جشن میلاد از نگاه وهابیت؟

متن سوال: 
يکي از آموزه‌هاي وهابيت آن است که جشن گرفتن براي ولادت پيامبر اسلام(ص) نوعي بدعت است! نظر شما چيست و چه پاسخي مي‌توان به آنها داد؟

قبل از آن‌که مستقيماً به موضوع جشن‌هاي بزرگ‌داشت ميلاد پيامبر(ص) بپردازيم، ذکر اين نکته لازم است که تکريم و مهر ورزى به پيامبر(ص) يکى از اصول اسلامي و قرآنى است، و هيچ فردى نمي‌تواند آن‌را انکار کند: «آنان‌که به پيامبر(ص) ايمان آورده و به تکريم او پرداخته و او را يارى مي‌نمايند و از نورى که همراه وى فرود آمده پيروى مي‌کنند، آنان همان رستگارانند».[1] اين آيه به مسلمانان، چهار دستور مي‌دهد: 1. «آمنوا به»: به پيامبر ايمان بياورند. 2. «عزّروه»: به تکريم و تعظيم او بپردازند. 3. «و نصروه»: در سختي‌ها او را يارى کنند. 4. «و اتبعوا النور الّذى أنزل معه»: از قرآنى که با او فرستاده شده، پيروى کنند. مشابه همين مضمون در آيه نهم سوره فتح نيز توصيه شده است. با توجه به اين دو آيه که مهر پيامبر و تکريم او را از فرائض مي‌داند، اکنون سؤال مي‌شود، آيا گردهمايى مسلمانان در روز تولد پيامبر تحقق بخشيدن به اين دو آيه هست يا خير؟ به طور مسلم، آرى. و هر فردى که از اين مجالس ديدن کند، آن‌را نوعى اظهار مهر، مودّت، تکريم و بزرگ‌داشت مي‌داند. بنابراين، عمل مسلمانان ريشه قرآنى و اصل آسمانى دارد، در اين صورت طبعاً بدعت نخواهد بود. بدعت، آن کار نوظهورى است که در قرآن و سنت براى آن اصل و اساسى نباشد.[2] در همين راستا در جاي ديگري از قرآن کريم مي‌خوانيم که پروردگار به اين نکته اشاره مي‌فرمايد که ما پيامبر(ص) را بلند آوازه کرديم: «وَرَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ».[3] اين آيه حاکى است که ترفيع پيامبر(ص) و بلندآوازه کردن او يکى از نعمت‌هاى الهى بر پيامبر اسلام(ص) است؛ لذا يکى از ابزار «ترفيع پيامبر»، نکوداشت ميلاد او است، و شادمانى به دور از هر نوع لهو و گناه در روز ولادت، همگى نوعى ترفيع نبى(ص) و بلند آوازه کردن اوست.[4] اما اين‌که روز ميلاد را روز عيد قرار دهند، چه ايرادي دارد؟ آيا ميلاد پيامبر(ص) کمتر از نزول مائده بر حواريون است که آن‌را عيد قرار دادند؟! «پروردگارا! از آسمان، مائده‌اي براى ما فرود آر تا عيدى براى اول و آخر ما و نشانه‌اى از جانب تو باشد و به ما روزى ده که تو بهترين روزى دهندگانى».[5] براستى اگر روز نزول مائده (که نعمتى محدود و زودگذر است) استحقاق جشن گرفتن آن‌روز در تمام سال‌ها را دارد؛ چرا و چگونه ولادت پيامبر(ص) يا روز مبعث او (که نعمت بزرگ و جاويدان الهى براى بشريت است) استحقاق چنين‏ جشن و سرورى را نداشته باشد؟! بنابراين، هرگاه مسلمانان در هر روز و شبى و هر ماه و سالى مجلسى تشکيل دهند و در آن، فضائل و مناقب پيامبر(ص) را يادآور شوند، و آياتى که در حق او وارد گشته تلاوت کنند، و اشعارى را در مدح او بسرايند، در حقيقت فرمان خدا را در زمينه مهرورزى و تکريم و ترفيع وى به اجرا درآورده‌اند، و علّت اين‌که تنها روز ولادت را براى اين کار اختصاص مي‌دهند، اين است که وجود او و تولّد او نعمت بزرگى بود، به همين مناسبت در اين روز به آن کار مي‌پردازند، بدون اين‌که جشن در خصوص آن روز را به شرع مقدس نسبت دهند، بلکه انتخاب آن روى يک نوع گزينش است و ارتباطى به شرع ندارد. ابن تيميه و برخي از پيروان او که امروزه نقطه تمرکزشان در مکتب وهابيت است، با اين استدلال که گزارشي از مراسم جشن ميلاد در زمان صحابه وجود ندارد، اين جشن را نوعي بدعت مي‌پندارند[6] که با توجه به دلايلي که از قرآن در مورد تکريم و تمجيد پيامبر(ص) را وجود دارد، جشن بدون گناه را مسلماً مي‌توانيم يکي از بهترين مصاديق تکريم و احترام بدانيم. سيره مسلمانان و علماي دين اين‌که جشن ميلاد نوعي احترام برگرفته از قرآن کريم است، مورد پذيرش بيشتر مسلمانان از گذشته‌هاي دور بوده و تاريخ گواهى مي‌دهد که