چرا حضرت معصومه ازدواج نکرده است؟

متن سوال: 
چرا حضرت معصومه(س) با آن مقام علمي و آگاهي اي که از دستور هاي اسلام و سنّت پيامبر اکرم(ص) داشت، ازدواج نکرد و تشکيل خانواده نداد؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم گفتني است، که نه تنها حضرت معصوم سلام الله عليها ازدواج نکرد، بلکه هيچ يک از دختران موسي بن جعفر ازدواج نکردند. بررسي نظريات مختلف احتمالات و نظريات مختلفي براي ازدواج نکردن آن حضرت بيان شده است که به برّرسي و صحت و سقم هر يک مي پردازيم. 1. وصيّت موسي بن جعفرعليه السلام يکي از احتمالات که در واقع يکي از پاسخ ها به پرسش فوق است، اين است که خود حضرت موسي بن جعفر به دخترانش وصيت کرده تا ازدواج نکنند! ابن واضح يعقوبي طرفدار اين نظريه است. سخن او در اين باب چنين است: موسي بن جعفر را هيجده پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از : علي رضا، ابراهيم، عباس، قاسم، اسماعيل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبيدالله، حمزه، زيد، عبدالله، اسحاق، حسين، فضل و سليمان. موسي بن جعفر وصيت کرد که دخترانش شوهر نکنند و هيچ کس از آنان شوهر نکرد، مگر ام سلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در اين باره ميان قاسم و خويشاوندانش جريان سختي پيش آمد؛ تا آنجا که قاسم قسم خورد که جامه از وي دور نکرده است و جز آنکه عقد موقتي بسته شده براي محرميّت در مسير رفتن به حج رفتن منظوري نداشته است. در پاسخ به سخنان يعقوبي اولاً، بايد گفت: چنين وصيّتي برخلاف سنت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم و سيرة امامان اهل بيت عصمت و طهارت است و هرگز چنين وصيتي از امام معصوم صادر نمي شود. ثانياً، متن وصيت حضرت موسي بن جعفر غير از آن چيزي است که يعقوبي ادّعا دارد. براي قضاوت در اين زمينه، ابتدا متن وصيت حضرت را مرور مي کنيم. ابراهيم بن عبدالله از موسي بن جعفر عليه السلام نقل کرده که آن حضرت جمعي را مانند اسحاق بن جعفر، ابراهيم بن محمد و جعفر بن صالح و ... را بر وصيت خود شاهد گرفت و فرمود: اُشْهِدُ هُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِيَّتي ... اَوصَيْتُ بها اِلي عَلَيٍّ اِبْني ... و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ يُزَوِّجَ أختَهُ فَلَيْسَ لَهُ اَنْ يُزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ ... وَ لا يُزَوِّجَ بَناتي اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأيِهِ وَ مَشْوَرتهِ ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِکَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالي وَ رَسُولَهُ صلي الله عليه وآله وسلم وَ حادُّوهُ في مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ يَزَوِّجَ زَوَّجَ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ يَتْرَکَ تَرَکَ...؛ شاهد مي گيرم آنها را که اين وصيّت من است که به فرزندم علي وصيت کرده ام... (از جمله وصيتم اين است) اگر مردي از شما خواست خواهرش را شوهر دهد، اين حق را ندارد، مگر با اجازه و فرمان او (علي) و نه دختران من (حق دارند) که يکي از خواهران خود را شوهر دهند و يا مادران آنها و نه سلطاني، و نه کاري براي آنها انجام دهد، مگر اينکه با نظر و مشورت او (علي) باشد. اگر بدون اجازه او به چنين کاري اقدام کنند، به راستي با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه کرده اند و او (حضرت رضا) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است. اگر خواست به کسي شوهر دهد، شوهر مي دهد و اگر خواست رد کند، رد مي کند. در اين وصيت نامه، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام با صراحت به فرزندان اعلام مي دارد که حجّت خدا بعد از او علي بن موسي عليه السلام است و خواهران بايد در هر کاري از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت کنند و هر فردي را که علي بن موسي مناسب ديد، آنان با او ازدواج کنند؛ چرا که آن حضرت به مسائل ازدواج آگاه تر و به وضعيت بستگان آشنايان آشناتر است. در اينجا هرگز سخن از ترک ازدواج دختران موسي بن جعفر و خواهران حضرت رضا عليه السلام نيست؛ سخن در اين است که بر ازدواج آنان حضرت رضا عليه السلام بايد نظارت داشته باشد. بنابراين نظريه يعقوبي بي اساسي است و نمي توان بر آن اعتماد کرد و به همين جهت، برخي محققين صريحا سخن يعقوبي را مجعول و بي اساس دانسته اند. 2. همتا نداشتن نظريه دوم اين است که دختران حضرت موسي بن جعفر مخصوصا فاطمه معصومه سلام الله عليها از نظر کمال علمي و معنوي در حد بالايي قرار داشتند و کسي همسنگ و همسر آنها پيدا نمي شد و يکي از اموري که در تزويج دختر مورد توجه قرار مي گيرد، هم کفو بودن است. اين نظريه نيز نمي تواند قابل تأييد باشد؛ زيرا اولاً سيرة ائمه اطهار اين نبوده که دختران خود را به جهت پيدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلکه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه رکفو يکديگر مي دانستند. از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر گاه کسي به خواستگاري دختر شما آمد که دينداري و امانتداري او را مي پسنديد (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهيد و اگر شوهر ندهيد، در زمين فتنه و فساد بزرگ بر پا مي شود. ثانياً، درعصر امام کاظم عليه السلام جوانان شايسته اي از تبار امام حسن مجتبي عليه السلام و حضرت سيدالشهدا عليه السلام و نيز در ميان شيعيان افرادي وجود داشتند که مي توانستند همسران مناسب براي آنان باشند. 3. اختناق هاروني احتمال و نظريه سوم آن است که اختناق هارون الرشيد و وجود خفقان در آن دوران، چنان شديد بود که حتي کسي جرئت نداشت براي پرسيدن مسائل شرعي به در خانه موسي بن جعفر عليه السلام مراجعه کند، تا چه رسد به اينکه به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمي با خانواده موسي بن جعفر عليه السلام داشته باشد؛ چرا که همين ارتباط نسبي زمينه اي را فراهم مي ساخت تا هارون به اذيت و آزار او بپردازد. البته با اينکه هارون در مواردي تظاهر به دينداري مي کرد، ولي ستمگري بي رحم بود. يکي از مورّخين مي گويد:هارون هنگام شنيدن وعظ از همه بيشتر اشک مي ريخت و در هنگام خشم و تندي از همه ظالم تر بود. و همين مرد دو هزار کنيز داشت که سيصد نفر آنان مخصوص آواز خواني و رقص و خنياگري بودند. شيعيان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کساني چون علي بن يقطين در تقيه به سر مي بردند و کوچک ترين حرکاتشان زير نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسي است که هارون به علي بن يقطين داد. اين لباس ويژه خلفا بود و علي بن يقطين آن را به موسي بن جعفر عليه السلام اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: اين لباس را نگهدار و از دست مده؛ زيرا در حادثه اي که برايت پيش مي آيد، به کار مي آيد. چندي بعد يکي از خدمتگزاران علي بن يقطين، نزد هارون شکايت کرد و گفت : لباس مخصوص را به موسي بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسش کرد. او گفت: آن را در بقچه اي نگه داشته ام. هارون دستور دارد تا فوراَ آن را بياورد. وقتي که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از اين هرگز سخن سعايت کننده اي را درباره تو باور نخواهم کرد. اين گونه قضايا نشان مي دهد که ارتباط موسي بن جعفر عليه السلام کنترل مي شد و از طرفي زنداني شدن امام نيز، انگيزه خواستگاري از دختران آن حضرت را کاهش مي داد. بعد از شهات امام وحشت بيشتري بر مردم حاکم شد و حضرت رضا عليه السلام نيز تحت نظر قرار گرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از يک سال، حضرت معصومه سلام الله عليها و جعمعي از برادران او به خراسان حرکت کردند، اما در راه، حضرت معصومه سلام الله عليها پيش از ديدن برادر، دار فاني را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نيافت. بنابراين راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصيت پدر بايد جستجو کرد و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو، علت آن، وجود اختناق شديد هاروني و مأموني بود که باعث شد احدي جرئت نکند به راحتي به خانه موسي بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف ديگر، زنداني شدن حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا عليه السلام به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزيد بر اين علت بود. منبع: hawzah.net موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها