اگر رحمت الهی گسترده است چرا برخی افراد را هدایت نمی‌کند؟

متن سوال: 
اگر رحمت الهي گسترده است چرا برخي افراد را هدايت نمي‌کند؟

سلام خدمت شما ? توضيح در سوره انعام آيه 12 مي‌فرمايد:‌ خدا رحمت را بر خود مقرر کرده است، اما در همان سوره، آيه 35 و سوره ابراهيم آيه 4 مي‌گويد: بعضي از اشخاص را هر چند که مي‌تواند هدايت نمي‌کند. ? پاسخ هدايت در لغت به معناي راهنمايي کردن و ارشاد نمودن است[1] و در اصطلاح، تعيين کمال مناسب يک شيء و معين کردن راهي که به آن کمال مي‌رسد[2]. کمالي که مناسب يک موجود است، هدف مغلوب نام دارد و راهي که بايد به آن کمال و هدف مطلوب رسيد، هدايت نام دارد. مثلاً کمال يک درخت زردآلو، در دادن ميوه زردآلو در زمان و مکان مناسب و در اندازه‌اي خاص است که با سمت و سو دادن آن درخت به سمت کمال خود محقق مي‌شود. انواع هدايت هدايت تقسيمات مختلف دارد از جمله اين‌که يا تکويني است يا تشريعي. هدايت تکويني هدايتي است که به امور طبيعي و روال عادي آفرينش تعلق مي‌گيرد مثل اين‌که خدا هر نوعي از انواع مخلوقات را به کمال خويش مي‌رساند. و هدايت تشريعي مربوط به اموري مثل دستورات الهي است که در بخش اعتقادات، اعمال و اخلاقيات از طرف خداوند متعال وضع شده است. به تعبير بهتر هدايت تشريعي آن است که پروردگار متعال قانون سعادت بخش را در اختيار انسان قرار بدهد و با امر به فضائل و نهي از رذائل او را آگاه کند تا او با انتخاب خويش راهي را برگزيند و به پايان آن راه برسد[3]. اقسام هدايت تشريعي هدايت تشريعي بر دو قسم است: 1. هدايت عام 2. هدايت خاص هدايت عام الهي هدايتي است که بر اساس آن راه رسيدن به مطلوب، مقصود و چگونگي طي نمودن آن بيان مي‌گردد و پس از آن، موجود خودش بايد مسير را با انتخاب خود طي نمايد و به هدف برسد. اين نوع از هدايت تشريعي که ارائه نمودن قانون سعادت بخش و تبين حکمت علمي جامعه مي‌باشد و در مقابل ضلالت و گمراهي است که گاهي ضلالت به صورت ارائه قانون زيان‌بار و طرح شقاوتمندانه ظاهر مي‌شود و گاهي به صورت مخفي نمودن برنامه سعادت و قانون سودمند است[4]. اين هدايت، شامل تمام انسان‌ها مي‌گردد و به هيچ وجه تخصيص به برخي انسان‌ها ندارد و در جاهاي متعددي از قرآن کريم مورد اشاره واقع شده است چنان که مي‌فرمايد (إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً)[5]؛ «در واقع، ما او را به راه (راست) راه‏نمايى کرديم، در حالى‌که يا سپاس‏گزار است، يا بسيار ناسپاس است». در قرآن‌کريم که خود عين هدايت است به طور روشن آمده است. که خداوند همگان را به هدايت تشريعي راهنمايي مي‌کند. و هيچ فردي را از فيض هدايت بي‌بهره نگذاشته است و نمي‌گذارد و هرگز کسي را بدون اتمام حجت مجازات نمي‌کند و هرگز جامعه را بدون قانون رها نمي‌کند يعني هيچ فرد يا جامعه‌اي را بدون قانون نمي‌گذارد و هيچ عيب و نقصي را نيز در قانون خود راه نمي‌دهد. اگر ضلالتي در اين زمينه باشد مربوط به اختيار انسان است و هرگز به خداوند متعال نسبت داده نمي‌شود. (فَرِيقاً هَدَي‏ وَفَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ)[6]؛ «دسته‏اي را [خدا] راه‏نمايي کرده و دسته‏اي (که شايستگي نداشته‏اند،) گمراهي بر آنان ثابت گرديده است». در اين‌گونه موارد قرآن‌کريم ضلالت را به سوء اختيار انسان دانسته است چون انسان‌هايي تبه‌کار، پيمان تجاري زيان‌بار بسته و هدايت الهي را با ضلالت شيطاني و نفساني معامله کردند (أُولئِکَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَي‏‌ فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ)[7]؛ «آنان کساني هستند که «گمراهي» را با «راه‏نمايي» مبادله کردند». هدايت خاصه الهي قسم دوم از هدايت تشريعي، هدايت خاص الهي است که علاوه بر نشان دادن مسير حرکت و مقصد، دست انسان را بگيرد و در راه او را همراهي نمايد تا به مقصد و هدف خود برسد[8]. چنان‌که گاهي شخصي را صرفاً از مسير راه آگاه مي‌سازيم و گاهي علاوه بر آن همراه او مي‌شويم و تا مقصد او را مشايعت مي‌نماييم. اين هدايت مخصوص پويندگان راه خدا و راهيان طريق الهي است يعني اگر کسي بعد از روشن شدن حق و ظهور باطل، راه پيامبران الهي را برگزيد و آن راه را پيموده در تداوم آن و در تکميل اين هدايت، فيض هدايتي خاص الهي شاملش مي‌شود و راه را براي او روشن‌تر مي‌کند و امکانات آن را فراهم‌تر مي‌سازد و موانع تکامل را به طرف مي‌نمايد چنان‌که مي‌فرمايد: (وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدي)[9]، «و خدا بر هدايت کسانى که ره‏يافته‏اند، مى‏افزايد»؛ (وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدي وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ)[10]، «و کسانى که ره يافته‏اند (خدا) بر هدايت آنان افزود، و (توفيق) پارسايى‏شان را به آنان داد». در بحث هدايت خاصه الهي، اضلال و گمراه‌کردن الهي نيز بحث مي‌شود که ضلالت و گمراهي دو قسم است: 1. ضلالت ابتدايي 2. ضلالت ثانوي و مجازاتي. ضلالت ابتدايي هرگز به خدا نسبت داده نمي‌شود چرا که خدا در نشان دادن راه و راهنمايي نسبت به حق و باطل هيچگونه ظلمي به بشر روا نداشته است تا گمراهي ابتدايي به او نسبت داده شود بلکه ابتدا اوست که حقيقت را به انسان نشان داده است و اگر گمراهي پديد آيد از کوتاهي بشر است چرا که بر اساس غرض‌هايي، گمراهي را اختيار مي‌کند. گمراه نمودن ثانوي و مجازاتي، کار خداست. البته به اين معني نيست که خدا آدرس اشتباه بدهد و انسان را فريب بدهد بلکه اين گمراه ‌نمودن کيفري است که مترتب برضلالت و گمراهي ابتدايي خود انسان است که با اراده و اختيار مي‌باشد. يعني هرگاه فردي با داشتن همه امکانات هدايت از عقل دروني و پيامبر بيروني عمداً راه انحراف را بر مسير مستقيم ترجيح داده و کتاب الهي را پشت سر نهاد، خداوند او را به عنوان کيفر تلخ گرفتار گمراهي مي‌کند به اين معني که نورانيت هدايت و توفيق فراگيري معارف و امتثال احکام را به او نمي‌دهد. در اين هنگام است که او را به حال خود واگذار کرده و هيچ‌گونه کمک و مساعدتي به او نمي‌رسد و او در عين حال راه‌هاي انحرافي را ادامه داده و آن‌ها را بر راه راست ترجيح مي‌دهد و در پايان به عذاب دوزخ محکوم مي‌گردد (فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)[11]؛ «و هنگامي که (از حق) منحرف شدند، خدا دل‏هايشان را منحرف ساخت». (يُضِلُّ بِهِ کَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ کَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ)[12]؛ «بسياري را با آن گمراه مي‏نمايد و بسياري را با آن راه‏نمايي مي‏کند. در حالي که جز نافرمانان را بدان گمراه