آیا عجله در سه کار جایز است

متن سوال: 
آيا روايتي به اين مضمون داريم که «عجله در سه کار پسنديده است: دفن ميّت، ازدواج، و...»؟ اگر بله، اصل روايت چيست، و مورد سوم کدام است؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
« العجلةُ مِنَ الشَّيطانِ » عجله و شتاب از شيطان است .

دوّم اينکه : « خَيرٌ البِرِّ عاجِلُهُ » عجله در کار خير نيکوست .

آيا اين دو روايت حديث نبوي هستند ؟! و اگر حديث نبوي مي باشند چگونه ميان آن دو ارتباط بر قرار کنيم ؟ و اگر حديث نيستند کدام يک صحيح و کدام يک اشتباه مي باشد ؟
جواب :
گفتار اوّل قسمتي از اين حديث نبوي است ک مي فرمايد : « ألاناةُ مِنَ اللهِ و العجلةُ مِنَ الشَّيطانِ » ترمذي « صبر از خداوند است و عجله از شيطان »
انسان فطرتاًصبر را مي پسندد ،و عجله را مورد نکوهش قرار مي دهد و دانشمندان قديم و جديد بر آن اتفاق نظر دارند . در ضرب المثل بيان شده است که : « من تاني نال ماتمني »کسي که در کارها آرام باشد به آرزوي خود مي رسد »و يا در «صبر سلامتي است و در عجله پشيماني »
مرقش مي گويد :اي دوست شتاب مکن ،که پيروزي در گرو شتاب نکردن است .
ديگري مي گويد :چه بسا انسان آرام به بعضي نيازهاي خود نايل آيد در صورتي که شتاب کننده در معرض سقوط و لغزش است .
عمروبن عاص مي گويد :انسان پيوسته از عجله ميوه ي ندامت مي چيند .
دليل اين که عجله از شيطان است همان طور که ابن قيم مي گويد اين است که عجله نشانه ي سبکي و سبک مغزي و شتاب زدگي انسان است که مانع ثبات قدم و متانت و بردباري مي گردد ،و باعث مي شود که اشياء در جاي خود قرار نگيرد و موجب جلب بديها و مانع خوبي ها مي گردد ؛عجله از دو اخلاق ناپسند متولد شده است :

1- تفريط و سهل انگاري 2 - عجله در کارها قبل از زمان انجام آنها .
در حديث آمده است :«يسستجاب للعبدما لم يستعجل » متفق عليه
خواسته ِي عبد پذيرفته مي شود اگر عجله نکند .
در ارتباط با « خير البرعاجله » عجله در کار خير نيکو است » عجلوني در کتاب کشف الخفاءمي گويد :آن حديث نبوي نيست ولي چنين مفهومي از عباس رضي اله عنه روايت شده که :«کار نيک بدون عجله کامل نمي شود وقتي شخص در آن شتاب کند کار بر او گوارا مي شود »
مثل مشهوري است که :انتظار از مرگ سخت تر است بعلاوه کلمه ي بر در اين حديث که به معني خوبي و نيکوي ،صلاح و راستي است از نيکوي و بخشش کردن فراتر است زيرا «بر »شامل هر عمل صالحي است که شخص بدان وسياه به خداوند نزديک تر مي شود يا به مردم سودي رساند
بنابراين عجله کردن در خيرات و نيکي ها و اعمال صالح ،امر پسنديده اي است و قرآن و سنت نيز آن را مستحب گردانيده است .قرآن کريم در مواردي عجله کردن را ستايش مي کند از جمله :
« أُوْلَئِکَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ » مؤمنون 61.
«آنان که در کارهاي نيک عجله مي ورزند و آنانند که در انجام آنها سبقت مي جويند .» و
وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُوْلَـئِکَ مِنَ الصَّالِحِينَ
«در کارهاي نيک شتاب مي کنند و آنان از شايستگانند »ال عمران 114.
فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ
«پس در کارهاي نيک از همديگر پيشي بگيريد »بقره 148.
وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ
«براي نيل به آمرزشي از پروردگار خود و بهشتي که ...بشتابيد »آل عمران 133.
قول دوم در معنا صحيح است ،و با حديث «العجله من الشيطان » ضد و نقيض نيست زيرا عقل با وجود تناقض ميان دو قول يا دو قضيه حکم نمي کند ،مگر اينکه آنها در تمامي وجوه نقيض و مخالف هم بوده ،و در هيچ صورتي نقطه ي برخورد و اشتراک نداشته ولي هر گاه امکان داشته باشد که يکي از آن دو امر را به وضعيتي يا حالتي معين مقيد سازيم ،در اين صورت ميان آن دو تناقض روي نخواهد داشت .
پژوهشگران هشتار داده اند که با وجود سه شرط ،صبر پسنديده ،و عجله ناپسند است :
اولاً : مقصود از کار قابل اجرا ،اطاعت و فرمانبرداري آشکار خداوند نباشد که در غير اين صورت به دليل پيشي گرفتن در خيرات و شتاب در آن ،همان طور که خداوند متعال دستور داد ،عجله در کار نيکو است . از سعد بن ابي وقاص روايت شده که پيامبر فرموده است :
«صبر در هر چيزي نيکو است »
يکي از مردان نيکوکار براي قضاي حاجت رفته بود ،غلام خود را خواند که به فلان کس صدقه اي بدهد غلام به ارباب خود گفت :چرا صبر نکردي که از توالت بيرون بياي ؟مرد گفت :قصد و نيت اين کار به ذهن من خطور کرد ،دوست داشتم که در آن شتاب ورزم که مبادا نيت خير من تغيير يابد .
علي «رض»مي فرمايد پيامبر فرمود :
« سه چيز را به تأخير نيانداز :1-اداي نماز وقتي که فرا رسد .2-دفن جنازه ي ميت وقتي که آماده گردد .3-ازدواج زن بي شوهر «دختر يا بيوه »وقتي فردي مناسب براي خواستگاريش آمد »
در ارتباط با اين حديث ،ابن دريد و عسکري روايتي نقل مي کنند که :روزي معاويه که احنف بن قيس هم حضور داشت ،گفت:هيچ چيز به پاي صبر در کارها نمي رسد .احنف گفت جز در سه مورد :

1-در کار خيري که فرا رسد 2-در اخراج نوحه سرايان 3-در ازدواج زن در صورت وجود فردي مناسب
شخصي گفت در اين باره ما به سخن احنف نيازي نداريم ،معاويه گفت چرا ؟گفت : زيرا ما در اين باره حديثي از پيامبر داريم .و آن حديث را بيان کرد .

غزالي از حاتم اصم روايت مي کند که مي گفت :عجله از شيطان است جز در 5-مورد که سنت نبوي نيز بيانگر آن است .

1-طعام دادن 2-آمادهخ کردن ميت براي کفن و دفن 3-ازدواج با دختر جوان 4-باز پرداخت وام به موقع 5-توبه کردن از گناه

کسي به ابو العيناء گفت :عجله نکن که آن از شيطان است !او هم گفت :اگر چنين مي بود مسي نمي فرمود :

«و من اي پروردگار به سويت شتافتم تا خشندو شوي »

ثانياً : خوب و پسند بودن صبر و بد و ناپسند بودن عجله زماني مطرح است که انجام کار همراه با تأمل و تحقيق و کاوشگري نباشد ؛اما پس از آن که در آن تحقيق و برسي به عمل آمده و با پيش بينيها و استخاره و مشورت همراه گرديد دليلي براي به تأخير افتادن آن وجود ندارد ؛در اين هنگام است که فضيلت صبر و شکيباي به رذيلت قصور و سستي تبديل مي گردد که هر چيزي از حد خود تجاوز نمايد نتيجه معکوس خواهد شد ،و گفته اند :از روي حماقت و ناداني شتاب مکن و به خاطر ترس از کار باز نايست .شاعر مي گويد :وقتي صاحب نظر هستي در ابراز آن قاطع و مصمم باش ؛زيرا ترديد در بيان رأي ئ نظر فسادآور است .
خداوند در قرآن کريم مي فرمايد :
«و در کارها با آنان مشورت کن و چون تصميم گرفتي بر خدا توکل کن زيرا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد »
ثالثاً : انسان نبايد به از دست دادن هدف خود بيم داشته باشد ،اگر انجام کاري منوط و محدود به زمان مشخصي است ،نبايد شخص فرصت را از دست دهد تا زمان آن سپري شود ؛آنگاه انگشت پشيماني و ندامت به دهان گيرد ،غافل از اين که ندامت و پشيماني سودي نخواهد داشت .شاعر در اين باره چنين مي گويد :
فرصت را غنيمت شمار که اگر از آن بهره نگيري تبديل به غم و اندوه خواهد شد .

--------------------------------------

منبع : ديدگاه هاي فقهي معاصر جلد 1

مولف : دکتر يوسف قرضاوي


موفق و پيروز باشيد.

نوع سوال: 

پربازدیدترین ها