود 12 سال می شوداگر ده ساله بوده باشنداختلاف سنی یازده سال می شود واگر یازده ساله بوده اند اختلاف سنی ده سال می شود.بخاطر نقل های متفاوت نمی توان دقیقا مشخص کرد اما حدود اختلاف سنی بین ده تا دوازده سال می باشد.

سن حضرت علی علیه السلام هنگام ازدواج چقدر بوده است؟

سن حضرت علی علیه السلام هنگام ازدواج چقدر بوده است؟
در منابع سن حضرت علی علیه السلام را در هنگام ازدواج 21 سا ل و پنج ماه ذکر کرده اند و سن حضرت زهرا مختلف نقل شده است از 9 سا ل گفته اند تا 11 سا ل در نتیجه اختلاف سنی حدود یازده سال می شود.

لطفا چگونگی ازدواج حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام را مفصل توضیح دهید؟

لطفا چگونگی ازدواج حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام را مفصل توضیح دهید؟
پرسشگرمحترم
این ازدواج در ۱ ذی‌الحجه سال دوم هجری رخ داد. خطبه عقد آنان را پیامبر اکرم خواند. بر اساس منابع روایی، پیش از امام علی(ع)، کسان دیگری از مهاجران و انصار، تمایل خود برای ازدواج با حضرت فاطمه(س) به پیامبر (ص) اعلام کردند اما با مخالفت وی روبرو شدند.مهریه حضرت زهرا(س) در منابع مختلف بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ درهم ذکر شده که این مبلغ، مهر السنة خوانده می‌شود. امام علی(ع)، بر اساس آنچه در روایات نقل شده، برای تأمین مهریه، زره خود را فروخت و پیامبر با پول آن جهیزیه حضرت فاطمه(س) را تهیه کرد. در شب ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، مردم مدینه به دعوت پیامبر(ص) اطعام شدند.پیامبر(ص) دست حضرت فاطمه(س) را در دست امام علی(ع) گذاشت و پس از حضور در خانه آن دو برایشان دعا کرد که خداوند دلهایشان را به هم نزدیک و نسلشان را مبارک گرداند.ماجرای خواستگاری از حضرت فاطمه (س)، با تفاوت‌هایی در منابع شیعه و سنی نقل شده است. بنابر این منابع، چند تن از صحابه در مدینه به خواستگاری فاطمه (س) رفتند. پیامبر (ص) در پاسخ به این درخواست‌ها، ازدواج فاطمه را موکول به خواست و قضای الهی می‌کرده و تاکید کرده است که ازدواج او به دست خداست. سرانجام علی (ع) نزد رسول خدا (ص) رفت ولی از روی شرم نتوانست درخواست خود را بگوید. در مرتبه سوم، از پیامبر درخواست ازدواج با فاطمه کرد و پیامبر فرمود: «آیا چیزی داری؟» امام علی (ع) در پاسخ به پیامبر (ص) گفت که جز زره چیزی ندارد. پیامبر (ص)، مهریه فاطمه را دوازده و نیم اوقیۀ طلا قرار داد و زره علی (ع) را به او برگرداند.پیامبر، بر الهی بودن ازدواج امام علی و فاطمه تأکید کرده است.پیامبر در هنگام ازدواج فاطمه و علی (ع) بر منبر رفت و خطبه‌ای خواند و سپس گفت: خداوند به من دستور داده است که فاطمه را به عقد علی درآورم و من نیز اگر علی راضی باشد، فاطمه را با مهریه ۴۰۰ مثقال نقره به عقد ازدواج علی درمی‌آورم. سپس امام علی (ع) رضایت خود را اعلام کرد.پیامبر یک سال پس از هجرت به مدینه، حضرت فاطمه(س) را به همسری حضرت علی (ع) درآورد.برخی منابع شیعه با توجه به روایت کلینی که تولد فاطمه را پنج سال پس از بعثت پیامبر ذکر کرده،سن او را در هنگام ازدواج، نُه سال دانسته‌اند.از آنجا که پیامبر (ص) حضرت فاطمه (س) را ۱ ذی‌الحجه سال دوم هجری، به خانۀ امام علی (ع) فرستاد، فاصله زمان عقد تا ازدواج آن دو تقریبا ده ماه بوده است، منابع تاریخی میزان مهریه حضرت زهرا(س) را بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ درهم ذکر کرده‌اند.در دوران پیامبر، هر ده درهم نقره، معادل یک دینار طلا بوده است و بر این اساس، مهریه حضرت زهرا (س)، معادل ۱۷۰ تا ۲۲۳ گرم طلا تخمین زده می‌شود.بنابر گزارش شیخ طوسی در کتاب أمالی، امام علی (ع) برای تأمین مهریه، زره خود را فروخت. پس از آنکه مهریه به دست پیامبر رسید، بی آنکه آن را بشمارد، اندکی از پول را به بلال داد تا برای فاطمه عطر تهیه کند.پیامبر اکرم (ص) سپس باقیمانده پول را برای تهیه وسائل موردنیاز زندگی، به چند تن از یاران خود داد ازجمله موارد جهیزیه حضرت فاطمه، پیراهنی بود که حضرت زهرا شب عروسی خود در پی تقاضای زنی مستمند، به او بخشید و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد.بر اساس منابع روایی، پیامبر اکرم (ص)، بلال حبشی را فراخوانده و از او خواست که یک گوسفند و پنج مُد جو تهیه کند تا مهاجران را دعوت کند و برای ازدواج امام علی و فاطمه (س) ولیمه بدهد. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که در این دیدار به بلال فرمود: «دوست دارم از سنت‌های امت من این باشد که در ازدواج، ولیمه داده شود.» پس از آنکه بلال، ولیمه را آماده ساخت، مردان به دعوت پیامبر (ص) در مسجد حضور یافته و از آن غذا خوردند و پس از آن، باقیمانده غذا به دستور پیامبر به بلال داده شد تا برای زنان و کودکان برده شود.پیامبر (ص) پس از ولیمه عروسی، دست فاطمه (س) را در دست علی (ع) گذاشت و پس از آنکه به خانه خود رفتند، به آنها پیوست، ظرف آب طلب کرد و در ضمن پاشیدن مقداری آب روی سر و میان شانه‌های حضرت فاطمه(س)، از خداوند خواست که آن دو را تطهیر کند، همانطور که پیامبر را تطهیر کرده است. پیامبرهمچنین از آن دو خواست از آن آب بنوشند، روی‌شان را با آن بشویند و با آن مضمضه و استنشاق کنند. وی در پایان برای آن دو دعا کرد و فرمود: «خداوند دل‌هایتان را به هم نزدیک و مهربان کند و نسل شما را مبارک گرداند و کارهای شما را اصلاح کند.»بر اساس منابع تاریخی، خانه امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، چند روز پس از ازدواج به همسایگی پیامبر منتقل شد؛ چراکه دوری فاطمه برای پیامبر دشوار بوده است. پیامبر ابتدا به دنبال آن بوده که آن دو را در خانه خود جای دهد، اما حارثة بن نعمان، یکی از صحابه، خانه خود را که در همسایگی پیامبر بود، در اختیار او گذاشت تا خانه علی و فاطمه باشد.

آیا امام جواد علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر داده است؟

آیا امام جواد علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر داده است؟
حضرت عبدالعظیم حسنی می گوید: من بر آقایم امام جوادعلیه السلام وارد شدم به قصد اینکه از او درباره قائم سؤال کنم که آیا او مهدی است یا دیگری ، حضرت ابتدائا فرمود:... یا اباالقاسم ! ان القائم منا هو المهدی الذی یجب ان ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی ...(۱) ؛ ای اباالقاسم ! همانا قائم از ما همان مهدی است که واجب است در غیبتش انتظار او را کشیده و هنگام ظهورش از او اطاعت شود و او سومین از اولاد من است ...
در روایت دیگری صقر بن ابی دلف می گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم : چرا قائم را منتظر خوانند؟ فرمود:... لان اله غیبتة تکثر ایامها و یطول اءمدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون ...(۲) ؛زیرا برای او غیبتی است که روزهایش زیاد و مدتش طولانی خواهد بود. مخلصین در انتظار خروج او به سر خواهند برد ، و شک کنندگان او را انکار خواهند کرد ...
همچنین مرحوم صدوق؛ به سندش از صقر بن ابی‏دلف نقل کرده که از امام جواد علیه‌السلام شنیدم که می‏فرمود: "الإمام بعدی اِبنی عليّ، أمره أمری وقوله قولی وطاعته طاعتی، والإمام بعده ابنه الحسن أمره أمر أبیه وقوله قول أبیه وطاعته طاعة أبیه. ثمّ سکت فقلت له: یابن رسول اللَّه! فمن الإمام بعد الحسن؟ فبکی (علیه‌السلام) بکآءً شدیداً، ثم قال: إنّ من بعد الحسن ابنه القآئم الحقّ المنتظر..."(۳)؛ "امام بعد از من فرزندم علی است، امر او امر من وقول او قول من وطاعت او طاعت من است. وامام بعد از او فرزندش حسن است. امر او امر پدرش، وقول او قول پدرش، وطاعت او طاعت پدرش می‏باشد. آن گاه ساکت شد. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن کیست؟ امام گریه شدیدی کرد، سپس فرمود: همانا بعد از حسن فرزندش قائم به حقّ منتظر است...".
پی نوشت ها:
۱- کمال الدین ، ص ۳۷۷؛ بحارالانوار ، ج ۵۱ ، ص ۱۵۶ ، ح ۱
۲- کمال الدین ، ص ۳۷۸؛ بحارالانوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۰ ، ح ۴
۳- اعلام الوری، ص ۴۳۶ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۵۷، ح ۵

چرا امام جواد (ع) داماد مامون شدند؟

چرا امام جواد (ع) داماد مامون شدند؟
ازدواج امام جواد(ع) با دختر مأمون(ام الفضل) از مسایلى است كه اظهار نظر قطعى درباره آن مشكل است؛ ولى مى توان برخى عوامل را تأثیر گذار دانست.
به نظر مى رسد مأمون اهداف زیر را دنبال می كرد:
۱- نظارت بر رفتار امام جواد(ع): مأمون با فرستادن دختر خود به خانه امام مى خواست آن حضرت را همیشه زیر نظر داشته باشد و دختر مأمون نیز در انجام این رسالت موفق بود، زیرا در خبر چینى و گزارشگرى ماهر بود.
۲- جذب حكومت: مأمون تصور مى كرد با این وصلت امام جواد(ع) را مجذوب مادیات و امكانات سلطنتى نموده و به قداست و حرمت امام لطمه وارد نماید؛ غافل از این كه امام جواد(ع) یكى از زاهد ترین امامان بوده و جذب دستگاه حكومت نمى گردید.
۳- جلوگیرى از اعتراض علویان: دشمنى مأمون با علویان موجب شد كه آنان علیه وى اعتراض نموده و حكومت او را متزلزل كنند. مأمون با این ازدواج قصد داشت خود را علاقه مند به امام نشان دهد،‌ در نتیجه شیعیان قیام نكنند.
طبیعی بود كه مأمون جهت تحقق اهداف فوق شدیداً امام را تحت فشار قرار داد و براى این وصلت از همه‌ راهكارها و اهرم ها بهره گرفت.
به نظر مى رسد عوامل زیر در ازدواج امام جواد(ع) تأثیر گذار بود:
۱- اجبار امام به ازدواج:
بی تردید ازدواج امام جواد(ع) با دختر مأمون خواسته امام نبوده و این ازدوج مانند ازدواج هاى معمولى كه مبتنى بر خواست و رعایت شرایط باشد، صورت نگرفت. زیرا امام جواد(ع) مى دانست كه مأمون پدرش امام رضا(ع) را به شهادت رسانده و یكى از دشمنان خاندان اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان است. از سوى دیگر حكومت مأمون وجاهت قانونى و مشروعیت نداشت.
مأمون جهت رسیدن به اهداف خود شدیداً امام را تحت فشار قرار داد و حتى حضرت را تهدید نمود. برخى عقیده دارند كه اگر امام ازدواج نمى كرد، ممكن بود امام را ترور كند. (1)
گرچه در قاموس ائمه(ع) ترس از مرگ وجود ندارد، ولى در آن مقطع زنده بودن و رهبرى او نقش بنیادى در حفظ دین و مصالح مسلمانان داشت.یكی از نویسندگان مى نویسد: «به نظر مى رسد كه موافقت امام با این ازدواج عمدتاً بر اثر فشارى بود كه مأمون بر امام وارد كرد».(۲)مسئله فشار و اجبار در مسئله پذیرش ولایتعهدی از طرف امام رضا نیز عامل اصلی بوده است.
۲_ حفظ شیعیان:
یكی از استراتژى هاى مهم خلفاى اموى و عباسی،‌ شیعه ستیزى بوده و آنان از هیچ جنایتی علیه علویان دریغ نكرده و به آزار و زندانى و قتل آنان مى پرداختند. از سوى دیگر یكى از سیاست هاى مهم ائمه(ع) حفظ شیعیان بود،‌ چنانكه امام حسن(ع) یكى از علل صلح خویش را حفظ شیعیان بیان نمود. (۳)ائمه(ع) سعى مى كردند با اتخاذ سیاست و راهكارهاى منطقى و معقول به حفظ شیعیان بپردازند، گرچه ممكن بود اتخاذ راهكار حفظ شیعیان، شخصیت آن ها را زیر سؤال ببرد. شاید امام جواد(ع) از ازدواج با دختر مأمون،‌ حفظ شیعیان را دنبال مى كرد. طبیعى بود كه مأمون با ازدواج دخترش با امام جواد(ع) تا اندازه اى از سیاست خصمانه خود علیه شیعیان پرهیز مى كرد، زیرا به حسب ظاهر با امام شیعیان رابطه فامیلى بر قرار كرده بود.
۳_حفظ دین :
شاید ازدواج امام جواد(ع) با دختر مأمون نوعى تكلیف بود تا امام جواد(ع) با این ازدواج بتواند به حفظ دین و تبلیغ آن بیشتر خدمت كند ؛ امام با نفوذ در مركز حكومت سعى مى كرد تا اندازه ای از سیاست دین ستیزى مأمون جلوگیرى نماید و به جامعه دینى خدمت كند.با اتخاذ سیاست هاى منطقى ، به رغم آن كه با ام الفضل ازدواج نمود، تحقق اهداف مأمون را در خصوص ازدواج دخترش غیر ممكن ساخت.
پی نوشت:
۱-مهدى پیشوایی، سیره پیشوایان،‌ ص۵۵۹.
۲- همان
۳- اخبارالطوال، ص ۲۲۰.

چرا امام جواد (ع) با وجود شناخت همسرش، او را طلاق نداد؟

چرا امام جواد (ع) با وجود شناخت همسرش، او را طلاق نداد؟
ازدواج امام جواد (ع) با دختر مأمون (ام الفضل) از مسایلی است که اظهار نظر قطعی درباره آن مشکل است؛ در عین حال می توان به برخی عوامل تأثیر گذار اشاره کرد . تبیین علل ازدواج امام جواد با دختر مأمون می طلبد به این امر نیز اشاره شود که هدف مأمون از دواج دخترش با امام چه بود.
به نظر می رسد مأمون اهداف زیر را دنبال می کرد:
۱. نظارت بر رفتار امام جواد:
مأمون با فرستادن دختر خود به خانه امام می خواست آن حضرت را همیشه زیر نظر داشته باشد . دختر مأمون نیز در انجام این رسالت موفق بود، زیرا در خبر چینی و گزارشگری ماهر بود.