از ديربازي که آغازش دقيقاً مشخص نيست در اين روز مراسم جشن‏ برگزار شده و خطيبان به ذکر مدايح آن‌حضرت مي‌پرداختند. بسياري از انديشمندان اهل‌سنت نيز برگزاري چنين جشني را تأييد و بدان توصيه کرده‌اند: 1. احمد بن محمد معروف به قسطلانى (متوفاى 923ق)، از علماى مشهور قرن نهم، درباره جشن‌هايى که در ماه ولادت پيامبر(ص) انجام مي‌گيرد، مي‌گويد: «مسلمانان، پيوسته در ماه ميلاد پيامبر جشن مي‌گيرند، اطعام مي‌کنند، شب‌ها به پخش انواع صدقات مي‌پردازند، اظهار شادمانى کرده و نيکي‌ها را دو چندان مي‌کنند، و به قرائت اشعارى در تهنيت ولادت آن‌حضرت مي‌پردازند. برکات آن‌حضرت در هر سال نمايان مي‌شود. رحمت خدا بر کسانى باد که‏ شب‌هاى ماه ميلاد او را عيد مي‌گيرند...».[7] 2. حسين بن محمد بن حسن معروف به «دياربکرى» (متوفاى 960ق) نيز، که از قضات مکه به شمار مي‌رود، در تاريخ خود مي‌نويسد: «مسلمانان پيوسته ماه ميلاد پيامبر(ص) را جشن مي‌گيرند، اطعام مي‌کنند، شب‌ها صدقه مي‌دهند، اظهار سرور و شادمانى مي‌کنند، در نيکى به فقيران اصرار مي‌ورزند، به خواندن مولودي مي‌پردازند و کرامات آن‌حضرت در هر زمانى نمايان مي‌گردد».[8] 3. ابن عباد مي‌گويد: «به نظر من، مولود نبوى از اعياد مسلمانان است و هر کس در آن روز شادى و سرور کند و با پوشيدن لباس فاخر و چراغانى، شادى خود را آشکار سازد، کار مباحى انجام داده است».[9] 4. از «سيوطى» (متوفاي 911ق) پرسيدند: مولودى خوانى در ماه ربيع الاول از نظر شرع، امرى پسنديده است يا ناپسند؟ آيا کسى که آن‌را انجام مي‌دهد، مشمول ثواب مي‌شود يا خير؟ سيوطى در پاسخ گفت: «جواب اين است که اصل مولودى خوانى که عبارت است از اجتماع مردم و خواندن بخشى از قرآن و خواندن روايات در شأن پيامبر اکرم(ص). در پايان نيز طَبَق‌هاى غذا را مي‌آورند و بين مردم پخش مي‌کنند. اين کار عملى است نيکو که به بانى و شرکت کننده آن ثواب داده مي‌شود؛ زيرا با اين عمل، قدر و منزلت پيامبر(ص)، بزرگ داشته مي‌شود. و در ولادت آن حضرت، شادى مي‌شود».[10] 5. شيخ عبدالله هَرَرى (متوفاي 1429ق) معروف به حبشى مي‌گويد: «برپايى مراسم و يادبود پيامبر(ص) از کارهاى نيکوست و دليلى بر انکار آن وجود ندارد، بلکه سزاوار است که آن‌را سنت حسنه بناميم».[11] پي نوشت ها: [1]. اعراف، 157. [2]. سبحاني، جعفر، راهنماى حقيقت، ص 183-184، تهران، نشر مشعر، چاپ پنجم‏، 1387ش. [3]. انشراح، 4. [4]. سبحاني، جعفر، راهنماى حقيقت، ص 184؛ سبحانى، جعفر، بحوث في الملل و النحل، ج ‏4، ص 170-171، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، مؤسسة الإمام الصادق(ع). [5]. مائده، 114. [6]. ر.ک: ابن باز، عبد العزيز بن عبد الله، مجموع فتاوى و مقالات متنوعه، ج 1، ص 178، رياض، دار القاسم، چاپ اول، 1420ق؛ الفوزان، صالح بن فوزان، البدعة؛ تعريفها، أنواعها و أحکامها، ص 31 - 35، رياض، المکتب التعاوني للدعوة و الارشاد و توعية الجاليات بسلطانة، چاپ سوم، 1422ق؛ ابن تيمية حراني، أحمد بن عبد الحليم، اقتضاء الصراط المستقيم لمخالفة أصحاب الجحيم، ج 2، ص 121 – 123، بيروت، دار عالم الکتب، چاپ هفتم، 1419ق. [7]. قسطلاني، أحمد بن محمد، المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، ج 1، ص 89، قاهره، المکتبة التوفيقية، بي‌تا. [8]. ديار بکري‏، شيخ حسين، تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس‏، ج ‏1، ص 223، بيروت، دار الصادر، بي‌تا. [9]. انصاري، اسماعيل بن محمد، القول الفصل فى حکم الاحتفال بمولد خير الرسل، ص 173، رياض، وزارة الشؤون الاسلامية و الاوقاف و الدعوة و الارشاد، 1416ق. [10]. جلال الدين سيوطي، عبد الرحمن بن أبي‌بکر، الحاوى للفتاوى، ج 1، ص 221 - 222، بيروت، دار الفکر للطباعة و النشر، 1424ق. [11]. هَرَري، عبدالله، الروائح الزکية في مولد خير البريّة، ص 30، دار المشاريع، چاپ پنجم، 1430ق.

پربازدیدترین ها