آیا موسیقی حرام است ؟

متن سوال: 
آيا گوش دادن موسيقي مجاز و خواندن آن در جمع افراد محرم يا در خلوت گناه يا حرام است؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم سلام عليکم چندنفرازمراجع عظام معرفي شده اند ازهرکدام تقليدکنيدجايزاست.1-آيت الله خامنه اي 2-آيت الله سيستاني 3-آيت الله مکارم شيرازي 4-آيت الله وحيدخراساني 5-آيت الله شبيري زنجاني . ،6-آيت الله صافي گلپايگاني .براي پيداکردن اعلم ازدونفرعالم شهرخودسوال کنيد. مرجع خود رامعرفي فرماييد تا نظر ايشان را درباره موسيقي بيان کنيم. موسيقي در کلام رهبري: در مورد موسيقى دو حرف وجود دارد: يکى اين که ببينيم اساساً مشخصه ‏هاى موسيقى حلال و حرام چيست؛ و ديگر اين که بياييم: در مصداق، مرزهايى را مشخص کنيم تا به‏قول شما، جوانان بدانند که اين يکى حرام و اين يکى حلال است. البته اين دومى کارآسانى نيست؛ کار دشوارى است. که انسان از اين اجراهاى موسيقى‏هاى گوناگون - موسيقى خارجى، موسيقى ايرانى هم با انواع و اقسامش؛ با کلام، بى‏کلام - بخواهد يکى‏يکى اينها را مشخص کند؛ اما مشخصه‏هاى کلى‏يى دارد که آن‏را مى‏شود گفت. البته من هم در جاهايى به بعضى از اشخاصى که دست‏اندرکار بودند، آنچه را که مى ‏توانستم و مى‏دانستم، گفته‏ام؛ حالا هم مختصرى براى شما عرض مى ‏کنم. ببينيد، موسيقى اگر انسان را به بيکارگى و ابتذال و بى‏حالى و واخوردگى از واقعيتهاى زندگى و امثال اينها بکشاند، اين موسيقى، موسيقى حلال نيست؛ موسيقى حرام است. موسيقى اگر چنانچه انسان را از معنويت، از خدا و از ذکر غافل کند، اين موسيقى حرام است. موسيقى اگر انسان را به گناه و شهوترانى تشويق کند، اين موسيقى حرام است؛ از نظر اسلام اين است. موسيقى اگر اين خصوصيات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن‏وقت حرام نيست. اينهايى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسيقى بى‏کلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در کلمات است. يعنى ممکن است فرضاً يک موسيقى ساده‏ى بى‏ضررى را اجرا کنند، ليکن شعرى که در اين موسيقى خوانده مى‏شود، شعر گمراه کننده‏يى باشد؛ شعر تشويق کننده‏ى به بى‏بندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و اين‏طور چيزها باشد؛ آن وقت حرام مى ‏شود. بنابراين، آن چيزى که شاخص حرمت و حليت در موسيقى است و نظر شريف امام هم در اواخر حيات مبارکشان - که آن نظريه را در باب موسيقى دادند - به همين مطلب بود، اين است. موسيقى لهوى داريم ممکن است موسيقى - به اصطلاح فقهى‏اش - موسيقى لهوى باشد. «لهو» يعنى غفلت، يعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنويت؛ دور شدن از واقعيتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتيدن در ابتذال و بى‏بندوبارى. اين موسيقى مى‏شود حرام. اگر اين با کيفيت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمى‏کند. شما مى‏گوييد زبان بين‏المللى. آن موسيقى‏ اى که به‏قول خود شما مرزها را درنورديده و در جاهايى پخش شده، آيا اين لزوماً موسيقى خوبى است؟ صرف اين که يک موسيقى از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهاى مختلف برود و يک عده طرفدار پيدا کند، مگر دليل خوب بودن موسيقى است؟ نه، به هيچ وجه. ممکن است يک موسيقى‏يى باشد که به شهوترانى و تحرکات و نشاطهاى شهوى جوانى تحريک مى‏کند؛ طبيعى است که يک مشت جوانى که غفلت زده هستند، از اين موسيقى خوششان مى‏آيد. هر جايى که در دنيا دستشان به اين نوار بيفتد، از آن نوار استفاده مى‏کنند. اين دليل خوب بودن موسيقى نيست. من نمى ‏توانم بطور مطلق بگويم که موسيقى اصيل ايرانى، موسيقى حلال است؛ نه، اين طور نيست. بعضى خيال مى‏کنند که مرز موسيقى حلال و حرام، موسيقى سنتى ايرانى و موسيقى غيرسنتى است؛ نه، اين‏طورى نيست. آن موسيقى‏يى که مناديان دين و شرع هميشه در دوره‏هاى گذشته با آن مقابله مى‏کردند و مى‏گفتند حرام است، همان موسيقى سنتى ايرانى خودمان است که به شکل حرامى در دربارهاى سلاطين، در نزد افراد بى‏بندوبار، در نزد افرادى که به شهوات تمايل داشتند و خوض در شهوات مى‏کردند، اجرا مى‏شده؛ اين همان موسيقى حرام است. بنابراين، مرز موسيقى حرام و حلال، عبارت از ايرانى بودن، سنتى بودن، قديمى بودن، کلاسيک بودن، غربى بودن يا شرقى بودن نيست؛ «مرز» آن چيزى است که من عرض کردم. اين ملاک را مى‏شود به‏دست شما بدهيم، اما اين‏که آيا اين نوار جزو کدامهاست، اين را من نمى‏توانم مشخص کنم. البته الان دستگاههايى هستند که دارند مميزى مى‏کنند؛ اما من خيلى هم اطمينان ندارم که اين مميزيها صددرصد درست باشد. گاهى مى‏آيند به ما مى‏گويند که يک نوار بسيار بد يا مبتذلى را دارند به‏صورت مجاز پخش مى‏کنند؛ گاهى هم ممکن است عکس اين اتفاق بيفتد. من الان نمى‏دانم واقعاً اين مميزيها چقدر از روى واقع‏بينى و ضابطه‏مندى انجام مى‏گيرد؛ اما آن چيزى که من مى‏توانم به شما - به‏عنوان يک جوان خوب و به عنوان کسى که مثل فرزندان خودم هستيد - به‏عنوان نصيحت و نظر خودم بگويم، اين‏است که عرض کردم. به نظرم مى‏رسد که موسيقى مى‏تواند گمراه کننده باشد، مى‏تواند انسان را به شهوات دچار کند، مى‏تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى بکند؛ مى‏تواند هم اين نباشد و مى‏تواند عکس اين باشد؛ مرز حلال و حرام اين‏جاست. من اميدوارم که شما جوانان با اين زاد و تقوا بتوانيد وارد ميدان بشويد و توليدهايى داشته باشيد که به معناى حقيقى کلمه هم خصوصيات موسيقى خوب و بليغ را داشته باشد و به معناى حقيقى تأثيرگذار مثبت باشد و حقيقتاً جوانان و روحها را، به صفا و به معنويت و به حقيقت رهنمون کند. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ک: 1- تفسير نمونه، ج 17، ص 19، ص 13، 24، 25 و 26 2- مضرات موسيقى، سيد احمد خاتمى، نشر قرآن قم آيا موسيقي درقرآن وجود دارد؟ اولالازم نيست همه چيزدرقرآن باشدمثل اينکه دورکعت بودن نمازصبح درقرآن نيست. موسيقي و غنا در اصطلاح فقه با يکديگر فرق دارد. غنا عبارت است از آوازي که از حنجره بيرون آمده و در گلو چرخانده شود، در شنونده حالت سرور و وجد ايجاد کرده و مناسب مجالس لهو و خوش گذراني باشد. اما موسيقي آهنگي است که از آلات موسيقي پديد مي آيد. با توجه به برخي آيات و روايات و سخنان برخي روان شناسان، مواردي هم چون گرايش انسان به فساد و فحشا، غفلت از ياد خدا، تاثير سوء موسيقي و غنا بر روان و اعصاب و استفاده سوء استعمارگران از آن را مي توان از جمله حکمت هاي حرمت موسيقي و غنا دانست. دلائل اصلي حرمت موسيقي (يا حليت برخي اقسام آن) آيات قرآن و روايات پيامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) است. از ميان آيات قرآن مي توان به آيه هاي 72 سوره ي فرقان، 30 سوره ي حج، 3 سوره ي مؤمنون و 6 سوره ي لقمان اشاره کرد که ائمه(ع) در تفسير آنها فرموده اند مراد از واژه هاي قول زور ، لهو و لغو در اين آيات، غنا است. همچنين رواياتي وجود دارد که در اثبات حرمت غنا به آنها استدلال شده است. وبه دسته اي ديگر از روايات، که در آنها آلات موسيقي و استعمال آنها حرام شمرده شده، براي اثبات حرمت برخي موسيقي ها استدلال شده است. از آنجايي که غنا به معني کشيدن صدا و هر گونه صدا و آواز استعمال شده، به همين جهت همه ي فقها «لهوي بودن» را از قيود غناي حرام مي دانند و برخي نيز قيد «مطرب» بودن را به آن افزوده­اند. در مورد موسيقي نيز اکثر فقها نوع لهوي آن را حرام مي دانند و برخي موسيقي مطرب را نيز حرام مي دانند. آيا آيات و روايات منصوص و معتبر در حرمت غنا و موسيقي وجود دارد؟ نوشته شده توسط راحله محمدي نسب آن‌چه از مجموع کلمات فقها و سخنان دانشمندان اسلامي در اين زمينه مي‌توان استفاده کرد، اين است که غناء، آهنگ‌هاي طرب‌انگيز و لهو باطل است و به عبارت ديگر: غنا آهنگ‌هايي است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد مي‌باشد که قواي شهواني را در انسان تحريک مي‌کند و گاه يک آهنگ هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواي آن، به اين ترتيب که اشعار عشقي و فساد‌انگيز را با آهنگ‌هاي مطرب بخوانند. و گاه تنها آهنگ، غنا است، به اين ترتيب که اشعار پرمحتوا يا آيات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگي بخوانند که مناسب مجالس لهو لعب است، و در هر دو صورت حرام مي‌باشد. و در يک بررسي کوتاه، برخي از مفاسد غنا عبارتند از: الف ـ تشويق به فساد اخلاق: مجالس غنا معمولاً مرکز انواع مفاسد است و آن‌چه به اين مفاسد دامن مي‌زند همان غنا است. ب ـ غافل شدن از ياد خدا: تعبير به «لهو» که در تفسير «غنا» در برخي از روايات اسلامي آمده، اشاره به همين حقيقت است که غنا انسان را آن چنان مست شهوات مي‌کند که از ياد خدا غافل مي سازد. ج ـ غنا آثار زيانباري را بر اعصاب و روان مي گذارد؛ غنا و موسيقي در حقيقت يکي از عوامل مهمّ تخدير اعصاب و روان است و آثار زيانبار غنا و موسيقي بر اعصاب تا سرحدّ توليد جنون و بر قلب و فشار خون، و تحريکات نامطلوب پيش مي‌رود.[1] حرمت «غنا» در آيات و روايات: گرچه در قرآن کريم، تنها کليات مسايل آمده و تبيين جزييات و تعيين مصداق‌هاي آن، به پيامبر و امامان ـ عليهم السلام ـ واگذار شده است و مراجع عظام تقليد با توجه به آيات و روايات موجود، احکام را از آن‌ها استنباط مي‌کنند، ولي در خصوص «غنا» و موسيقي ، قرآن کريم در برخي آيات به آن پرداخته و مخالفت خود را با غنا و موسيقي اعلام فرموده است از جمله: آيه‌ي اول: «ذلک و من يعظم حرمات الله خيرٌ له عند ربه واحلت لکم الانعام الاماتتلي عليکم فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور»؛[2] اين است ـ آن‌چه مقرر شده ـ و هر کس مقررات خدا را بزرگ دارد، آن براي او نزد پروردگارش بهتر است و براي شما دام‌ها ـ چهارپايان ـ حلال شده است، مگر آن‌چه برشما خوانده مي‌شود؛ پس از پليدي بت‌ها و از گفتار باطل اجتناب ورزيد». ابن بصير مي‌گويد: از امام صادق (ع) از آيه‌ي «... فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور» سؤال کردم. امام فرمود: منظور «غنا» است.[3] زيد شَحّام نيز مي‌گويد: از امام صادق (ع) در باره‌ي تفسير قول زور پرسيدم، آن حضرت فرمود: منظور از قول زور، غنا است.[4] آيه‌ي دوم: «ومن الناس من يشتري لهوالحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم و يتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهين؛[5] بعضي از مردم، سخنان باطل و بيهوده مي‌خرند تا مردم را از روي جهل و ناداني گمراه سازند و آيات الهي را به استهزاء گيرند، پس براي آنها عذابي خوارکننده است.[6] امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «غنا» از مسايلي است که خداوند متعال وعده‌ي عذاب بر آن داده است و سپس آيه‌ي 6، سوره‌ي لقمان را تلاوت فرمود.[7] «لهوالحديث» داراي معناي گسترده‌اي است که هرگونه سخن يا آهنگ‌هاي سرگرم‌کننده و غفلت‌زا را شامل مي‌شود که موجب گمراهي و بيهودگي انسان مي‌گردد، خواه از قبيل «غنا» و لحن‌ها و آهنگ‌هاي شهوت‌انگيز و هوس‌آلود باشد و يا سخناني باشد که نه از طريق آهنگ، بلکه از طريق محتوا، انسان را به فساد و تباهي بکشاند.[8] امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «مجلس «غنا» و خوانندگي لهو و باطل، مجلسي است که خدا به اهل آن نمي نگرد و اين مصداق قول خداوند متعال است که مي‌فرمايد: «بعضي از مردم هستند که سخنان بيهوده خريداري مي‌کنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند.»[9] امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «الغنا يورث النفاق»[10] «غنا» نفاق را به ارث مي‌گذارد و در حديث ديگري امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «بيت الغناء لا تومن فيه الفجيعة و لا تجاب فيه الدعوة، و لا يدخله الملک»[11] خانه‌اي که در آن غنا باشد، ايمن از مرگ و مصيبت دردناک نيست و دعا در آن به اجابت نمي‌رسد و فرشتگان وارد آن نمي‌شوند. در حديثي از جابربن‌عبدالله از پيامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: «کان ابليس اوّل من تغني»[12] شيطان اوّلين کسي بود که غنا خواند. ابن مسعود از پيامبر اکرم (ص) نقل مي‌کند که فرمود: «الغناء ينبت النفاق في القلب کما ينبت الماء البقل»[13] غناء روح نفاق را در قلب پرورش مي‌دهد همان‌گونه که آب گياهان را پرورش مي‌دهد. البته آهنگ‌ها و آوازهايي که از نظر محتوا (مضمون اشعار) داراي معنايي باشکوه و زيباست و از طرفي خوب و زيبا اجرا مي‌شود و در عين حال تناسب و شباهتي با ساز و آوازهاي مجالس لهو، عيش و عشرت و فساد، ندارد گوش دادن به اين نوع آهنگ‌ها اشکال ندارد. سازها و آوازهايي که نسبت به آن‌ها شک داريم و نمي دانيم آيا از نوع «غنا» (موسيقي مبتذل) است و يا جز موسيقي‌هاي مجاز است، احتياط آن است که به اين‌گونه آهنگ‌ها نيز گوش داده نشود.[14] براي آگاهي بيشتر به کتاب‌هاي: 1ـ تفسير الميزان، علامة طباطبايي، (مؤسسة اعلمي بيروت)، ج 16، ص 209، 212. 2ـ تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي و ديگران، دارالکتب الاسلاميه، تهران، ج 14، ص 91، و ج 16، ص 114؛ ج 17، ص 15، 27. 3ـ نظري به موسيقي از طريق کتاب و سنّت، مصطفي شريعت موسوي، انتشارات اسماعيليان، قم. ________________________________________ [1] ـ ر. ک: ناصر مکارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، (تهران، دارالکتب الاسلاميه) ج 17، ص 22. [2] ـ سوره‌ي حج، آيه‌ي 30. [3] ـ سيد هاشم الحسيني البحراني، البرهان في تفسير القرآن، (قم، مؤسسه البعثه)، ج 3، ص 881 ـ 882. [4] ـ همان. [5] ـ سوره‌ي لقمان، آيه‌ي 6. [6] ـ ر.ک: علامه محمد حسين طباطبايي (ره)، الميزان في تفسير القرآن (قم، منشورات جماعه المدرسين في الحوزه العلميه،) ج 15 ـ 16، ص 309. [7] ـ سيد هاشم الحسيني، البحراني، همان. [8] ـ ر.ک؛ ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه (تهران، دارالکتب الاسلاميه) ج 17، ص 15. [9] ـ ر.ک: محمدبن يعقوب الکليني، الکافي (مؤسسه الوفا، للبيروت) ج 6، ص 444. [10]- محمّد محمدي ري‌شهري، ميزان الحکمة، مکتب الاعلام الاسلامي، قم، ج 7، ص 306. [11]- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، آل البيت، قم، ج 17، ص 364، 327. [12]- وسائل الشيعه، همان. [13]- محمّد محمدي ري‌شهري، ميزان الحکمة، مکتب الاعلام الاسلامي، قم، ج 7، ص 306. [14] ـ ر.ک: آيت الله فاضل لنکراني، جامع المسائل (استفتائات) مطبوعاتي امير، چاپ دوم، ص 252. منبع:http://www.qclubs.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=632:%D8%A2%D9%... مضرات موسيقي شنيدن موسيقي و آوازه‌خواني،‌ ضررهاي فراواني دارد از جمله : ?- ضعف اعصاب و اختلال حواس و بي‌ارادگي: انواع موسيقي به ويژه آهنگهاي حساس آن، تحريکاتي در اعصاب « سمپاتيک » و « پاراسمپاتيک » بوجود مي‌آورد که در نتيجه، تعادل اين اعصاب به هم مي‌خورد و انسان دچار ضعف اعصاب مي‌گردد. ضعف اعصاب نيز، خود امراض ديگري از قبيل اختلال حواس، پريشاني، جنون، ثقل سامعه، نابينايي، سل و غيره ... بوجود مي‌آورد. به علاوه موسيقي به سبب ايجاد هيجانات روحي و مغزي، گاهي به حمله و خفقان قلبي منجر مي‌شود و باعث سکته و مرگ ناگهاني مي‌گردد. دکتر ولف آدلر، پرفسور دانشگاه کلمبيا مي‌گويد : « بهترين و دلکش‌ترين نواهاي موسيقي، شوم‌ترين آثار را روي سلسله اعصاب انسان باقي مي‌گذارد. » کشفيات اين دکترچنان درامريکا تاثيرکردکه هزاران نفرطرفداراوشدندوموسيقي رابرخودحرام کردندوازمجلس سناي امريکاتقاضاي کتبي کردندکه ازهرگونه کنسرت عمومي جلوگيري کند. دکترالکسيس کارل ،زيست شناس وفيزيولوژيست معروف فرانسه مي نويسد: ((کاهش عمومي هوش ونيروي عقل ،ازتاثير الکل وسرانجام ازبي نظمي درعادت ناشي مي گرددوبدون ترديد سينماوراديودراين بحران فکري سهيمند.)) واصولاشنيدن موسيقي وکنسرت،دراصاب،يکنوع اثرتخديري ايجاد مي کند،گاهي آنچنان شديد که شنونده رامانندافرادبهت زده مي سازد،ولذت فوق العاده يي که افراد ازآن مي يرند ازهمين اثر تخديري است واضح است که اينگونه تخدير ها،زيانهاي فراوني دارد واگرشدت يابد گاهي ممکن است عقل وانديشه رااسير جذبه ي آهنگهاي تند موسيقي کندوديگرنتوانندخوب وبد راازهم تميزدهند وبي پروادست به حرکات واعمال ناشايسته بزنندودرآن حال نتوانندبه عواقب وخيم آن بيانديشند. آمار جناياتي که نمودار اين حقيقت است،‌ بسيار است،‌ براي نمونه به دو خبر زير توجه کنيد : 1- يک مجله در سويس، مقاله‌اي تحت عنوان « جنون موسيقي » نوشت که در آن موسيقي را از جهات مختلف محکوم کرد،‌ و آنرا به شدت مورد انتقاد قرار داد. باعث نوشتن اين مقاله اين بود که جمعيتي درحدود صد و پنجاه هزار نفر، در يکي از ميدانهاي پاريس، براي شنيدن موسيقي گرد هم آمده بودند، و پس از اجراي يک کنسرت آنان چنان به هيجان آمدند که ويترين‌ها را شکستند و مغازه‌ها را ويران کردند و عده‌اي زخمي و مجروح شدند. 2- در ايالت لتيل راک جواني پيانو ياد مي‌گرفت، نغمات موسيقي چنان در روح آن جوان هيجان ايجاد کرد که بدون دليل از جاي برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پاي درآورد. ]روزنامه اطلاعات شماره 9622[ موسيقي حتي در نازندگان آن تأثيرات خطرناکي داشته است، چنانکه عده‌اي از آنان گرفتار امراض روحي و يا دچار سکته شده‌اند. « بتهون » در سي سالگي به کلي کر و از ضعف اعصاب سرانجام ديوانه شد. « باخ » موسيقيدان اتريشي،‌ به اختلال حواس و کوري گرفتار شد. « موزارت » و « شوپن » دو تن از موسيقيدانان نامي،‌ دچار ضغف قوا و سل شدند. « شوبرت »، « واکتر »، « مندلسن » و « دو کونيسي »، هر چهار نفر به اختلالات عصبي و پريشان‌فکري و کشمکش‌هاي روحي مبتلا شدند. « شومان » و « دووراک » ضعف اعصاب شديد گرفتند و سرانجام ديوانه شدند. « فردريک هندل » موسيقيدان آلماني، « ماريا آلنا » خواننده‌ي ايتاليايي، « موريس راول » نوازنده‌ي فرانسوي، هر سه تن، مبتلا به نابينايي شدند. موسيقي گذشته از رکود فکري، رفته رفته انسان را در کارها سست و تنبل و بي‌اراده و لاابالي مي‌سازد، تا جايي که گاهي کارهاي ضروري از انسان فوت مي‌شود و سرمايه‌ي جواني و عمر و نيروي کار و فعاليت و ابتکار خود را به رايگان از دست مي‌دهد. « الکسيس کارل » دانشمند معروف در کتاب « راه و رسم زندگي » چنين مي‌نويسد : راديو و سينما و ورزشهاي نامناسب روحيه‌ي فرزندان را فلج مي‌کند. تجربه نيز ثابت کرده است اشخاصي که زياد سرگرم موسيقي هستند، اغلب افرادي بي‌اراده و مسامحه‌کار و در مقام تعقل و تفکر راکد و ضعيفند و پيشرفت چشمگيري در زندگي ندارند. ?- ضررهاي اقتصادي موسيقي : هزينه‌هاي سنگيني که امروز خرج موسيقي و مجالس شهوتراني مي‌شود ضربه‌هاي جبران ناپذيري به اقتصاد اين مملکت مي‌زند، و نيز در اثر استقبال مردم از نوازندگان و هنرپيشگان، جوانان ما به فکر کارهاي اساسي نمي‌افتند، و نوعاً به داشتن کارهايي از قبيل هنرپيشگي اکتفا ميکنند. شما مي‌دانيد که مخارج يک دانس، يا يک ساعت آوازه‌خواني،‌در برخي از عروسي‌ها بيش از حقوق ماهيانه يک استاد دانشگاه است! ايا اين پولها که بي هيچ لزومي خرج خواننده‌ها و هنرپيشه‌ها، وبرپاکردن مجالس موسيقي، يا صرف خريد آلات موسيقي مي‌شود، به اقتصاد ما لطمه نمي‌زند؟ حداقل هر کدام از اين مجامع ده‌ها هزار تومان خرج برمي‌دارد؛ آيا اين ولخرجي‌هاي بيهوده به آتش فقر عمومي دامن نمي‌زند؟ گذشته از فقر اجتماعي، عادت به موسيقي در بسياري از افراد، فقر فردي را هم به ارمغان مي‌آورد، زيرا يک جوان محصل يا کارگر کاسب که به موسيقي عادت کرده است، علاوه بر اينکه از پيشرفت‌هاي علمي و کسبي باز مي‌ماند، اصولاً شخصيت خود را در همين آلودگي‌ها جستجو مي‌کند، و در نتيجه گرفتار فقر و بدبختي مي‌شود منبع:http://tazohoor.ir/forum/index.php?topic=159.0 انشاءالله عاقبت بخيربشويد. التماس دعا

نوع سوال: 

پربازدیدترین ها