چرا ائمه از علم غیب استفاده نمی کردند؟

متن سوال: 
1. حضرت پيغمبر(ص) که به زعم شيعه داراي علم غيب بوده اند و فرزندان ايشان نيز تا مهدي موعود به اين ويژگي مجهز شده بودند چرا در طول زندگاني خود حرکاتي همچون ازدواج با عايشه- که در نظر شيعه به دليل جنگ با خليفة الله ملعون و کافر و فاسق است- يا ازدواج امام حسن با همسر قاتل خود، انجام داده اند؟ اصلا دليل شيعه بر علم غيب حضرت نبي چيست؟ 2. ماجراي حديث افک که مربوط به جناب عايشه مي باشد؛ چيست؟ 3. آيا شيعه دليلي بر اين دارد که عبارت مولا در حديث غدير بر سرپرست و خليفه و سرور اطلاق مي شود؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم پرسشگر گرامي لطفا سوالات خويش را تک تک بفرستيد در اينجا به سوالي که جزو سوالهاي مهم شما بود يعني بحث علم غيب ائمه هست پاسخ ميدهيم و تقاضا داريم سوالات را به طور مجزا بفرستيد اصلي ترين شاخصه مذهب تشيع پذيرش مفهوم امامت و پيروي از امام معصوم عليه السلام است. متکلمين شيعه براي امام عليه السلام اوصاف و ويژگي هايي را برشمرده اند و هريک از اين اوصاف را بر دلايل عقلي و نقلي استوار نموده اند. مهمترين اين اوصاف از منظر کلام شيعي نصب از ناحيه خداوند که به وسيله پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به مردم ابلاغ مي شود، عصمت و علم غيب مي باشد. هر کدام از ويژگي هاي ياد شده عقبه استدلالي نظام مندي داشته و در مورد آن حجم انبوهي از اطلاعات در قالب کتب متعدد جمع آوري شده است. همانگونه که دانشمندان شيعي در اثبات لزوم اين اوصاف براي امام عليه السلام قلمفرسايي کرده اند، از ناحيه منکرين نيز نقدهايي انجام شده است که اين اثبات و رد شاخه اي مهم از مباحث کلامي مربوط به امامت را پديد آورده است. آنچه قصد داريم به تحرير درآوريم موضوع علم غيب امام عليه السلام است که به تناسب ايام با توجه به کلمات حضرت امام صادق عليه السلام بيان مي شود. ابتدا لازم است مفهوم واژه غيب در لغت عربي روشن شود. واژه نامه هاي معتبر زبان عربي اين لفظ را به معني آنچه پوشيده و پنهان است توضيح داده اند (1). قرآن کريم و مساله علم غيب دير زماني است که يکي از موانع بر سرراه اثبات علم غيب امام عليه السلام استناد به قرآن است. بدين جهت سيري در کتاب خدا ضروري به نظر مي رسد تا بعضي مطالب منتسب به آن راستي آزمايي شود. گفته مي شود که بر اساس قرآن علم غيب در انحصار خداوند بوده به هيچ کس اعطا نفرموده است. بنابر اين بايد ملاحظه نمود که آيا خداوند دارا بودن علم غيب را از همگان نفي فرموده است يا مي توان به مواردي دست يافت که افراد خاصي واجد اين موهبت الهي شده باشند؟ در اين مسير مي توان آيات متعددي را به عنوان دليل بر اينکه برخي از بندگان از ناحيه خداوند بر آنچه از ديگران پوشيده است اطلاع مي يابند، ذکر نمود، از جمله: داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمي سازد، مگر رسولاني که آنان را برگزيده (2)، اين از خبرهاي غيب است که به تو وحي مي فرستيم (3). آنچه از امثال اين آيات به دست مي آيد اين مطلب است که خداوند به هر يک از رسولان که بخواهد علوم غيبي مي دهد که مي توان به عنوان يکي از مصاديق بارز اين افراد ( بر اساس دومين آيه نقل شده ) رسول خاتم صلي الله عليه و آله و سلم را نام برد. پس از نظر قرآن نه تنها واجد بودن علم غيب رد نگرديده است بلکه قرآن مجيد خود افرادي را به عنوان کساني که از طرف خداوند و به عنايت او چنين علمي را دارا شده اند مطرح مي نمايد. امام صادق عليه السلام و مساله علم غيب توجه به رواياتي که از حضرت صادق عليه السلام به دستمان رسيده موضع شفاف ايشان را در اثبات اين گونه از علم بيان مي دارد. به عنوان نمونه مي توان به اين دست از روايات تصريح نمود: هر گاه امام اراده کند که مطلبي را بداند، خداوند دانش آن را در اختيار او مي گذارد (4) با توجه به اينکه در متن عربي اين دست از روايات کلمه شيء به کار رفته است، به طور يقين مي توان ادعا کرد که تمام اموري که دانش آن نزد خداوند است ( به جز موارد مورد استثناء ) به اذن او به امام معصوم عليه السلام تعليم مي گردد. در يک تقسيم بندي کلي مي توان اموري را که به عنوان منبع علم امام عليه السلام در روايات نام برده شده به دو نوع تقسيم نمود: الف- منابع مادي، ب- منابع غير مادي منظور از منابع مادي منابعي است که در روايات به شکلي که رساننده معني جسم است بيان شده است. از جمله اين منابع مي توان به اين موارد در کلمات امام صادق عليه السلام اشاره کرد: 1- مصحف فاطمه عليهاالسلام که بنا به گزارش امام صادق عليه السلام حجمي به اندازه سه برابر قرآن دارد و مطالب آن کاملا با مطالب قرآن غير مشترک است (5). 2- جامعه، تعريفي که امام ششم شيعيان عليه السلام از اين منبع علمي ارائه داده اند چنين است: صحيفه اي است که هفتاد ذراع به اندازه ذراع رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، طول دارد و در آن همه چيز از حلال و حرام و تمام آنچه بشر به آن نياز دارد، موجود است. اين صحيفه به املاي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و کتابت اميرالمومنين علي عليه السلام مي باشد (6). 3- جفر ابيض، اين منبع شامل کتب آسماني انبياي گذشته مانند زبور داود، تورات موسي، انجيل عيسي و صحف ابراهيم عليهم السلام مي باشد (7). 4- صحيفه صغيره، اين صحيفه متصل به شمشير اميرالمومنين عليه السلام بوده و در بياني رمزآلود گفته شده که داراي حروفي است که هر کدام از اين حروف گشاينده هزار حرف ديگر است (8). در مورد منابع غير مادي علوم امام عليه السلام مطلب اسرارآميزتر مي شود، از جمله آنکه براي امام عليه السلام ستوني از نورکه به سوي آسمان کشيده شده، تصوير مي شود که هرآنچه از دانستي ها را که بخواهد در آن مشاهده مي نمايد (9). علاوه بر اين در تعداد زيادي از روايات از خزانه علمي براي خداوند نام برده شده و کليدداران آن ائمه عليهم السلام معرفي شده اند (10). بر اساس اين روايات از آن جهت که خداوند داناي مطلق است، دسترسي به علوم او تنها در انحصار ائمه عليهم السلام است و از آن جهت که علوم الهي نامحدود است، اتصال به اين منبع نامحدود به اذن الهي علومي نامحدود ( به جز مواردي که بر اساس برخي روايات استثناء شده است ) در دسترس امامان معصوم عليهم السلام قرار مي دهد. از همين دست منابع غير مادي مي توان به موارد ديگري نيز اشاره نمود که البته توضيح آن به محل خود واگذار مي شود: به ارث بردن علوم رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و اميرالمومنين عليه السلام (11) و الهام و شنيدن از مامورين الهي (12). امام صادق عليه السلام در موارد متعددي با تصريح به آيات قرآن بالاترين مراتب دانش را براي امام اثبات فرموده اند، از جمله مي توان به اين مورد اشاره نمود: ايشان با قرائت آيه اي تمامي علوم را در اختيار امام عليه السلام دانسته اند، آيه اي که امام صادق عليه السلام تلاوت کردند اين آيه است: هيچ تر و خشکي وجود ندارد مگر اينکه در کتابي آشکار ثبت است (13) و سپس فرمودند: و اين در علم ائمه است و آنان اين مطالب را مي دانند (14). نکته اي که تذکر آن درپايان اين نوشته کوتاه مهم به نظر مي رسد اين است که در مواردي شرايط زمان و محدوديت هايي که از طرف حکومت وقت اعمال مي شده است، به امام صادق عليه السلام اجازه بيان تمام مطلب را نمي داده است و اين دست از روايات زماني بيان مي شده اند که مراقبين و مامورين حکومت در مجلس امام عليه السلام حضور نداشته اند. بنا براين مي توان به سهولت رواياتي را که در آن ايشان هر نوع دانش غيبي را انکار کرده اند تحليل نمود. البته تحليل کامل اين موارد بر اساس موازين روايي انجام مي شود. براي نمونه به اين روايت توجه بفرمائيد: يکي از بزرگان روات و شاگردان امام صادق عليه السلام فردي به نام ابوبصير است. وي نقل مي کند که روزي بر امام صادق عليه السلام وارد شدم و عرض کردم من سوالاتي دارم، آيا اينجا کسي ( نا مطمئن ) هست که کلام مرا بشنود؟ وي مي گويد پس از اين گفته من امام صادق عليه السلام حائلي ميان اتاق خود و ساير اتاق ها ايجاد کردند و فرمودند: آنچه مي خواهي سوال کن. سپس ابوبصير در مورد دانش امام عليه السلام و کيفيت آن سوالاتي را مطرح مي نمايد (15)، که برخي از پاسخ ها را در متني که ملاحظه فرموديد نقل کرديم. در نتيجه بنابر آيات قرآن دسترسي افراد بشر به علم غيب با اجازه خداوند متعال ذکر گرديده و بر اساس روايات اين نوع از علوم در اختيار ائمه طاهرين عليهم السلام قرار گرفته است و در آئينه روايات معتبر شيعي مطلبي مسلم و قطعي به شمار رفته است. لينکها براي کاربران مهمان قابل دسترسي نيست، براي مشاهده ي لينکها لطفا ثبت نام کرده و وارد شويد -------------------------------------------------- پي نوشت ها: 1- صحاح اللغة، القاموس المحيط 2- سوره جن، آيه 26 و 27 3- سوره يوسف، آيه 102 4-کافي، ج1، ص 258، ح 5 5-کافي، ج1، ص 238، ح1 6-همان 7- کافي، ج1، ص240، ح2 8-بصائرالدرجات، ص 170، ح1 9-کافي، ج1، ص 387، ح 4 و بصائرالدرجات، ص 454، ح1 10-کافي، ج1، ص 192، ح1 11-کافي، ج1، ص 264، ح 2 12-امالي طوسي، ص 408، ح 916 13-سوره انعام، آيه 59 14-بحارالانوار، ج 26، ص 116، ح 22 15-کافي، ج 1، ص 238، ح 1 موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها