آیا در آخرت ظلم وجود دارد یا ندارد؟

متن سوال: 
با درود فراوان و عرض خسته نباشد من در بسياري از کتب مذهبي خوانده ام که در بهشت به هر مرد تعداد زيادي از زنان داده مي شود وحتي در قرآن هم چشمم به کلمه حورالعين خورده ولي مساله اي که هست آيا در اينجا برهان عدالت خداوند به زير سوال نمي رود که تعداد زيادي زن توسط يک مرد استعمار شوند؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم کلمه استعمار را نميشه در اين مورد بکار برد يعني چي ،استعمار؟خدا به انسان گفته که چه مردش وچه زنش ،اگر در دنيا خودش را از بسياري از گناهان و سختيهاي دنيا ،حفظ کند ما در عوض ان ،پاداشي را در اخرت در نظر گرفتيم واين هيچ منافاتي با عدالت ندارد وحوران بهشتي و غلامان بهشتي براي مرد وزن ،وبابت پاداش اين سخت گيري بر خود است واين اختيار خداي مالک است که اينگونه اراده نمايد .فقط خدا در انجا مالک است وکسي را در اين مورد حرف وسخني نيست .حوران براي اين کارند براي مردان کما اينکه غلامان براي اين کارند براي زنان مومن در بهشت .پس در اصل يکي براي ديگري حرفي ويا ظلمي در کار نيست واستعماري در کار نيست .فقط شايد نظر شما همان چندتايي باشد که اين در اختيار مالک يوم الدين است و به اراده خدا بر ميگردد کما اينکه در دنيا هم اين چند همسري ،مشکلاتي را براي بسياري ايجاد کرده است ولذا پذيرشش براي خيلي از کساني که اهل احساسند ،سخته ،(غافل از اينکه اگر خوب دقت کنند عللي را هم ميابند که اين چند همسري را ، لابد و ضروري ميکندمثلا در اروپا در خلال سي سال جنگ و خونريزي در جنگ جهاني دوم، مردان زيادي کشته شدند به طوري که عدد مردان براي ازدواج با دوشيزگان و بيوه زنان کفايت نمي کرد . تنها در آلمان غربي شش ميليون زن وجود داشت که نمي توانستند شوهري براي خود پيدا کنند . برخي از آنان از دولت درخواست کردند قانون جواز چند همسري را به تصويب رساند تا در پناه ازدواج قانوني هم از امنيت اجتماعي و تأمين اقتصادي بهره مند شوند و هم نيازهاي غريزي آنان به طور سالم در کانون خانواده ارضا گردد که با مخالفت کليسا چنين خواسته اي برآورده نشد . در نتيجه تأمين نيازها و ارضاي غرايز، بسياري از آنان را به روسپي گري و روابط حاشيه خيابان ها کشاند .) بر ميگردم به همان حرف قبل از پرانتز که پذيرش براي بعضي خيلي سخته واين را بايد در بعضي از علل مادي دنيوي ، جستجو کرد عللي مانند اينکه ، 1ـ از نقطه نظر روحي: در رابطه زناشويي آنچه عمده و اساس است امور روحي و معنوي است، عشق و عاطفه و احساسات است . کانون ازدواج و نقطه پيوند دوطرف به يکديگر دل است . عشق و احساسات هرگز در صورت تعداد آنقدر رواج نمي گيرد که در وحدت مي گيرد . اوج اعلاي عشق و احساسات با تعدد سازگار نيست هم چنانکه با عقل و منطق نيز سازگار نيست . 2ـ از نظر تربيتي : چند همسري زنان را به قيام و اقدام عليه يکديگر و احياناً شوهر وا مي دارد و محيط زناشويي را که بايد محيط صفا و صميميت باشد به ميدان جنگ و جدال و کانون کينه و انتقام تبديل مي کند . دشمني و رقابت و عداوت ميان مادران به فرزندان آنها سرايت مي کند دودستگيها و چند دستگيها بوجود مي آيد محيط خانوادگي بايد الهام بخش نيکي و مهرباني باشد که به تبديل به درس آموز نفاق و نامردي مي گردد . 3ـ از نظر اخلاقي : از نظر اخلاقي عده اي مي گويند اجازه تعدد زوجات اجازه شره و شهرت است . به مرد اجازه مي دهد هواپرستي کند . اخلاق ايجاب مي کند که انسان شهوات خود را به حداقل ممکن تقليل دهد . زيرا مقتضاي طبيعت آدمي اين است که هر اندازه جلوي شهوت را بازگذارد رغبت و تمايلش فزوني مي گيرد و آتش شهوتش مشتعل تر مي گردد . اخلاق اسلامي بر اين پايه نيست . از نظر اسلام اخلاق با افراط در شهوتراني ناسازگار است . 4ـ از نظر حقوقي : به موجب عقد ازدواج هر يک از زوجين به ديگري تعلق مي گيرد و از آن او مي شود . حق استمتاعي که هرکدام نسبت به ديگري پيدا مي کنند از آن جهت است که منافع زناشويي طرف را به موجب عقد ازدواج مالک شده است . از اين رو در تعدد زوجات آن که ذي حق است زن سابق است . معامله اي که ميان مرد و زن ديگري صورت مي گيرد در حقيقت معامله «فضولي» است زيرا کالاي مورد معامله يعني منافع زناشويي مرد قبلاً به زن اول فروخته شده و جزء مايملک او محسوب مي شود . پس آن کس که در درجه اول بايد نظرش رعايت شود و اجازه او تحصيل گردد زن اول است . بنابراين زن دوم و سوم و چهارم گرفتن درست مثل اين است که شخصي يک بار مال خود را به شخص ديگر بفروشد و همان مال فروخته شده را براي نوبت دوم و سوم و چهارم به افراد ديگر بفروشد . صحت چنين معامله اي بستگي دارد به رضايت مالک اول و دوم و سوم و اگر عملاً شخص فروشنده مال مورد نظر را در اختيار افراد بعدي قرار دهد قطعاً مستحق مجازات است . 5ـ از نظر فلسفي : قانون تعدد زوجات با اصل فلسفي تساوي حقوق زن و مرد که ناشي از تساوي آنها در انسانيت است منافات دارد . چون زن و مرد هر دو انسان و متساوي الحقوق مي باشند يا بايد هر دو مجاز باشند يا هيچ کدام مجاز نباشند . ـ تعدد زوجات باعث وارد آمدن لطمه ها و آسيب هاي جبران ناپذيري به بنيان خانواده ـ روان جامعه ـ نظام اجتماعي و فرهنگ کشور است . تحقيقات و بررسي ها نشان مي دهد کساني که در زندان هستند، بزهکاران ـ قاتلان و جنايتکاران رواني ـ دختران فراري ـ فاحشه ها و کساني که به اعتياد روي آورده اند فرزندان خانواده هاي نا آرام ـ فروپاشيده و از هم گسيخته که از آنها با عنوان فرزندان طلاق ـ خانواده هاي چند همسري يابد سرپرست ياد مي شود . خانواده هايي که در آنها تعدد زوجات يا چند همسري وجود دارد به علت تعدد زنان و فرزندان، افراد نمي توانند از محبت، عاطفه و امکانات برابر بهره مند شوند، تنها شاهد تنش و نا آرامي، بروز حس حسادت و شکل گيري عقده هاي رواني که سرمنشأ بسياري از انحرافات رفتاري خواهد شد هستيم و به نوبه خود تزلزل و فروپاشي بنيان خانواده را به دنبال دارد به گونه اي که نظام اجتماعي نيز دچار آشوب خواهد شد . پژوهش هايي که در زمينه مقايسه چند همسري و تک همسري گرديده نشان مي دهد مشکلات جسماني و تنش در همسران اول خانواده چند همسري بيش از گروه خانواده تک همسري است . هم چنين از نظرات سلامت رواني ـ زناني که در خانواده هاي چند همسري هستند عزت نفس همسر اول خانواده بسيار پايين و احساس تنهايي در آنها بسيار بالاست و معمولاً زنان احساس نابرابري را از سوي همسرانشان تجربه مي کنند . زنان در خانواده چند همسري سوء رفتار فيزيکي، کلامي ـ جنسي را توسط شوهر و همسر ديگر تجربه مي کنند . همچنين تشخيص اختلالات روان پزشکي در خانواده چند همسري بيش از تک همسري است . صفا و صميميت ـ فداکاري و يگانگي و وحدت، همه اينها در چند همسري به خطر مي افتد گذشته از وضع ناهنجار زنان و فرزندان دو مادره از نظر خود مرد آنقدر مسئوليت هاي تعدد زوجات سنگين و خرد کننده است که رو آوردن به آن پشت کردن به مسرت و اسايش است همه موارد و معايبي و آسيب هايي که در مورد چند همسري ذکر گرديد معلول طبيعت تعدد زوجات نيست بيشتر معلول طرز اجراء آن است اکثر ناراحتيها ناشي از طرز رفتار وحشيانه اي است که مردان در اجراء اين قانون بکار مي برند . قانون تعدد زوجات يک راه حل مترقيانه ناشي از يک ديد اجتماعي وسيعي است . حتماً اجرا کنندگان آن نيز بايد در سطح عاليتري فکر کنند و از يک تربيت عالي اسلامي برخوردار باشند . استاد مطهري در اين باره مي نويسد : اگر عدد زنان نيازمند به مردان نيازمند فزوني داشته باشد منع تعدد زوجات خيانت به بشريت است زيرا تنها پايمال کردن حقوق زن در ميان نيست ...بحراني که از اين راه عارض اين اجتماع مي شود از هر بحران ديگر خطرناکتر است موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها