آیا دلیلی بر مشروعیت توسل به پیامبر(ص) پس از رحلت نیز داریم؟

متن سوال: 
آيا دليلي بر مشروعيت توسل به پيامبر(ص) پس از رحلت نيز داريم؟

با سلام خدمت شما پرسشگر گرامي در اين مورد به چند نمونه از رواياتي که بر مشروعيت توسل به پيامبر(صلي الله عليه وآله) بعد از وفات دلالت دارد اشاره مي کنيم: ?ـ سمهودي از طبراني در جامع کبير خود از عثمان بن حينف نقل مي کند که مردي براي حاجتي نزد عثمان بن عفّان (خليفه سوم) آمد و رفت مي کرد، ولي خليه هيچ التفاتي و نظري در حاجت او نکرد پس با عثمان بن حنيف ملاقات کرد و شکايت کرد به او اين موضوع را، عثمان بن حينف به او گفت: به خانه برو و وضو بگير، سپس به مسجد بيا بعد دو رکعت نماز بگزار و بگو: خدايا! من از تو درخواست مي کنم و رو مي آورم به سوي تو به واسطه پيغمبرمان محمد(صلي الله عليه وآله) پيامبر رحمت، اي محمد! به درستي که من رو آوردم به وسيله تو به سوي خداي تو اين که حاجت مرا بر آورده سازي. پس حاجت خود را ياد آور شو. آن مرد رفت و آن گونه انجام داد، سپس به در خانه عثمان (خليفه سوم) رفت، کسي که در را مي گشايد آمد و دست او گرفت و نزد خليفه بر. عثمان حاجت او را پرسيد، او حاجت خود را ذکر کرد و خليفه آن را برآورده نمودوبه او گفت هرگاه حاجتي داشتي آن را ياد آور شو، سپس از نزد عثمان خارج شد، پس ابن حنيف را ملاقات کرد به او گفت خدا به تو جزاي خير دهد، خليفه در حاجت من نظر نمي کرد تا اين که تو با او در اين باره سخن گفتي. ابن حنيف در جواب گفت: به خدا قسم! من با او سخن نگفته ام ولي شاهد بودم شخص نابينايي نزد رسول خدا آمد و از نابينايي خويش شکايت نمود، پيامبر(صلي الله عليه وآله) به او گفت: اگر خواسته باشي دعا ميکنم و يا اين که صبر کن، او گفت اي رسول خدا، براي من کمک کار و عصاکشي نيست و بر من اين نابينايي بسيار مشقّت دارم، رسول خدا به او فرمود: «برو وضو بگير ودو رکعت نماز بخوان و دعا کن به همين دعا!» ابن حنيف گفت: به خدا قسم! ما از هم جدا نشده بوديم و گفت وگوي ما طول کشيد تا اين که آن مرد بر ما داخل گرديد مثل اين که هيچ نابينا نبوده است. سمهودي مي گويد: «همين جريان را بيهقي نيز از دو طريق نقل کرده است(?)».(?) اين جريان هم توسي به رسول خدا پس از وفات آن حضرت اس به دستور ابن حنيف هم سند ديگري است بر آن چه از ابن حنيف نسبت به زمان حيات آن حضرت نقل گرديده است. ?ـ سمهودي نقل ميکند: اهل مدينه را قحطي شديدي گرفت، مردم به عايشه شکايت کردند، عايشه گفت به قبر پيغمبر(صلي الله عليه وآله) بنگريد و از آن روزنه ايبه سوي آسمان قرار دهيد به طوري که بين قبر و بين آسمان سقفي نباشد، اين کار را انجام دادند، پس باران باريد به نحوي که گياه روييد و شتران فربه شدند و اين سنّتي شد براي اهل مدينه که در مواقع خشک سالي، روزنه اي را به سوي آسمان باز ميکنند. (?) اين يک نوع توسل عملي است به قبر پيغمبر(صلي الله عليه وآله) بعداز وفات آن حضرت. ?ـ از محمد بن عبيداللّه بن عمرو و عتبي نقل شده است که گفت: نزد قبر پيغمبر(صلي الله عليه وآله) نشسته بودم که عربي باديه نشين آمد و گفت: «السلام عليک يا رسول اللّه!» و در روايتي گفت: «سلام بر تو اي بهترين رسولان! به راستي که خداوند فرو فرستاد بر تو کتابي راست و صادق در آن کتاب گفته: اگر آنها هنگامي که به خود ستم کردند نزد تو مي آمدند پس استغفار و طلب آمرزش مينمودند ازخداوند طلب آمرزش مي نمودند از خداوند و طلب آمرزش مي نمودند براي آنها رسول، خداوند را توبه پذير و بخشاينده مي يافتند. نزد تو آمدم در حالي که استغفار ميکنم ازگناه خود». بعد آن عرب استغفار نمود و برگشت، خواب بر چمان من غلبه کرد، پيامبر را در خاب ديدم، پس فرمود: «اي عتبي! سراغ اين اعرابي برو و بشارت ده او را به اين که خداوند آمرزيد و بخشيد تو را»، من پشت سر او رفتم و او را نيافتم اين حکايت را سمهودي در وفاءالوفا ياد آور شده و آن راذکر کرده است. (?) در اين حکايت، مخاطب خداوند است و پيامبر رادر طلب و مغفرت، واسطه قرار داده است. در کتاب وفاء الوفا ميگويد: «اي حکايت مشهور است و حکايت نموده اند آن را نويسندگان درمناسک از تمام مذاهب و آن را نيکو شمرده از ادب زيارت کننده شمرده اند: ابن عساکر هم در تاريخ خود آن را آورده است و ابن جوزي در مشيرالغرام وغير آن دو با سندهايي از محمد بن حرب هلالي»، بعد حکايت را نقل ميکند. (?) ?ـ بيهقي و ابن شيبه روايت کرده اند که: «در زمان خلافت عمر، مردم را قحطي گرفت پس بلال بن حرث ـ که از اصحاب پيغمبر(صلي الله عليه وآله) بودـ به سوي قبر پيغمبر(صلي الله عليه وآله) آمد وگفت: اي روسل خدا! امت هلاک شدند، براي آنان طلب آب (باران) کن، پس بلال رسول خدا را در خواب ديده که به او خبر داد به زودي (مردم) سيراب مي شوند» (?) در اين بلال پيغمبر را بعد از وفات، مخاطب قرار مي دهد و از او طلب باران ميکند و سيراب شدن امت را مي خواهد و پس از وفاتش به آن حضرت توسل مي نمايد واگر اينيک بدعت و عمل خلاف و منکر بود، هرگز صحابي رسول خدا در محضر اصحاب رسول خدا و مسلمين، چنين عملي را انجام نمي داد. ?ـ «در خلاصة الکلام از مواهب اللدنية نقل ميکند: ابن فديک که از پيروان تابعين و از پيشوايان مورد وثوق و مشهور است، از او در دو صحيح مسلم و بخاري و غير اين دو روايت شده که شنيدم از بعضي از علما و صالحان که ميگفت به ما چنين رسيده است که: کسي که بايستد نزد قبر پيغمبر(صلي الله عليه وآله) و بخواند آيه «يا أيها الَّذين آمَنوا...» و هفتاد بار بگويد: صلّي اللّه عليک يا محمّ! ملکي اورا صدا مي زند: (درود بر تو باد اي فلان!) و هيچ حاجتي از او ساقط نمي شود. بعد مي گويد: اين را که در مواهب از ابن فديک نقل کرده بيهقي نيز آن را نقل ميکند». اين هم طلب حاجت وتوسل به پيامبر بعد از وفات آن بزرگوار و هم خطاب به آن حضرت بعد از مرگ است و دلالت مي کند بر ارتباط با پيامبر بعد از حيات آن حضرت. (?) پي نوشت: ?-وفا الوفاء ج ? ص ???? ?-طبراني، المعجم الکبير، ج ?، ص ??، باب ما اسند الي عثمان بن حنيف، رقم ???? ?وفاءالوفا، ج ?، ص ???? ?-همان، ص ??? ـ ??? ?-وفاء الوفا، ج ?، ص ????. ?-زيني دحلان الدرر السنية، ج ?، ص ?. ?-کتاب دعا و توسل، صفحه ???، ???

نوع سوال: 

پربازدیدترین ها