مرز میان کبر و کرامت نفسانی چیست؟

متن سوال: 
مرز ميان کبر و کرامت نفساني چيست؟ ملاک تشخيص اين دو چيست؟

سلام وقت شما بخير معناي کرامت و عزت نفس اين است که انسان از نعمت بزرگي که پروردگارش به او ارزاني کرده نهايت استفاده را بکند و در پي مطلوب خويش باشد، تا آن جا که به طور پيوسته مشغول احوال خويش شود و از اين موهبت استفاده کند و هيچ گونه مقايسه اي بين خود و ديگران نداشته باشد، اما تکبر به معناي مقايسه با ديگران و اين حس که از همه برتر مي باشد است. بزرگان اخلاق گفته اند: اساس تکبر اين است که انسان از اين که خود را برتر از ديگري ببيند، احساس آرامش کند، بنابراين تکبر از سه عنصر تشکيل مي شود: نخست اين که براي خود مقامي قائل شود، ديگر اين که براي ديگري نيز مقامي قائل شود و در مرحله سوم مقام خود را برتر از او ببيند و احساس خوشحالي و آرامش کند .(1) اما انساني که از کرامت نفس برخوردار است، هر لحظه بر تواضع و فروتني اش افزوده مي شود و به جاي آن که مغرور شود، در مقابل مردم خود را خدمتگزار مي داند، تا جايي که به ذلّتش نينجامد . امام علي (ع) فرمود: کسي که براي نفس خود عظمت و بزرگي قائل باشد، فروتني او از همه بيش تر خواهد بود. (2) اولياي الهي از خداوند عزت را مي خواستند، ولي بلافاصله نداشتن کبر و خود بزرگ بيني را نيز از درگاه الهي تمنا مي کردند. در دعاي امام سجاد (ع) مي خوانيم : واعزّني و لا تبتلينّي بالکبر؛ خدايا! به من عزت ده مرا به تکبر مبتلا نکن .(3) اين جمله مي فهماند که بين عزت و تکبر رابطه هست، يعني اگر عزت نفس به حد افراط برسد و از مرز خود تجاوز کند، چه بسا آدمي دچار خود بزرگ بيني شود و مردم را با ديده تحقير بنگرد . حالت رواني عزت نفس با کبر آن قدر به هم نزديک اند که بعضي از افراد عادي از عزت نفس مردان بزرگ الهي برداشت کبر کرده اند. مردي به حضرت مجتبي (ع) عرض کرد : به نظر من در شما کبر وجود دارد، حضرت فرمود: هرگز، من گرفتار کبر نيستم. بزرگي مخصوص خدا است. آن چه در من است، عزت نفس است .(4) با دقت در اين دو مقوله مي توان آن ها را از يکديگر جدا کرد. کسي که تکبر دارد، به ديگران سلام نمي کند، از مردم انتظار تکريم و توقع خدمت دارد اما شخصي که عزت نفس دارد، هر چه را که با ارزش انساني منافات دشته باشد ( از جمله خود بزرگ بيني) را ترک مي کند. امام علي (ع) مي فرمايد: کسي که از کرامت نفس برخوردار باشد، شهوات نفساني در نظرش خوار و ناچيز مي آيد .(5) بنابراين در عين حال که براي خود شأن و منزلت قائل است، به ديگران احترام مي گذارد و هرگز در مقام مقايسه خود را برتر از ديگران نمي بيند. به عبارت ديگر دو من و شخصيت در انسان است: يکي من و شخصيت واقعي و حقيقي انسان، که روح الهي در آن وجود داشته و مرتبط با خدا است. ديگري من و شخصيت مجازي انسان که از طريق تقويت نفس اماره و پيروي آن ، درون انسان شکل مي گيرد و ساخته مي شود. عزت نفس مربوط به من و حقيقت واقعي انسان است (انسانيت). تکبر، غرور، خودپسندي و خودبيني، مربوط به من و شخصيت مجازي و غير حقيقي انسان است که از آن به شخصيت و من کاذب تعبير مي شود. پي نوشت ها : 1 - آيةالله مکارم شيرازي، اخلاق در قرآن ، ج2، ص 45. 2 - غررالحکم ، ص 195. 3 - صحيفه سجاديه، دعاي مکارم الاخلاق. 4 - ميزان الحکمه، ج8، ص 301. 5 - غررالحکم، ج5، ص 365.

پربازدیدترین ها