چطور می شود یک کودک چهار یا پنج ساله امام یک امت شود؟

متن سوال: 
چطور مي شود يک کودک چهار يا پنج ساله امام يک امت شود؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم بسيار اتفاق مي‌افتد که يک مسأله به نظر ما عجيب و نشدني مي‌آيد، اما در واقع، شدني و ممکن است. مثلا اگر به کسي که صد سال پيش زندگي مي‌کرد، مي‌گفتيم زماني خواهد آمد که مردم از هر نقطه عالم که باشند مي‌توانند يکديگر را ببينند، صداي هم را بشنوند و با هم صحبت کنند، قطعاً باور نمي‌کرد. اما امروه تمام اين امور، به راحتي انجام مي‌شود. پس خيلي چيزها هست که عجيب است، اما شدني است. امام زمان(ع) از جمله اماماني هستند که در سن کودکي يعني حدود پنج سالگي به امامت رسيدند و همين امر، يعني سن اندک ايشان، از همان ابتدا سبب تعجب و حتي انکار برخي مسلمانان بوده است. لذا سالها پيش از تولد امام عصر(ع)، امام باقر(ع) نسبت به اين مسأله، تصريح کرده بودند که: «الْأَمْرُ فِي أَصْغَرِنَا سِنّاً وَ أَخْمَلِنَا ذِکْرا: امر[امامت] در کم سن‌وسال‌ترين و گمنام‌ترين فرد از ما خواهد بود» . به هر حال، نزد برخي، باور اين مسأله که خداوند مقام امامت و ولايت را به کودکي عطا کند، خيلي گران آمده و قابل هضم نبوده است. در پاسخ به اين استبعاد و حيرت و تعجب فراوان چنين مي‌گوييم که: بسيار اتفاق مي‌افتد که يک مسأله به نظر ما عجيب و نشدني مي‌آيد، اما در واقع، شدني و ممکن است. مثلا اگر به کسي که صد سال پيش زندگي مي‌کرد، مي‌گفتيم زماني خواهد آمد که مردم از هر نقطه عالم که باشند مي‌توانند يکديگر را ببينند، صداي هم را بشنوند و با هم صحبت کنند، قطعاً باور نمي‌کرد. اما امروه تمام اين امور، به راحتي انجام مي‌شود. پس خيلي چيزها هست که عجيب است، اما شدني است. خداوندي که مي‌تواند بزرگسالان را به مقام امامت برساند، قدرت دارد که همين جايگاه را به خردسالان و کودکان نيز اعطا کند. خردسالان نابغه را در نظر بگيريد؛ آنها کار چندين و چند ساله يک فرد معمولي را در چند سال اول زندگي‌شان انجام مي‌دهند. «ابن‌سينا» نمونه‌اي از اينگونه کودکان است. «شگفتي عصر خودمان سيد محمد حسين طباطبايى در سه سالکي کل قرآن و نهج البلاغه را با مفاهيم آن حفظ کرد» . تازه اين در مورد علوم بشري و اکتسابي بود که اکتساب آنها بالاخره نيازمند گذر زمان و صرف وقت است، هر چند کوتاه. اما اگر بحث در علوم و کمالات غيبي و الهي باشد که مستقيماً از ناحيه خداي متعال افاضه مي‌شود و نيازمند هيچ‌گونه تعليم و تعلم بشري و گذر زمان ندارد، در اينصورت اگر کسي استعداد و شايستگي دريافت چنين علوم و کمالاتي را داشت، آيا خداوند دريغ مي‌کند؟ قطعاً خير. يا مثلاً با تأخير مي‌دهد؟ خير. حال اگر اين استعداد از ابتداي تولد و يا در کودکي وجود داشت چه؟ باز هم خير. شرايط اصلي امامت يعني علم و عصمت ذاتي هم، از سنخ کمالات الهي است نه بشري، و نيازمند سپري دوره‌هاي طولاني آموزشي و گذراندن سطوح مقدماتي و متوسط و پيشرفته نيست، بلکه شبيه آن علومي است که امير المؤمنين(ع) درباره‌اش فرمود رسول اکرم (ص) هنگام ارتحال، مطلبي به من آموخت که از آن هزار باب علم گشوده مي‏شود و از هر دري، هزار باب ديگر مفتوح مي‏گردد» . امام رضا(ع) فرمودند: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ يَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَکَابِرِنَا الْقُذَّةَ بِالْقُذَّة :ما خانداني هستيم که خردسالانمان مو به ‏مو از بزرگسالان‏مان ارث مى‏برند» . بنابراين امام آمادگي دريافت علوم غيبي و حالات معنوي مربوط به امامت و ولايت را دارد، و به محض فراهم شدن زمينه‌ها و شرايط امامت، از جمله از دنيا رفتن امام قبلي، بي‌درنگ به اين مقام نايل مي‌شود و لازم نيست سالها بگذرد تا شرايط امامت را با تجربه زندگي و حضور در کلاس درس و دانشگاه، بدست آورد. نکته ديگر: بايد به اين دسته از مسلمانان گفت: مگر در قرآن کريم خداوند کودکاني همچون عيسي و يحيي(عليهما السلام) را به مقام نبوت و ولايت نرسانده؟ حضرت عيسي(ع) «در گهواره» سخن گفت و خود را پيامبر و بنده خدا معرفي کرد(مريم/30)؟ اينکه باورش سخت‌تر از امامت کودک پنج ساله است! شخصي از امام رضا درباره امام پس از ايشان پرسيد: حضرت به فرزند خود امام جواد(ع) اشاره فرمود. در اين هنگام آن شخص سن حضرت جواد(ع) را کم شمرد و گويي تعجب کرد؛ امام رضا(ع) فرمودند: خداوند «عيسى بن مريم» را درسنى کمتر از سن ابو جعفر[يعني امام جواد(ع)]، رسول و پيامبر و صاحب شريعت قرار داد . خود امام جواد(ع) نيز به شخصي که گويي از سن کم ايشان تعجب کرده بود، به کودکي حضرت «يحيي» استدلال کردند و به اين مضمون فرمودند: خداوند کارى را که در مساله امامت کرده همانند کارى است که در نبوت کرده است و براي قدرت خدا فرقي نمي‌کند که حکمت را به کودکي بدهد يا مردي چهل ساله . نکته پاياني: توانمندي و شايستگي اماماني که سن کمي داشتند صرفاً يک ادعا نيست، بلکه عملاً در تاريخ به وقوع پيوست. مخالفان و کساني که شک داشتند حتي گاهي مناظراتي را ميان امام و بزرگان و علما برقرار مي‌کردند که نتيجه همه آنها برتري قاطعانه امام بود؛ مثل مناظره‌اي که بني‌العباس ميان امام جواد(ع) و يحيي بن اکثم(يکي از دانشمندان به نام) ترتيب دادند و در نهايت، همه به علم و جايگاه بلند امام اعتراف کردند. همچنين امام عصر(ع) در دوران طفوليت، با پاسخ به سؤالها وشبهات دشواري که برخي شيعيان در حضور پدر بزرگواشان مطرح مي‌کردند، هرگونه شک و ترديد را از ياران خاص مي‌زدودند و نيز به پرسشهاي مردم که در زمان غيبت صغري توسط نواب اربعه به آن حضرت ارسال مى‌شد، به صورت توقيع و نامه، پاسخ مي‌دادند . موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها