چرا امام علی(ع) در حادثه افک به پیامبر(ص) گفت که عایشه را طلاق بدهید؟

متن سوال: 
سلام. چرا امام علي(ع) در حادثه افک به پيامبر(ص) گفت که عايشه را طلاق دهد؟ مگر چه شده بود؟ و آيا امام علي(ع) با اين کار به پيامبر(ص) اسائه ادب نکرد؟ و چرا پيامبر(ص) طلاق نداد؟ و چرا با اين همه تاريکي هايي که تاريخ از عايشه گفته باز هم در قرآن داريم آنها (زنان پيامبر) که عايشه هم جزو آنهاست اهل بهشت و همسر آخرت رسول خدا(ص) هستند؟ (اين حرف را از عمار در کنار امام حسن (ع) در بصره خواندم.)

قضيه افک به گونه‏هاى مختلفى نقل گرديده است: 1) در برخى از متون تاريخى اين مسأله در رابطه با ماريه نقل شده و در برخى ديگر پيرامون عايشه. بنابراين حداقل آناست که ارتباط موضوع با عايشه مورد ترديد است. 2) از طرف ديگر - چنان که فرموده‏ايد - آيه شريفه نافى تهمت زناست و از نظر منطقى نتيجه تابع اخس مقدمات است. بنابراين هيچ چيز دليل بر افزون‏تر از دايره دلالتش نمى‏باشد و استفاده از اين آيه براى اثبات فضايل ديگر روشى غير منطقى و عقيم و به تعبير قرآن مجيد «زخرف القول» است. 3) فلسفه اشاره به موضوع درقرآن حفظ حرمت پيامبر(ص) است. زيرا طرح مسأله فوق توطئه‏اى براى ترورشخصيت پيامبر(ص) بوده است. چون در ديد عوامانه اين گونه مسائل بلافاصله سرايت به حيثيت شوهر نيز مى‏کند واو را در جامعه خوار و زبون مى‏سازد. از اين‏رو خداوند بزرگ به سرعت آن را نفى نموده است. اکنون بايد پرسيد مسأله‏اى که اولا شخص آن معلوم نيست ثانيا حدود دلالت آن محدود است و ثالثا فلسفه آن حفظ حرمت پيامبر(ص)است چگونه از آن مى‏توان بر فضيلت شخص خاصى استدلال کرد؟ آيا چنگ زدن به اين دلايل خود بهترين دليل بر بى‏دليلى نيست؟ اما در مقابل مى‏بينيم که قرآن خطاب به زنان پيامبر(ص) فرموده است: «و قرن فى بيوتکن . شما درخانه‏هاى خود قرار گيريد». (احزاب آيه 33) کنايه از اينکه در مسائل سياسى و اجتماعى داخل نشويد. زيرا خطر آلت دست سياسى کاران زيرک دنياپرست قرار گرفتن و لغزش بسيار براى آنان وجود داشت. از طرف ديگر نيز پيش از همين آيه فرموده است: «من يأت منکن بفاحشه مبينه يضاعف لها العذاب ضعفين»(احزاب 31). در اين رابطه با اين آيات ازبزرگ‏ترين اشکالاتى که حتى علماى بزرگ اهل تسنن بر عايشه وارد ساخته‏اند اين است که پس از پيامبر(ص) به اين آيات الهى عمل نکرد و آشکارا درصحنه تعارضات اجتماعى داخل شد و فرماندهى جنگ جمل بر عليه اميرالمومنين(ع) را به عهده گرفت و بر آن حضرت در زمانى که رهبرى جامعه اسلامى را برعهده داشت و از نظر جميع مسلمين واجب الاتباع بود بغى نمود. براى آگاهى بيشتر ر . ک : «نقش عايشه در تاريخ اسلام» علامه سيد مرتضى عسکرى.

پربازدیدترین ها