منظور از یدالله و روح الله و ثارلله چیست؟

متن سوال: 
منظور از يدالله و روح الله و ثارلله چيست ؟ آيا خداوند داراي دست و روح و خون است ؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ سوال اول:
يدالله يعني قدرت و نعمت الهي.
منظور از «يد» دستي مانند دست ديگران نيست، بلکه تعبيري از دست علم، دست قدرت يا دست رحمت و رأفت ... است. دست به معناي قدرت است، و دست خدا فوق دست هاست، يعني قدرت خدا. پس مقصود از دست، قدرت است، مقصود از دست، عطاء است چونکه انسان کارهايش را بوسيله دست مي کند، بنابراين عباراتي مانند يد الله مع الجماعة يا يد الله علي الجماعة يعني قدرت خدا همراه جمعيت است. چرا؟ زيرا قدرت خدا، قدرت موجودات است، قدرتي که به موجودات داده. قدرت مستقل خودش، سرجايش هست، اما قدرتي که در نظام عالم بايد پياده شود، همان قدرتي است که به موجودات داده، اين قدرتي که به آفتاب داده، آن قدرتي که به آب داده، آن قدرتي که به معادن داده، به آهن داده، آن قدرتي که به انسان داده، آن قدرتي که به نباتات و جمادات و حيوانات داده، تمام آنها لشکر خدا هستند و دست خدا. که: وما يعلم جنود ربک إلاّ هو (مدثر – 35). يعني لشکريان (نيروهاي) پروردگارت را کسي جز خودش نمي داند. اين قدرت ها را بين خلق پخش کرده است. پس، قدرت خدا همان قدرتي است که در اختيار مردم نهاده است، و مردم مظهر و نمايشگر قدرت خدايند، اين قدرت ها که جمع شدند قدرت کلي و اصلي خدا که بايد دائم باشند و اين فيض را ادامه دهد و افاضه کند همراهش هست، از اين جهت پيش مي برد. اين است معناي يد الله مع الجماعة و در جمعيت است که قدرت خدا قرار دارد. وقتي اجماع کردند و در مسير حق بودند، و قدرت خدا هم همراه اينهاست و جدا نخواهد بود. از اين جهت پيش خواهند برد، و به نتيجه خواهند رسيد.
پاسخ سوال دوم:
در ديدگاه اسلام خدا نه جسم دارد و نه روح، و اضافه روح به خدا «اضافه تشريفي» است، مانند خانه کعبه را که به خاطر عظمتش «بيت الله» خوانده مي‌شود، و ماه رمضان که به خاطر برکتش «شهر الله» (ماه خدا) خوانده مي‌شود. يعني يک روح گرانقدر و پر شرافت و عظمت که سزاوار است روح خدا ناميده شود، در انسان دميده شده است.
پس روح الله يک صفت است براي روح انسان که از بخاطر علاقه زياد و نزديک بودن اين روح در ابتداي خلقت (از نظر پاکي وخوبي)به خدا آن را به خود تشبيه کرده ومراد آن قرب ونزديکي است که وجود دارد بين خدا و مخلوق(البته در حد استعداد مخلوق نه ظرفيت نامحدود خدا).
پاسخ سوال سوم:
«ثار» از ريشه «ثَأر» و «ثُؤره» به معناى انتقام و خونخواهى و نيز به معناى خون آمده است.(ر.ک: الطريحى، مجمع البحرين، ج 1، ص 237، معين، محمد، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 1185، مفردات راغب، ص 81)
1. براى «ثارالله» معانى و وجوه مختلفى ذکر شده که هر يک تفسير خاص خود را مى‏طلبد. در مجموع به اين معنا است که: خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مى‏کند؛ چرا که ريختن خون سيدالشهدا در کربلا، تجاوز به حريم و حرمت الهى و طرف شدن با خداوند است. به طور کلى از آن جهت که اهل بيت(ع) «آل الله» هستند، شهادت اين امامان، ريخته شدن خونِ متعلق به خداوند است(محدثى، جواد، درسهايى از زيارات عاشورا، ص 14، عزيزى تهرانى، اصغر؛ شرح زيارت عاشورا، ص 35)
اگر چه اين واژه در قرآن نيامده است؛ ليکن مى‏توان آن را با آيات قرآنى اين گونه توجيه نمود. خداوند مى‏فرمايد: «من قتل مظلومًا فقد جعلنا لوليه‏سلطَنًا»؛ (اسراء (17)، آيه 33. «آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولى‏اش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم».
هر کسى (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، اولياى دم او، حق خون‏خواهى دارند و از آنجا که اهل بيت(ع) - به ويژه امام حسين(ع) - مظلومانه و در راه ايمان و حق و خداوند کشته شده‏اند و جان به جان آفرين تسليم کرده‏اند، در واقع «ولىّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است.
بنابراين «ثارالله» به اين معنا است که خون بهاى امام حسين(ع)، متعلق به خدا است و او کسى است که خون بهاى امام حسين(ع) را خواهد گرفت. اين واژه حاکى از شدت همبستگى و پيوند سيدالشهدا(ع) با خداوند است که شهادتش همچون ريخته شدن خونى از قبيله خدا مى‏ماند که جز با انتقام‏گيرى و خون‏خواهى خدا، تقاص نخواهد شد.ر.ک. فرهنگ عاشورا، واژه «ثار»
2. اگر «ثار» به معناى خون باشد، قطعاً مراد از «ثارالله» معناى حقيقى نيست؛ بلکه يک نوع تشبيه، کنايه و مجاز است. چون مسلّم است که خدا موجودى مادى نيست تا داراى جسم و خون باشد؛ پس اين تعبير از باب تشبيه معقول به محسوس است؛ يعنى، همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حياتى است، وجود مقدس امام حسين(ع) نسبت به دين خدا چنين نقشى دارد و احياى اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
3. شايد بتوان در اين باره با نگاه عرفانى مستند به روايات نيز به نتيجه‏اى نورانى دست يافت. از امام على(ع) نيز به «اسدالله الغالب» و «يدالله» تعبير شده است و در حديث «قرب نوافل» از پيامبر(ص) روايت شده است که خداوند فرمود:
«ما تحبب الى عبدى بشى‏ء احب الىّ مما افترضته عليه و انه ليتحبب الىّ بالنافله حتى احبه فاذا احببته کنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به و لسانه الذى ينطق به و يده التى يبطش بها و رجله التى يمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطيته»؛ محاسن برقى، ج 1، ص 291. «بنده من به چيزى دوست داشتنى تر از واجبات، نزد من اظهار دوستى نمى‏کند و همانا او با نوافل نيز به سوى من اظهار دوستى مى‏کند. آن گاه که او را دوست بدارم گوش او مى‏شوم که با آن مى‏شنود و ديده او مى‏شوم که با آن مى‏بيند و زبان او مى‏شوم که با آن سخن مى‏گويد و دست او مى‏شوم که با آن ضربه مى‏زند و پاى او مى‏شوم که با آن راه مى‏رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند به او عطا مى کنم».
از اين روايت به خوبى آشکار مى‏شود که اولياى خداوند، «خليفه» او بر روى زمين و مظهر افعال الهى‏اند. خداوند جسم نيست، اما آنچه را که اراده مى‏کند انجام بدهد، از طريق دست اولياى خود به ظهور مى‏رساند و کمکى را که مى‏خواهد به سوى بنده‏اى بفرستد، با پاى اولياى خود مى‏رساند. و خونى را که مى‏خواهد از سوى خود براى احياى دين خودش ريخته شود، از طريق شهادت اولياى خودش ظاهر مى‏سازد. از اين رو همان طور که دست امام على(ع) دست قدرت خدا و «يدالله» است؛ خون امام حسين(ع) نيز خون خدا و «ثارالله» است.
از اين رو در زيارت عاشورا مى‏خوانيم: «السلام عليک يا ثار الله و ابن ثاره‏والو تر الموتور»؛ «سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو اى يگانه دوران!» همان گونه که مرحوم ابن قولويه در زيارت هفدهم و بيست و سوم امام حسين(ع) اين فقره را نقل مى‏کند: «و انک ثار الله فى الأرض و الدم الذى‏ لا يدرک ثاره أحد من أهل الأرض و لا يدرکه الا الله وحده»؛) ترجمه کامل الزيارات، ص 683، زيارت 16(
همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حياتى است و بود و نبودش، مرگ و زندگى او را رقم مى‏زند، وجود مقدّس امام على و امام حسين(ع) نزد خدا و در دين او چنين نقشى دارند که اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسين(ع) نبود، اسلام و تشيّع نبود.
آرى! تا ياد و نام سيّدالشّهدا(ع) زنده و بر سر زبان‏ها است، تا عشق حسين(ع) در دل‏ها مى‏تپد، تا آتش محبت و ولايت او در قلوب انسان‏ها مشتعل است، تا فرياد «يا حسين» بر بلنداى آسمان‏ها و زمين طنين انداز است؛ نام و ياد خدا زنده و پايدار است؛ چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ايثار کرد، سيماى ننگين رياکاران و تحريف‏گران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نماياند. خون او شرافت «ثارالله» را گرفت.

موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها