ماجرای شتر فروش و پیامبر چه بوده؟

متن سوال: 
در برخي سايت ها حديثي به اين مضمون آمده: فردي اعرابي نزد پيامبر(ص) آمد و70 درهم، ثمن شتري را که به پيامبر فروخته بود، طلب نمود. پيامبر فرمود: پول را به تو داده ام، آن مرد گفت ميان من و خود داوري قرار ده. مردي از قريش که به آنجا آمده بود، را حکم نهادند، مرد به اعرابي گفت: ادعايت چيست؟ اعرابي پاسخ داد. از پيامبر پرسيد: تو چه مي گويي؟ پيامبر فرمود: پول را به او داده ام. اعرابي تکذيب کرد. مرد به پيامبر گفت: آيا بينه اي بر پرداخت پول داري؟ پيامبر فرمود: خير. مرد قريشي به اعرابي گفت: آيا حاضري بر ادعايت قسم بخوري؟ اعرابي گفت: آري، پيامبر فرمود: براي حکميت نزد مردي مي رويم که ميان ما به حکم خدا حکم دهد. پس نزد علي عليه السلام آمدند. علي عليه السلام ادعاي اعرابي را پرسيد و سپس از پيامبر پاسخ خواست، علي به اعرابي گفت: پيامبر خدا را تصديق نما، اعرابي انکار کرد. علي عليه السلام شمشير بر کشيد و گردن او را زد. پيامبر پرسيد: چرا چنين کردي؟ علي پاسخ داد: اي رسول خدا، ما تو را بر امر و نهي الهي و بر بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحي خداي عزوجل تصديق مي کنيم، پس به ثمن شتر اعرابي تصديق نکنيم؟ و من او را کشتم چون او تو را تکذيب نمود. پيامبر(ص) فرمود: درست حکم نمودي اي علي اما ديگر چنين منما. سپس رو به سوي مرد قريشي کرد و فرمود: اين، حکم الهي است نه آنچه تو حکم کردي.(حر عاملي، 1401 ه ق ج 18، ص 200؛ و ن ک : محمد تقي شوشتري، 1403 ه ق، ص 209) اين حديث با توجه به محتوايش بسيار محل شک است زيرا امام علي در اين مورد به عدالت رفتار نکرده و حکم قرآن در مورد دعاوي و قضاوت نقض شده حال آنکه اين حديث در منابع معتبر شيعه مکررا تکرار شده و دستاويزي براي بعضي اهل سنت يا دشمنان اسلام شده تا عصمت امام معصوم را زير سوال ببرند و دشمنان هم به عدم عدالت در اين حکم به کل قضاوت اسلامي را زير سوال ببرند. و ما هم جوابي براي اين شبهه نداريم خواهشمنديم در اسرع وقت نسبت به پاسخگويي به اين سوال اقدام فرمائيد؟

علماي شيعه اعم از قدما و متاخرين اين روايت را در کتب خودشان آورده اند از اين جهت که گاهي اوقات قاضي مي تواند به علم خودش و بدون بينه حکم کند و در اين روايت حضرت علي(عليهم السلام) به علم خودشان حکم کردند. چون مي دانستند اعرابي دروغ مي گويد و پيامبر خدا را تکذيب مي کند لذا او را کشتند. و پيامبر هم به ايشان فرمودند در موارد ديگر چنين حکم نکنند و بر اساس بينه حکم کنند.(1) «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى قَضَايَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ ص- فَادَّعَى عَلَيْهِ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بَاعَهَا مِنْهُ...» پي نوشت: 1. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعة، ج‏27، ص274و نيز: شيخ صدوق، الأمالي للصدوق، انتشارات کتابچي، ص102.

پربازدیدترین ها