نمي‏سازد». شرايط هدايت و گمراهي خاص الهي شرط هدايت خاصه الهي، پيروي نمودن از هدايت عام الهي است و به اندازه‌اي که در هدايت عام الهي ثابت قدم و استوار باشد؛ به همان ميزان از هدايت خاص الهي بهره‌مند خواهد بود. چنان که مي‌فرمايد: (وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدي)[13]، «و خدا بر هدايت کسانى که ره‏يافته‏اند، مى‏افزايد»؛ (وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدي وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ)[14]، «و کسانى که ره يافته‏اند (خدا) بر هدايت آنان افزود، و (توفيق) پارسايى‏شان را به آنان داد». در برخي از آيات کريمه نيز منيبين[15] را مشمول هدايت خاصه الهي دانسته است. (اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ)[16]، «خدا هر کس را بخواهد به سوى (رسالت) خود برمى‏گزيند و کسى را که بازگردد، به سوى خود راه‏نمايى مى‏کند». قرآن کريم براي اضلال نيز موضوعاتي را مد نظر قرار داده است. 1. ظالمين؛ (إِنَّ اللّهَ لاَيَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)[17]؛ «به راستى که خدا گروه ستمکاران را راه‏نمايى نمى‏کند». 2. فاسقين؛ (وَاللّهُ لاَيَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)[18]؛ «و خدا گروه نافرمانان را راه‏نمايى نمى‏کند». 3. کافرين؛ (وَاللّهُ لاَيَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ)[19]؛ «و خدا گروه کافران را راه‏نمايي نمي‏کند». حل يک اشکال دو آيه از آيات قرآن کريم و يک سؤال. 1. (قُلْ هَلْ مِن شُرَکَائِکُم مَن يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمْ مَن لاَيَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَي‏ فَمَا لَکُمْ کَيْفَ تَحْکُمُونَ)[20]؛ (بگو: «آيا از شريکان (معبود) شما، کسي هست که به سوي حق راه‏نمايي کند؟!» بگو: «(تنها) خدا به سوي حق راه‏نمايي مي‏کند؛ و آيا کسي که به سوي حق راه‏نمايي مي‏کند شايسته‏تر است که پيروي شود، يا کسي که راه نمي‏يابد، مگر آن‏که راه‏نمايي شود؟! پس شما را چه شده است؟ چگونه داوري مي‏کنيد؟!»). 2. (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ)[21]؛ ‌«و هيچ فرستاده‏اي را، جز به زبان قومش نفرستاديم؛ تا (بتواند حقايق را) براي آنان به روشني بيان کند؛ و خدا هر کس را بخواهد (به‏ خاطر اعمالش)، در گمراهي وامي‏نهد، و هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) راه‏نمايي کند؛ و او شکست‏ناپذير [و] فرزانه است». سؤال: بر اساس آيه‌ اول خداوند سزاوارتر است براي تبعيت تا ديگران پس بايد همه را هدايت کند اما در آيه‌ دوم، مي‌فرمايد، خدا هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس را بخواهد هدايت مي‌ننمايد يعني بعد از اينکه انساني گمراهي اوليه را انتخاب کرد خداوند از او تبعيت مي‌کند و گمراهي خاص و ثانويه را شامل حال او مي‌گرداند و حال آن‌که چون خدا سزاوار تبعيت است؛ بايد همه را هدايت کند و هيچ کس را گمراه ننمايد. پاسخ: هدايت در آيه‌ اول با هدايت آيه دوم متفاوت است. مقصود از هدايت در آيه‌ اول، هدايت عام الهي است که عبارت است از آگاه نمودن و ارشاد نمودن بشر به حق و حقيقت و سزاوار است که انسان از اين هدايت الهي تبعيت کند نه از باطل و راه‌هاي انحرافي[22]. اما مقصود از هدايت