۲. جذب حکومت:
مأمون تصور می کرد با این وصلت امام جواد را مجذوب مادیات و امکانات سلطنتی نموده و به قداست و حرمت امام لطمه وارد نماید؛ غافل از این که امام یکی از زاهد ترین امامان بوده و جذب دستگاه حکومت نمی گردید.

۳. جلوگیری از اعتراض علویان:
دشمنی مأمون با علویان موجب شد که آنان علیه وی اعتراض نموده و حکومت او را متزلزل کنند. مأمون با این ازدواج قصد داشت خود را علاقه مند به امام نشان دهد، در نتیجه شیعیان قیام نکنند.
مأمون در جهت تحقق اهداف فوق شدیداً امام را تحت فشار قرار داد و برای این وصلت از همه راهکارها و اهرم ها بهره گرفت.

با توجه به این مطالب به نظر می رسد عوامل زیر در ازدواج امام جواد تأثیر گذار بود:

ا) اجبار امام به ازدواج:
بی تردید ازدواج امام جواد با دختر مأمون خواسته امام نبوده و این ازدوج مانند ازدواج های معمولی که مبتنی بر خواست و رعایت شرایط باشد، صورت نگرفت. زیرا امام می دانست که مأمون پدرش امام رضا (ع) را به شهادت رسانده و یکی از دشمنان خاندان اهل بیت پیامبر (ص) و شیعیان است.
از سوی دیگر امام می دانست که :
حکومت وی فاقد وجاهت قانونی و شرعی است . مأمون جهت رسیدن به اهداف خود شدیداً امام را تحت فشار قرار داد . حتی حضرت را تهدید نمود. برخی عقیده دارند که اگر امام ازدواج نمی کرد، ممکن بود امام را ترور کند. (۱)

ب) حفظ جان امام :
گرچه در فرهنگ ائمه « از جمله امام جواد » ترس از مرگ وجود ندارد، ولی در آن مقطع زنده بودن و رهبری امام نقش بنیادی در حفظ دین و مصالح مسلمانان داشت. امام جهت حفظ جان خود با دختر مامون ازداوج نمود . (۲)
یکی از نویسندگان می نویسد: ... هدف امام جواد از قبول این ازدواج دو چیز بود:
یکی این که: امام با قبول این ازدواج خود را از کشته شدن نجات داد،
دوم این که: امام جواد با این کارش جان نیروهای انقلابی شیعه را هم حفظ کرد و در نتیجه نهضت مکتبی علویان به پیشرفت خود ادامه داد. (۳)

پ) حفظ شیعیان :
یکی از استراتژی های مهم خلفای اموی و عباسی، شیعه ستیزی بوده و آنان از هیچ جنایتی علیه علویان دریغ نکرده و به آزار و زندانی کردن و قتل آنان می پرداختند.
از سوی دیگر یکی از سیاست های مهم ائمه (ع) حفظ شیعیان بود، چنان که امام حسن (ع) یکی از علل صلح خویش را حفظ شیعیان بیان نمود. (۴)
ائمه سعی می کردند با اتخاذ سیاست و راهکارهای منطقی و معقول به حفظ شیعیان بپردازند، گرچه ممکن بود اتخاذ راهکارهای حفظ شیعیان، شخصیت آن ها را زیر سؤال ببرد. ولی امامان جهت حفظ جان شیعیان خود همه سختی ها و ناروای ها را تحمل می نمودند.
شاید امام جواد از ازدواج با دختر مأمون،حفظ جان شیعیان را دنبال می کرد. طبیعی بود که مأمون با ازدواج دخترش با امام جواد تا اندازه ای از سیاست خصمانه خود علیه شیعیان پرهیز می کرد.

یکی از نویسندگان می نویسد :
نزدیکى امام به دربار می ‏توانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیرى از سرکوبى سران تشیّع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این به یک معنا مى‏توانست شبیه قبول وزارت هارون از طرف على بن یقطین ، یعنى نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیّع باشد.

«حسین مکارى»، یکى از یاران امام جواد، می گوید: در بغداد خدمت امام جواد شرفیاب شدم و زندگی اش را دیدم. در ذهنم خطور کرد که : «اینک که امام به این زندگى مرفّه رسیده است ، هرگز به وطن خود، مدینه، باز نخواهد گشت». امام لحظه ‏اى سر به زیر افکند، آن گاه سر برداشت و در حالى که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود:
اى حسین! نان جوین و نمک خشن در حرم رسول خدا نزد من از آن چه مرا در این حال مى‏بینى محبوب تر است.(۵)

به همین جهت امام در بغداد نماند و با همسرش «ام الفضل» به مدینه بازگشت . تا سال ۲۲۰ همچنان در مدینه می زیست. این امر نشان از آن دارد که امام به خاطر حفظ جان یا حفظ شیعیان تن به این ازدواج داده بوده است . اگر این امر مبتنی بر رضایت امام بود، چرا امام آن قدر ناراحت باشد و به مدینه بر گردد؟
امام با اتخاذ سیاست های منطقی ، به رغم آن که با ام الفضل ازدواج نمود، تحقق اهداف مأمون را در خصوص ازدواج دخترش غیر ممکن ساخت.

تنيجه:
با توجه به اهداف امام (ع) از اين ازدواج ، شايد طلاق گزينه مناسبي براي رهايي از ام الفضل باشد اما براي رهايي از دست مامون و معتصم نبود. چرا كه شايد با طلاق از دسيسه هاي همسر در امان بود و خود را تا حدودي نجات مي داد. اما به نفع عموم شيعيان نبود. همان گونه كه بيان شد با توجه به شرائط حاكم بر آن زمان امام با اين ازدواج در پي حفظ جان شيعيان نيز بودند. كه اين امر با طلاق دادن ام الفضل به سر انجام نمي رسيد.

پی نوشت:
۱. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۵۵۹ ، موسسه امام صادق (ع) ، قم ، ۱۳۷۹ .
۲. همان .
۳. امامان شیعه و جنبش های مکتبی، محمد تقی مدرس، ص۳۰۶، ترجمه حمید رضا آژیر ،مشهد ،بنياد پژوهش هاي اسلامي.
4. اخبارالطوال، ابو حنيفه دينوري، ص ۲۲۰، چاپ اول، قاهره، دار احياء الكتب العربي (افست انتشارات آفتاب،تهران).
۵. مجلسى، بحار الأنوار ، ج ۵۰، ص ۴۸ ،سال چاپ : ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م ، ناشر : دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، لبنان؛قزوینى، سید کاظم، الامام الجواد من المهد اًّلى اللحد ، ص ۱۵۲ .

امام جواد (ع) که در کودکی به مقام امامت رسیدند، چگونه به مشکلات دینی و اجتماعی مردم پاسخ می دادند؟

امام جواد (ع) که در کودکی به مقام امامت رسیدند، چگونه به مشکلات دینی و اجتماعی مردم پاسخ می دادند؟
برخی از خدمات علمی و اجتماعی حضرت امام جواد علیه‌السلام به قرار زیر است:
۱) گویی به مسایل و شبهات اعتقادی: این مهم در قالب پرسش و و مناظره و گفتمان و نامه‌نگاری صورت می‌گرفت.
۲) تشکیل مکتب علمی و تربیت شاگردان: امام شخصیت‌های مهم علمی مانند علی بن مهزیار، احمد بن ابی نصر بزنطی و زکریا بن آدم تربیت کرد که هر کدام در گسترش معارف و علوم اسلامی بسیار تأثیرگذار بودند.
۳) فعالیت‌های سیاسی: این مهم نیز در قالب‌های مختلف از جمله نفوذ به درون حکومت صورت می‌گرفت؛ بدین معنا که امام به هواداران خود اجازه می‌داد به حکومت نفوذ کرده و مناصب و سمت های حساس را در دست بگیرند.
۴) حمایت از شیعیان: این رویکرد نیز در قالب‌های مختلف مانند حمایت‌های مالی و جلوگیری از ظلم بر آنان شکل می‌گرفت. مرحوم کلینی نقل می‌کند که حضرت جواد، بنا به درخواست یکی از شیعیان سیستان، طی نامه‌ای به والی این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والی که از پیروان امام بود، نه تنها بدهی او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است، او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد برای او مستمرّی نیز تعیین کردند.
پی نوشت:
۱. مفید، الارشاد، قم ، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۶
۲. کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۴۹۶

آرامش چيست؟ چگونه به دست می آید؟

آرامش چيست؟ چگونه به دست می آید؟
پرسشگرمحترم در زندگی می توان به آرامش رسید و این تنها یک شعار نیست، حقیقتی است که مشاهده شده،نکته مهم این است که آرامش را چگونه معنا کنیم؟ آسایش با آرامش متفاوت است.آسایش داشتن وسائل راحتی است مربوط به بیرون آدمی است ولی آرامش مربوط به درون انسان است یعنی می شود کسانی وسائل راحتی و آسایش را داشته باشند ولی آرامش نداشته باشند همچنان که کسانی هستند وسائل و امکانات ندارند ولی آرامش دارند.ماهیت آرامش یعنی نبود غم و ترس، کسانی که با خدا هستند و اهل ارتباط با خدا هر چه این ارتباط بیشتر و بهتر صورت گیرد نگرش آنها به جهان و افراد تغییر می کند و لذا غم و ترس آنها کاهش می یابد و به آرامش می رسند "ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون"
نگاه به گذشته و شکر خدا.نگاه به آينده و اعتماد به خدا.نگاه به اطراف و جستجوي خدا.نگاه به درون و ديدن خدا .آرامش می دهد
” لحظه هايتان سرشار از بوي خدا”

اگر دوست من مذهبی نباشد باید دوستی را قطع کنم ورابطه دوستی تمام شود؟

اگر دوست من مذهبی نباشد باید دوستی را قطع کنم ورابطه دوستی تمام شود؟
پرسشگر محترم.مذهبی نبودن شکل های مختلفی دارد گاهی فقط نمازنمی خواند گاهی اهل گناه و فسق و فجور است.بین موارد فرق بگذارید اگر با شخص غیر مذهبی رابطه دوستی خوبی دارید واز مذهبی نبودن او تاثیر منفی نمی گیرید و در گناهان او شریک و همراه نباشید می توانید دوستی را ادامه دهید وازرابطه دوستی استفاده کنید و او را ارشاد نمایید. رفتارشما اگرمطلوب باشد انشاالله عملا تاثیرگذارخواهید بود.گاهی کمرنگ کردن معاشرت و کم کردن توجه خودش تاثیر گذار است.لذا اگر معاشرت با آنها برای شما ضرر ندارد و تاثیر بدی نمی گیرید می توانید دوستی را ادامه دهید و به مرور تاثیر مثبت عملی بگذارید و در مواردی که شرائط مقتضی هست ارشاد نمایید.اما اگر با دوستی با چنین افرادی تاثیر بدی می گیرید و آنها آلودگي اخلاقي دارند، مثلا اهل فسق و فجورند، فحش و ناسزا مي گويند يا به واجبات و محرمات اهميتي نمي دهند، در اين صورت، صلاحيت لازم براي دوستي ندارند. ودلیلی ندارد که دوستی را ادامه دهید.خصوصا وقتی ارشاد کردن تاثیری ندارد.از نظر اسلام انسان نبايد با افراد فاسق و لا ابالي دوست باشد،چون ناخود آگاه از عمل آن ها متأثر مي شود و زيان مي بيند.از طرفي آن دوستان قابل اعتماد نيستند.اما اگر به اين حد نمي باشند، بلكه خطاهاي جزئي دارند(كه مقتضاي انسان بودن جائز الخطا بودن است)و تذكر همراه ادب را می پذیرند ادامه دوستی اشکالی ندارد تشخیص با خود شماست.

پربازدیدترین ها