عالم ذر چیست؟

متن سوال: 
مي خواستم درباره عالم ذر بدونم، آيا واقعأ ما زندگيمونو مثل فيلم اونجا ديديم، يعني سرنوشت ما در اون عالم رقم خورده؟

در قرآن آياتي وجود دارد(1) که مفادش آن است که از فرزندان آدم پيمان بر ربوبيت خدا گرفته شده است؛ اما اين که پيمان مذکور چگونه و در چه زماني بوده، اين آيات توضيحي نمي‏دهد. از اين جهت، مفسران در باره اين پيمان اختلاف کرده‏اند. در ذيل، به برخي از اين نظريه‏ها اشاره مي‏کنيم: 1. نظريه محدّثان اسلامي‏ محدثان اسلامي بر اساس فهم برخي از روايات، بر اين باورند که خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز درآورد و به آنان گفت: «ألست بربّکم؟» آنان گفتند: «بلي». سپس همگي را به صلب و پشت آدم بازگردانيد. آنان هنگام خطاب الهي، داراي عقل و شعور کافي بودند و سخن خدا را شنيدند و پاسخ او را گفتند. از اين عالم به عالم ذر تعبير شده است. اين پيمان، به اين جهت از آنان گرفته شد که راه‏هاي عذر در روز رستاخيز را روي آنان ببندد.(2) اشکالاتي بر اين نظر وارد شده است که محققان به آن اشاره کرده‏اند.(3) 2. نظريه برخي مفسران‏ گروهي از مفسران معتقدند بايد آيه را بر توحيد فطري حمل نمود. اينان در توضيح نظريه خود گفته‏اند: انسان با رشته غرايز و استعدادها و انواع تقاضاها و درخواست‏هاي طبيعي و فطري، به جهان گام مي‏نهد. آدمي هنگام تولد و خروج از صلب پدر و دخول به رحم مادر و در وقت انعقاد نطفه، ذره‏اي بيش نيست؛ ولي در اين ذره، استعدادهاي فراوان و لياقت‏هاي قابل توجهي است، همچون استعداد و فطرت خداشناسي. با تکامل اين ذره در بيرون رحم، تمام استعدادها شکفته شده و به مرحله کمال و فعليت مي‏رسد. به عبارت ديگر، خدا انسان‏ها را از پشت پدران و رحم مادران بيرون آورد و آفرينش آن‏ها را با خصوصياتي ترکيب داد که پيوسته پروردگار خود را بشناسند و نياز خود را به او احساس کنند. هنگامي که انسان‏ها به نياز خود به خدا توجه پيدا کردند و خود را غرق در نياز ديدند، گويي به آنان گفته مي‏شود: من خداي شما نيستم؟ آنان مي‏گويند: چرا، گواهي مي‏دهيم که خداي ما هستي.(4) 3. نظريه علامه طباطبايي‏ علامه طباطبايي معتقدند: اين آيه ناظر به وجود و حضور جمعي انسان‏ها در حضور خدا است؛ حضوري که غيبت در آن متصور نيست. گويي همه فرزندان آدم يک جا از پشت پدران گرفته شده، گرد هم جمع آمده‏اند و در برابر خدا حضور دارند. در اين حالت، هر انساني خود را حضورا مي‏يابد و يافته‏اش گواهي روشن بر وجود خدا و خداوندگاري او است؛ ولي قرار گرفتن انسان‏ها در گردونه زمان و تحولات جهان، آدمي را چنان مشغول و از خود بي خود مي‏کند که از آن علم حضوري که به آفريدگار خود داشت، غافل مي‏گردد.(5) آنچه تا اين جا آورديم، ديدگاه‏هاي برخي محدثان، متکلمان و مفسران راجع به تفسير آيه ذر بود. حال، پس از بيان نظريات مختلف مي‏گوييم: ظاهراً آيه شريفه گفتگويي بين خدا و انسان مي‏باشد. در اين گفتگو خداوند از انسان‏ها اقرار مي‏گيرد که پروردگار آنان است. اقرار گرفتن براي اتمام حجت بر انسان مي‏باشد که در آينده ادعاي غفلت نکند. آيا گفتگو به همين صورت که در آيه آمده، اتفاق افتاده است؟ موطن و عالمي که اين ميثاق گرفته شده، کجا است؟ دنيا يا غير آن؟ آيا اين ميثاق، قبل از تولد انسان گرفته شده يا بعد از آن؟ در پاسخ به اين سؤالات نظريات مختلفي ارائه شده است. آيت الله جوادي آملي بعد از بررسي نظريات مفسران در آيه، دو احتمال را موجه دانسته‏اند: الف) بيان تمثيلي: اگرچه ظاهر آيه حاکي از گفتگويي بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولي اين آيه در مقام بيان واقع نيست؛ بلکه مقصود صرفاً تمثيل است. خداوند در واقع از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلکه مراد آن است که گويا خداوند از همه انسان‏ها اقرار گرفته است. مسئله ربوبيت خدا و عبوديت انسان، به قدري روشن است که گويا همه انسان‏ها گفتند: «بلي». شيوه بيان اين آيه، بيان تمثيلي است، مانند آيه يازدهم سوره فصلت که فرمود: «سپس آهنگ آفرينش آسمان کرد و آن بخاري بود، پس از آن به زمين فرمود: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمان‏پذير آمديم».(6) آن دو گفتند: با رغبت مي‏آييم؛ در حالي که در واقع گفتگويي بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده است. پس در آيه ميثاق(عالم ذر )، امر و نهي لفظي نيست؛ بلکه در حقيقت، تمثيل است. بايد توجه داشت که خود قرآن بيان نموده که در صدد تمثيل است؛ «اگر قرآن را بر کوهي فرو مي‏فرستاديم، يقيناً آن کوه را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده مي‏ديدي و اين مثل‏ها را براي مردم مي‏زنيم، باشد که آنان بينديشند».(7) در اين آيه، خداوند مي‏فرمايد که انزال قرآن بر کوه، مَثلي است که براي به تفکر واداشتن انسان به کار رفته است، بنابراين، احتمال گفتگوي ذکر شده در آيه ميثاق، صرفاً تمثيلي است براي بيان وضوح ربوبيت خدا و عبوديت انسان. ب) بيان واقعي: معناي دوم که بيش تر مورد نظر است، اين مي‏باشد که آيه صرفاً تمثيل نيست، بلکه به لسان گفتگو از واقعيتي سخن مي‏گويد که در خارج رخ داده و واقعيت اين است که خداوند با زبان دو حجت خود، با انسان سخن گفته است: يکي زبان عقل( پيامبر دروني انسان ) و ديگري زبان وحي از طريق انبيا( پيامبران بيروني). اين دو حجت، خدا را به انسان مي‏نمايانند و ربوبيت او را بيان مي‏کنند. اين دو، از هيچ انساني دريغ نشده است. با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نمي تواند ادعاي فراموشي و غفلت کند. نکته‏اي که از آيه به دست مي‏آيد، نوعي تقدم اين ميثاق بر زندگي انسان مي‏باشد. از اين رو، حجت باطني( عقل ) و ظاهري( وحي )، هر چند تقدم زماني بر انسان و اعمال ارادي او ندارد، ولي بر مکلف شدن انسان حداقل تقدم رتبي دارد؛ يعني ابتدا حجت بر عبد تمام مي‏شود و سپس مکلف به تکاليف الهي مي‏گردد. بنابراين، مقصود آيه، گفتگوي لفظي بين خدا و انسان نيست؛ بلکه اعطاي دو حجت محکم الهي به انسان است. با توجه به معناي فوق، موطن و عالمي که اين ميثاق الهي در آن رخ داده، دنيا مي‏باشد و براي هر انساني بعد از تولد او چنين چيزي رخ مي‏دهد. بنابراين، آيه ميثاق هيچ دلالتي بر ازلي بودن انسان يا حتي هر گونه وجودي قبل از تولد براي آدمي ندارد؛ بلکه آيه يا صرفاً يک تمثيل است و نه بيان واقع، و يا از واقعيت اعطاي حجت باطني و ظاهري سخن مي‏گويد که مربوط به بعد از تولد انسان مي‏باشد.(8) پس تصوير رندگي ما در عالمي ديگر قبل از اين عالم منطقي نخاوهد بود. براي آگاهي بيش تر به اين کتاب مراجعه کنيد: فطرت در قرآن، تفسير موضوعي قرآن کريم، آيت‏الله جوادي آملي، نشر اسراء، قم، فصل سوم. اين کتاب به بيان اقوال مختلف در باره آيه ميثاق پرداخته و بعد از نقل ديدگاه هاي گوناگون، دو نظر فوق را پذيرفته است. پي‏نوشت‏ها: 1. اعراف(7) آيه 172 - 174. 2. طوسى محمد بن حسن‏، التبيان فى تفسير القرآن،‏ ج 5، ص 27، دار احياء التراث العربى، بيروت،‏ بي تا. 3. طبرسى فضل بن حسن‏، مجمع البيان فى تفسير القرآن،‏ ج 4، ص 765، انتشارات ناصر خسرو، مکان چاپ: تهران،1372 ش. 4. مجمع ‏البيان، ج ‏4، ص 766، همان. 5. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن،‏ ج ‏8، ص 307- 323، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، قم، 1417 ق. 6. فصلت(41) آيه 16. 7. حشر(59) آيه‏21. 8. جوادي آملي، عبدالله، فطرت در قرآن، ص 123 - 126 و 135، نشر اسراء، قم.

پربازدیدترین ها