در آيه‌ دوم، هدايت خاص الهي و گمراهي مجازاتي الهي است[23]. وقتي افرادي از هدايت عام، پيروي کردند، خواست خدا بر اين تحقق مي‌گيرد که دست آن‌ها را بگيرد و راه تکامل را براي آن‌ها هموارتر نمايد چون او حکيم است و حکيم هر کاري را در سر جاي خود و به موقع انجام مي‌دهد. همين‌طور در بحث گمراهي کساني که از هدايت عام، پيروي نکنند، خدا آن‌ها را به حال ‌خودشان واگذار مي‌نمايد و کمک و مساعدتي نمي‌نمايد چون کمک و مساعدت به چنين افرادي، غير حکيمانه و لغو است و به همين دليل است که در پايان آيه‌ دوم صفت حکيم خدا آمده است. منابعي براي مطالعه بيشتر 1. تفسير نمونه، ج1، ص 67 ـ73 و ص 151ـ153؛ ج2، ص350 ـ 353؛ ج11، ص365؛ ج 12، ص 294ـ296 و ج16، ص 115ـ120. 2. هدايت در قرآن (تفسير موضوعي)، آيت الله جوادي آملي، نشر اسراء، قم. 3. تفسير الميزان، ج 1، ص 28ـ36؛ ج7، ص 346ـ347؛ ج 12، ص 52 و ص257 و ج20، ص210. منشور جاويد (تفسير موضوعي قرآن، آيت‌الله‌ سبحاني، ج3، ص148ـ ص 164. [1]. ابن منظور، لسان العرب، ج 15، ص 353. [2]. جوادي آملي، عبدالله، هدايت در قرآن، ص 20. [3]. همان، ص 32. [4]. ر.ک: علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 7، ص 347؛ جوادي آملي، عبدالله، هدايت در قرآن، ص 46. [5]. انسان / 3. و نيز ر.ک: يوسف / 108؛ بلد / 10؛ مدثر / 36 و انعام / 153. [6]. اعراف / 30. و نيز ر.ک: نحل / 36 و بقره / 16. [7]. بقره / 16. [8]. ر.ک: علامه طباطبايي، الميزان، ج 7، ص 346 و نيز ر.ک: مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 3، ص 458. [9]. مريم / 76؛ «و خدا بر هدايت کسانى که ره‏يافته‏اند مي‌افزايد». (تشکيل شود) [10]. محمد / 17. و نيز ر.ک: مائده / 16؛ رعد / 27 و شوري / 13. [11]. صف/ 5. [12]. بقره/ 26. و نيز ر.ک: غافر/ 34، توبه 115 و غافر/ 74 (ر.ک: علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 12، ص 244؛ جوادي آملي، عبدالله، هدايت در قرآن ص51 ـ 53. [13]. مريم/ 76. [14]. محمد/ 17 و نيز ر.ک: مائده / 16. [15]. کسي که چند نوبت به سوي خدا بازگشت و اين تناوب در رجوع به سمت خدا براي او ملکه شد و يک حالت خاصي به نام إنابه پيدا نمود يا در اثر قطع همه علاقه‌ها و انقطاع صرف به سوي خدا، توجه نمود، منيب ناميده مي‌شود. (ر.ک: جوادي آملي، عبدالله، هدايت در قرآن، ص 54 (متن پاورقي).) [16]. شوري/ 13. و نيز ر.ک: رعد / 27. [17]. انعام/ 144. [18]. توبه/ 80 و مائده / 108. [19]. بقره/264. و نيز ر.ک: آل‌عمران/ 86، نساء/ 137 و مائده/ 67 (براي اطلاع بيشتر ر.ک: جوادي آملي، عبدالله، هدايت در قرآن (تفسير موضوعي)، ص 365 و 366. [20]. يونس / 35. [21]. ابراهيم / 4. [22]. ر.ک: علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج10، ص59؛ مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 8، ص 284 و نيز ر.ک: طوسي، محمد بن حسن،‌التبيان، ج 5، ص 376؛ رازي، فخر الدين، مفاتيح الغيب، ج 6، ص 249. [23]. ر.ک: علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، ج12، ص16، مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج10، ص 269،‌ طوسي، فضل بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، ج 6، ص 274؛ طيب، سيد عبدالحسين، اطيب البيان، ج 7، ص 360.

پربازدیدترین ها