سلام وقت شما بخير
پرسش 1:
خودکشي و شب اول قبر شرح
1.افرادي از مسلمانان که خودکشي مي کنند، در برزخ داراي چه حالي هستند؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خودکشي مصداق کشتن انساني است که جانش محترم است . کسي حق کشتن او را ندارد ، حتي اگر اين کس خودش باشد.خداوند مالک تمام جهان و از جمله جان انسان ها است ، پس نمي توان بدون اجازه مالک يا رضايت او کاري انجام داد. قرآن نسبت به قتل و کشتن انساني که کشتنش واجب نشده، تهديد شديد کرده و وعده عذاب جاويد جهنم داده است :
ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحيما و من يفعل ذالک عدوانا و ظلما فسوف نصليه نارا (1)
و من يقتل مومنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها و غضب الله عليه و لعنه و اعد له عذابا اليما (2)
در روايات پيامبر و اهل بيت استفاده از آب براي وضو را در جايي که آب کم و خوف هلاک از تشنگي باشد يا در جايي که براي بدن ضرر داشته باشد يا حمله به تنهايي به دشمن که به کشته شدن مي انجامد و اثري بر آن مترتب نمي شود ، به استناد آيه اول نهي کرده اند.(3)
بنا بر اين خود کشي از گناهان کبيره اي است که براي آن وعده عذاب دائم و شديد داده شده و مومن حق ندارد خود را بکشد يا به کشتن بدهد .
علاوه بر آن که خود کشي حرام است، اين عمل از گناهان کبيره ديگري هم در فرد خود کشي کننده خبر مي دهد که آنان نيز از بزرگ ترين گناهان کبيره هستند.
فرد با خودکشي اعلام مي کند که به تقديرهاي خدا راضي نيست و خدا را در تقدير عادل نمي داند و از گشايش خداوندي نيز نا اميد است . اينان هر کدام از گناهان کبيره هستند.
اما ممکن است فرد در اثر خشم شديد يا حمله عصبي يا ترس ناگهاني و... دست به خودکشي بزند، ولي به سرعت پشيمان شود، ولي ديگر کار از کار گذشته و عنان کنترل از دست خارج شده باشد و او بميرد. در اين جا اولا واقعا فرد قصد خود کشي نداشته، بلکه جاهلانه و خارج از اختيار و انتخاب مرتکب عملي شده ؛ثانيا از آن هم پشيمان شده و توبه کرده ، چنين فردي به خواست خدا آمرزيده شده ،از دنيا رفته و در آخرت مورد مواخذه نيست و به خواست خدا از رحمت بيکران خدا بهره مند خواهد بود.
بنابراين اگر شخصي از روي اختيار و با وجود آگاهي و توجه اقدام به خودکشي کند، مرتکب گناه کبيره شده است و برزخ خوبي در انتظارش نخواهد بود. اگر در اثر خشم يا حمله عصبي يا موارد ديگري که اختيار را از انسان سلب مي کند ،اقدام به اين کار کرده باشد ، اميد است که مورد مغفرت خداي متعال قرار بگيرد و از اين جهت مورد مؤاخذه قرار نخواهد گرفت. حال اگر گناهان ديگري داشته باشد ، حسابش جدا است . به مقتضاي گناهانش در صورت توبه نکردن يا توبه کردن حالات مختلفي مي تواند در برزخ داشته باشد.
ما هم موظفيم از کساني که دشمني آنان با خدا قطعي است ،بيزاري بجوييم ،ولي دشمني خودکشي کننده با خدا، قطعي نيست . چه بسا توبه او قبول شده و در حالي که جزو محبوبان خداست، از دنيا رفته باشد ، و يا خودکشي او از روي اختيار نباشد. بنابر اين حق داريم براي آنان طلب رحمت کنيم و براي شان خيرات بفرستيم.
پي نوشت ها:
1-نساء(4)،آيه30.
2- همان،آيه93.
3- مستدرک الوسائل،ج2،ص548؛وسايل الشيعه،ج29،ص24؛تفسير عياشي،ج1،ص236.
پرسش 2:
شب اول قبر آيا بلافاصله بعد از دفن ميت شروع مي شود يا اينکه مثلا اگر ميت را صبح دفن کنند، شب آن روز شب اول قبر ناميده مي شود؟
پاسخ:
اين مسايل عرفي است .بر اساس عرف متداول اولين شب دفن ميت ،شب اول قبر او محسوب مي شود . در شرع مقدس توصيه شده که در اولين شب دفن براي ميت نماز وحشت بخوانند . اگر به هر دليل دفن او به تاخير افتد، بايد نماز وحشت را تا شب دفن به تاخير اندازد (1) .
از آموزههاي ديني و روايات به دست ميآيد از زمان احتضار و هنگام مرگ ،دريافت نتيجه عمل به تدريج شروع ميشود که يکي از آن ها شب اول قبر است .فشار قبر، سوال در قبر و مانند آن همه از اموري است که مربوط به جزاي انسان در آغاز ورود به قبر است. از اين رو با استناد به روايات گفته شده:
در ساعات و روزهاي اول مرگ، روح در عين اين که در برزخ است ،خود را در کنار بدن مادي و با آن يک نوع متحد مييابد . بر اساس انس زيادي که در دنيا به بدن مادي داشته، توجه و ارتباط بيش تري با بدن مادي دارد، با حمل و حرکت دادن بدن مثل اين که با آن و به دنبال آن مي باشد و در لحظاتي که بدن مادي را حمل مي کنند و غسل مي دهند، نزد آن و در آن جا حاضر است، بنابر آنچه از روايات برميآيد، چون در نظام جديد با احکام و آثار جديدي قرار گرفته و پردهها کنار رفته و حقيقتها براي وي روشن گشته و با شهود عيني مسايل را دريافته است، با حمل کنندههاي جنازه و غسل دهندهها و حاضرين خطاباتي دارد. بنابراين نه تنها در شب اول قبر ،بلکه از لحظات آغازين مرگ انسان نتيجه و پيامد اعمال خود را مشاهده مي کند و از آن ها شادمان و يا در رنج و عذاب است.(2)
پينوشت ها:
1.توضيح المسايل مراجع، ج1 ،ص350 نشر جامعه مدرسين قم،1386 ش.
2. محمد شجاعي، معاد ،ج 2 ،ص 249 ،نشر اميرکبير، تهران، 1362 ش .
پرسش 3:
چرا شب اول قبر گفته مي شود با توجه به اينکه عالم برزخ عالم مجردات است و شب و روز در آن معنا ندارد؟
پاسخ:
درباره زمان در عالم برزخ بايد گفت گرچه جزييات آن عالم به روشني براي کسي به طور کامل معلوم نيست ، ولي از برخي آيات و روايات به دست ميآيد که در برزخ زمان وجود دارد، مثلاً قرآن فرمود:
«و حاق بآل فرعون سوء العذاب النار يعرضون عليها غدوّاً وعشيّاً؛(1) آن عذاب سخت بر آل فرعون وارد شد، آتش هر صبح و شام بر آن عرضه ميشود».
از اين آيه شايد بتوان احتمال داد که در برزخ زمان وجود دارد، چون قرآن کريم فرمود :هر صبح و شام عذاب بر فرعونيان عرضه ميشود.
صبح و شام در زمان مطرح است. طبق روايتي که از امام صادق نقل شده، مراد از عذاب که در آيه آمده، قبل از قيامت است ، چون در قيامت صبح و شام مطرح نيست و اين در عالم برزخ است، فرمود:
«لأنّ في نار القيامة لا يکون غدوٌّ وعشيٌّ هذا في البرزخ قبل يوم القيامة؛(2) قيامت شب و روز ندارد . اين عذاب در برزخ پيش از قيامت در صبح و شام بر فرعونيان عرضه ميشود».
اما اينکه مراد از صبح و شام و زمان که در برزخ وجود دارد چيست،حقيقتي است که جزئيات آن براي انسانهاي عادي (غير از حضرات معصومين )به آساني قابل درک نخواهد بود، چون زمان به مفهوم طلوع و غروب خورشيد و روز و شب که از اين رهگذر پديد ميآيد، در عالم برزخ نخواهد بود، چون طلوع و غروب خورشيد مادي در آسمان طبيعت و نظام کيهاني وجود دارد، در حالي که عالم برزخ جهان فرامادي و فراسوي عالم دنياست ، مگر اين که گفته شود چون مخاطب آموزههاي وحياني، انسانهاي در عالم دنياست ، به تناسب تعبير صبح و شام برده شده است . منظور از عذاب آن ها در صبحگاهان و شامگاهان، در نسبت به عالم دنيا است، نه اين که در آن جا حتماً طلوع و غروب خورشيد باشد.
بنابراين همان گونه که در مورد عالم برزخ گفته شده که ماده و جسم ندارد، اما شکل و اندازه و حجم، همانند عالم ماده دارد، در مورد زمان و مکان آن نيز همين گونه است.
تعبير شب اول قبر که در عرف گفته مي شود، از باب مسامحه است . يکي از وجوهش اين است که چون به طور معمول و غالبي مرده را در روز فوت دفن مي کنند و همان شب نماز ليله الدفن(نماز شب اول قرار گرفتن مرده در قبر) را مي خوانند، شب اول قبر مصطلح شده است.
پينوشتها:
1.مؤمن(40) آيه 46 .
2.طبرسي ، مجمع البيان، ج 8، ص 526. نشر دار العرفيه، بيروت، 1408 ق.
نظر خودتان را ارسال کنید