چرا عده ای از انسان ها معلول و ... هستند و بسیار سختی می کشند و عده ای دیگر سالم و سرحال، آیا این عدالت خداوند را زیر سوال نمی برد؟

متن سوال: 
چرا عده اي از انسان ها معلول و ... هستند و بسيار سختي مي کشند و عده اي ديگر سالم و سرحال، آيا اين عدالت خداوند را زير سوال نمي برد؟

با توجه به اين که خداوند کمال مطلق و غني مطلق است و هيچ نقصي نسبت به ساحتش تصور ندارد، مي‏فهميم که خدا عادل است، چرا که سرچشمه ظلم، جهل است و يا نياز که اين دو نقص است که در خدا تصوّر ندارد. وقتي يقين داريم خدا عادل و مهربان است، مي‏يابيم آن چه از تفاوت‏ها در خلقت مشاهده مي‏شود، از ناحيه خدا نيست، يعني اين گونه نيست که خدا آدم فلج را در حالي که امکان و قابليت صحيح بودن را داشت، از روي ظلم و بي مهري فلج آفريده باشد، بلکه فلج بودن او عامل ديگري دارد، و آن خصوصيت مربوط به جهان ماده و عالم طبيعت است. جهاني که ما در آن زندگي مي‏کنيم، جهان ماده است، يعني هر چيزي در شرايط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مي‏آيد و تدريجاً کامل مي‏گردد. اگر شرايط و حدود آن مراعات نشود، موجودي ناقص و بي فايده و احياناً مضر به دست مي‏آيد. ميوه درخت در موقعي به صورت کامل به دست مي‏آيد که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کليه اصول رشد توجه داشته باشد و آن‏ها را فراهم آورد. در غير اين صورت ميوه درخت به صورت کامل به دست نمي‏آيد، زيرا جهان مادي و طبيعي اين طور نيست که در هر شرايطي موجودات سالم و کامل تحويل دهد. پس براي به دست آمدن ميوه سالم و کامل، باغبان بايد آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند. همچنين براي نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفيد است، بدانند و آن‏ها را هميشه مراعات کنند. ما هستيم که در بسياري از موارد در اثر مراعات نکردن شرايط زناشويي و بهداشت، کودکان ناسالم به وجود مي‏آوريم. پس در اين گونه موارد نبايد آن را تقصير دستگاه آفرينش بگذاريم، زيرا خداوند براي تکامل هر موجودي شرايط خاصي قرار داده است. که اگر آن‏ها مراعات شود، هر چيزي نيکو و مفيد به وجود خواهد آمد. به عبارت ديگر: سالم و ناقص به دنيا آمدن، علل و اسباب مادي خاص خود را دارد. طبعاً هر معلول و پديده‏اي از علت خاص خود صادر مي‏شود. هنگامي که علت و اسباب و شرايط به وجود آمدن نوزادي ناقص باشد، يا از نظر ژنتيکي، بسياري از جهان شناخته نشده باشد، نوزاد ناقص به دنيا مي‏آيد.خوب به اين مثال دقت کنيد بعد روشن خواهد شد مثالي که در مورد ژن زده ايد مي يابيد اگر کسي در به کار بردن نيروي برق، شرايط آن را مراعات نکند، در نتيجه خطري پيش آيد و جان خود و عده‏اي را از بين ببرد، همه تقصير را بر گردن کسي مي‏گذارند که شرايط به کار بردن برق را مراعات نکرده است اما اديسون را کسي تقصير کار نمي‏داند و هيچ گاه نمي‏گويند: چرا اديسون برق را کشف کرد، بلکه او را مي‏ستايند و فقط تقصير کار را نکوهش مي‏کنند.(عالم نيز اينگونه ميباشد) جهان آفرينش شرايطي دارد که اگر کسي آن‏ها را مراعات نکند، در نتيجه نواقص به بار آيد، تقصير از خود او است و ربطي به عالم آفرينش ندارد.لذا لازمه‏ي نظام علت و معلولي حاکم بر جهان هستي، تحقق پديده‏ها به دنبال علت آنهاست. يعني همان گونه که بر اساس نظام علت و معلولي، استفاده‏ي بيمار عفوني از آنتي‏بيوتيک موجب سلامت يافتن و بهبود بيمار است، استفاده از اين دارو در هنگام بارداري بر روي جنين اثر مي‏گذارد و موجب اخلال در آن و ناقص‏الخلقه شدن نوزاد خواهد شد. همان گونه که قانون جاذبه زمين موجب آسايش انسانها و ساختن بناهاي مرتفع و زندگي و حرکت بر روي کره زمين است، قانون جاذبه باعث مي‏شود که اگر کسي از ارتفاع بپرد، با زمين برخورد کند و بميرد. همان طور که آتش علت سوزاندن است و براي انسان منافعي مانند روشن کردن کوره‏هاي ذوب آهن و يا پختن غذا دارد، اگر اين آتش به خانه يا بدن انسان برسد علت و سبب سوزاندن و از بين رفتن آنها مي‏شود و... اينکه همه‏ي آنچه را در جهان هستي رخ مي‏دهد به خداوند استناد مي‏دهيم از جمله تولد نوزاد را بدين جهت است که خداوند است که جهان را بر اساس نظام علت و معلول و اسباب و مسببات استوار کرده و هم اوست که به علّت، وجود و قدرت تأثيرگذاري را داده است و هر آن و هر لحظه وجودِ علت و قدرت تأثيرگذاري آن، از خداوند و وابسته و قائم به اوست. بنابراين پيدايش افراد ناقص الخلقه مستند به علل و اسباب خاص آن است و هيچ منافاتي با مسأله عدالت الهي ندارد. اگر قانون عليت نباشد سنگ روي سنگ بند نمي آورد شما نمي توانيد قانون عليت را نفي کنيد براي آگاهي بيشتر ر.ک: عدل الهي، شهيد مطهري، بحث راز تفاوت‏ها. (اين نکته را نيز اضافه مي‏کنيم که درست است نوزاد ناقص الخلقه به خاطر شرايط پدر و مادر يا محيط و... چنين به دنيا آمده، اما از طرفي خداوند نسبت به معلولان ملاحظاتي نموده که لطف بزرگي است، از جمله اين که تکاليف شرعي آنان را آسان گرفته و پاداش عبادت آنان را بزرگتر قرار داده و اداره زندگي آنان را (در صورتي که قادر به اداره آن نباشند) بر عهده حکومت اسلامي گذاشته است. در نهايت آن چه را ملاک برتري است، در اختيار همه قرار داده است که همه افراد بشر (حتي معلولين و ناقص‏ها) مي‏توانند داشته باشند و آن عبارت است از تقوا و پرهيزکاري. قرآن فرمود: گرامي‏ترين شا پيش خدا با تقواترين شما است . چه بسا در جهان ديگر، بسياري از ضعف هايي که ناخواسته بر نوزاد و فرزند تحميل شده است، جبران شود. در نتيجه: آنچه در جهان هستي و آفرينش وجود دارد، تفاوت‏ها است، نه تبعيض‏ها. تفاوت‏ها نيز معلول عمل و اسباب است و خداوند به هر موجودي به اندازه‏اي که قابليت و استعداد دارد و شرايط و اسباب آن اقتضا مي‏کند، وجود و هستي مي‏بخشد.)

پربازدیدترین ها