چرا در حرم امام رضا این همه اسراف وجود دارد؟

متن سوال: 
سلام اانجانب بعد از وارد شدن به حرم شبه اي برايم پيش آمد که ضممن تشکر و قدرداني از زحمات شما خواهشمندم به آن پاسخ دهيد با توجه به اينکه دين اسلام بارها به درست مصرف کردن و صرفه جويي امر نموده در حرم امام رضا (ع) ديده ميشود که چراغ هاي زيادي کار رفته که حتي روز هم خاموش نميشوود در حالي که کساني از فقر آبروي خود را ميفروشند طلاها و ثروت حرم از پارو بالا ميرود در حالي که شايد در 90 درصد خانه هاي شهر مشهد يک مقرنس هم نداشته باشد حرم به اندازهي همه ي شهر مقرنس دارد در حالي که بيشتر جوانان شهر از بيکاري رنج برده يا به فساد کشيده شده اين همه ثروت اينجا هدر ميرود در حالي که اصول تعاليم انبيا و امامان بر پرستش خداي يگانه و دوري از شرک بود ديده ميشود که حتي روحانيون هم در هاي ورودي حرم را بوس کرده و تغريبا به آن متوسل ميشوند

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ سوال اول:
به اين پرسش مي توان از ديدگاه هاي مختلف پاسخ گفت:
1.از نظر عقل انسانها به هر چه ارزش بيشتري قائل باشند، آن را زيباتر و جليل تر و ... مي سازند. و شايد همين علت است که سعي مي کنند ،حرمها و زيارتگاه هاي خود راکه از اهميت بيشتري برخوردارند، با بيشترين امکانات مي سازند و تزيين مي کنند.
2.از ديدگاه فلسفي بايد عرض کنيم که «تجمل گرايي نوعي کمال گرايي» است. به تعبير ديگر نفس تجمل گرايي بد نيست. بلکه مصاديق آن را بايد شناسايي کرد.زينت طلا براي مردان و استفاده از ظرف هاي طلا و نقره براي وضو و خوراک حرام است. زيرا اين نوع تجمل گرايي، نشاني از کمال ندارد. اما اين که گنبد امام رضا (ع) را طلا مي کنند و حرم امام رضا و ائمه اطهار (ع) و امام زادگاني چون حضرت معصومه (ع) را با شکوه مي سازند. به همان روحيه کمال گرايي ما انسان ها برمي گردد.
3. مي دانيم که مصداق واقعي و حقيقي کمال، ائمه اطهار و اولياء الهي هستند که همه کمالات الهي را در خود دارند. از طرف ديگر آنها علامت و نشانه دين هستند و قرآن بزرگداشت شعائر و علامت هاي الهي را نشانه تقواي قلب ها دانسته است: «و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب؛ هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، در حقيقت آن [حاکي] از پاکي دل هاست» (حج، آيه 32).
قرآن کريم صفا و مروه را شعائر الهي دانسته است. به تعبير ديگر يکي از مصاديق علامت ها و نشانه هاي الهي که بزرگ داشتنش نشانه تقوا و پاکي دلهاست، صفا و مروه هستند: «ان الصفا والمروه من شعائر الله» (بقره، آيه 158).
شعائر جمع شعيره به معناي علامت و نشانه است و منظور از آن در آيه شريفه علامت هايي است که خداوند نصب فرموده تا نشانه هايي براي فرمانبرداري الهي باشند (تفسير الميزان، ج 17، ص 409).
عمل به آيه شريفه نشان پاکي دلها، بزرگداشت نشانه هاي دين خداست و مسلما پيامبران و ائمه اطهار(ع) و اولياي الهي از بارزترين نشانه هاي دين خداوند هستند که هر پاک دلي مؤظف به بزرگ داشت آنهاست.
4. بزرگداشت اولياء الهي راه هاي متعددي دارد:
الف) حفظ و نگهداري سخنان و دستورات و آثار آنها و عمل به سخنان آنها.
ب ) احترام به مقام و موقعيت معنوي آنها و پاس داشت ايام ولادت و شهادت آنها.
ج ) حفظ و تعمير قبور آنها و رعايت حرمت آنها در ساختن زيارتگاه هايي که در شأن آنها باشد.
د ) زيارت قبور آنها با احترام و ادب.
4. در کنار اين مسائل، رابطه عاطفي و مودت و دوستي است که بين اولياء الهي و پيروان آنها برقرار است و رابطه اولياء الهي با امت، رابطه سياسي نيست بلکه رابطه دوستي و عشق شديد است. اقتضاي رابطه عاشقانه، بذل همه هستي و مال و امکانات خود در راه معشوق است. ائمه اطهار(ع) چنان جايگاه ژرف و رفيعي در دل هاي پاک شيعيان دارند که حاضرند همه هستي خود را فداي آنها کنند
5. با توجه به پاسخ داده شده، روشن مي شود که اولا، بزرگداشت ائمه اطهار(ع) و تعظيم و داير کردن زيارت گاه هاي با شکوه براي آنها، نشان پاکي دل شد و ثانيا رابطه عاشقانه اقتضاي برقراري آرامگاه هاي باشکوه براي ائمه دارد.
6. اين بزرگداشت با کمک به مستمندان و نيازمندان منافات ندارد. ما به عنوان مسلمان مؤظف هستيم هم به مستمندان کمک کنيم و هم نسبت به برقراري زيارتگاه هاي با شکوه اقدام کنيم. چنان که بسياري از موقوفات ائمه اطهار(ع) اين گونه است که واقفاني به اين دو منظور، امکانات متعددي را وقف کرده اند ، ضمن اينکه هر يک از مشکلات بيان شده متوليات و بودجه هاي کشوري خاص خود را دارد و مسئولان در آن رابطه مشغول فعاليت مي باشند، لذا براي رفع مشکلات بيکاري و ... بايد از طريق تدابير مديرتي و هزينه هاي دولتي و مناسب آن اقدام کرد.
7. توسعه حرم حضرات ائمه اطهار به ويژه امام رضا(ع) ضروري است. زيرا علي رغم توسعه اي که در اين چندين سال در اين حرم داده شده است به علت کثرت زائران آن امام، هنوز بسيار افراد از توفيق زيارتي آسان و راحت محروم هستند واين را در برخورد با اکثريت زائران مي توان فهميد.

درنتيجه اينکه از لحاظ ديني ومذهبي قرآن مجيد به روشني به ما دستور مي‏دهد که به بستگان و خويشاوندان پيامبر گرامي(ص) مهر ورزيم‏: و مسلماً يکي از راه‏هاي ابراز علاقه به خاندان رسالت، حفظ و بزرگداشت حرم هاي آنان است. به دليل همين ابراز احساسات و نشان دادن عشق و علاقه فراوان به اهل بيت(ع)، شيعيان همواره سعي کرده‏اند که ارزنده‏ترين و با ارزش‏ترين فلزات ـ اعم از طلا و نقره و ساير جواهرات ـ را وقف آن قبور مطهر نمايندوبا زيباترين هنرهاي معماري و آيينه‏کاري و منبت‏کاري آنها را در حرم‏ها و بناهاي متعلّق به آنان، در تزيين گنبد و بارگاه به کار برند . «طلاکاري گنبد و ضريح نيز نشان دهنده عشق به اهل بيت است ، خداوند به پيامبرش مي فرمايد: (قل لا اسئلکم عليه اجرا الاّ المودّه في القربي بگو:من چيزي به عنوان مزد رسالت از شما مطالبه نمي کنم ، مگر دوستي با اهل بيت من.در واقع طلا کاري گنبد و ضريح ، نوعي ابراز علاقه و محبّت به اهل بيت پيامبر و تعظيم شعائر و تشکّر از آنهاست . علاوه بر آنکه نوعي زينت وزيبايي است و زيبايي نيز هيچ ايراد و اشکالي ندارد، بلکه امري پسنديده است». از نظر فقهي نيز هيچ يک از فقها و مراجع فتواي به حرمت اين کار نداده اند.از اين رونبايد اين گونه عشق ورزي وطلاکاري گنبد هاي حرم هاي ائمه را اسراف و.. تلقي کرد.

پاسخ سوال دوم:
پيامبران و امامان بدان جهت که بندگان شايسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند.
احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نيست که براى آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشى مستقل قائل باشيم؛ بلکه آنان مستقل از خدا هيچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ايشان، ناشى از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگى و عبوديت حضرت حق قرار دارند و مورد عنايت خاص پروردگار مى‏باشند.
بوسيدن ضريح امامان(ع) و اولياى الهى، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چيزى را که منتسب به معشوق است، مى‏بويد و مى‏بوسد و به سينه مى‏چسباند.
براى زائر امام معصوم(ع)، خود سنگ و چوب ارزشى ندارد. بوسيدن ضريح و در و ديوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش؛ يعنى، امام معصوم است.
به تصريح قرآن کريم، حضرت يعقوب، لباس يوسف را بر چشم خود نهاد و بينايى خود را باز يافت: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»؛ يوسف (12)، آيه 96. «پس چون مژده رسان آمد، آن پيراهن را بر چهره او انداخت، پس بينا گرديد. گفت: آيا به شما نگفتم که بى‏شک من از [ عنايت ]خدا چيزهايى مى‏دانم که شما نمى‏دانيد؟» تبرّک و استشفا به پيراهن يوسف، نمونه‏اى از تبرّک و استشفا به چيزى است که به شکلى منسوب به اولياى الهى است.
بر اساس روايات معتبر نزد شيعه و سنى، اصحاب پيامبر اکرم(ص) هنگام وضو گرفتن ايشان، هجوم مى‏آوردند تا هر کسى قطره‏اى از آب وضوى ايشان را به عنوان تبرّک برگيرد؛ به گونه‏اى که نمى‏گذاشتند قطره‏اى از آب وضوى پيامبر(ص) بر زمين بريزد و اگر به کسى چيزى نمى‏رسيد، از رطوبت دست ديگرى استفاده مى‏کرد.( صحيح بخارى، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50؛ مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330) اگر تبرّک جستن به قطرات آب، شرک و حرام بود، وظيفه آن حضرت نهى و بازداشتن اصحاب از اين عمل بود.
سيره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذاى پيامبر(ص)، چاه‏هايى که آن حضرت از آن آب نوشيده‏اند و... - چه در زمان حيات ايشان و چه بعد از رحلت ايشان - بوده است.( صحيح بخارى، ج 3، ص 35؛ کتاب المغازى؛ فضائل اصحاب النبى، باب مناقب على بن ابيطالب؛ صحيح مسلم، کتاب الجهاد السير، ح 132؛ صحيح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326؛ مسند احمد، ج 5، ص 68.)
بنابراين بوسيدن و تبرّک جستن، بدون اعتقاد به الوهيت يا ربوبيت (فاعليت استقلالى) شرک نيست.

موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها