چگونه با شوهر معتاد خود زندگی کنیم؟

متن سوال: 
سلام خدمت کارشناس و مشاور محترم. خانومي هستم ?? ساله و همسرم ?? . حدودا ? سال از ازدواجم ميگذره پدرم مخالف اين ازدواج بودند چون در تحقيقات همکاران همسرم ايشون رو تاييد نکردند با سماجت هاي من بعد از يک سال بالاخره رضايت دادند تو دوران عقد چندين بار تشنج کردند و من متوجه شدم ترامادول استفاده ميکنن که اين رو از خانوادم کتمان کردم خانوادم بشدت مخالف عروسي بودند و پدرم موافق با جدابي بود بعد از عروسي به رفتارهاشون شک گردم و متوجه شدم شيشه مصرف ميکنن و هرازچندگاهي وسايلاشونو پيدا ميکردم بارها قول دادن ترک ميکنن اما فايده اي نداشته کار کردنشون هم اصلا خوب نبود شايد در سال دو يا سه ماه سرکار بودند و بقيه ماهها بيکار..اين رو هم بگم ايشون تحصيلات عاليه دارن و فوق العاده متبحر در حزف زدن..خانواده من اما به رفتارهاشون شک داشتند و پدرم مدام ميکفت اعتياد داره..اما من قضيه بيکاري و اعتيادشونو هم از خانواده خودم و هم از خانواده خودش پنهان کردم از نظر زناشويي هم خيلي ضعيف بودند و تو چند سال اخير شايد در سال سه يا ? بار رابطه داشتند من خودم شاغل بودم و بيشتر مشکلات بدوش من بود هيچ کجا با من نميومد هرچقدر اصرار ميکردم فايده نداشت و بهانه مياوردن هميشه احساس شکستو تنهايي ميکردم ما عملا شده بوديم دو دوست و هم خونه... هيچ روابط زناشويي نبود و همسرم بدليل مصرف شيشه احساساتشون رو هم از دست داده بودند متاسفانه بدليل خلاءهاي زياد به يکي از همکارهام وابسته شدم و روابط صميمي رو داشتم تا اينکه همسرم چت ها رو ديد و من رو مجبور کرد در صورت نپرداختن پول اين مسئله رو با خانوادم در ميون ميزارن من هم از ترس آبروم اينکارو کردم اما متاسفانه ايشون بعد از گرفتن پول نه تنها به خانوادم بلکه کل اقوامشون رو خبر دار کردن البته خانواده خودش گويا سه سال پيش فهميده بودن معتاده و اونام از من قايم کرده بودن... مشاور محترم، من اشتباه کردم اما مسبب بدبختيه من همسرم بوده من سالها با نداري و مشکلاتش ساختم و دم نزدم آبروشو خريدم درصورتي که بارها و بارها ميتونستم عنوان کنم و ازش جدا شم اما ايشون برعکس اونکارو کرد.. با تمام اين احوال از من ميخواد برگزدمو زندگي کنم خودش اعتيادشو قبول نداره و طفره ميره ?ماهه سوهان روحم شده بارها خواستم خودکشي کنم اما بخاطر پدر و مادر پشيمون شدم.. من چه کنم؟ من رو کرده يه زن بدکاره و خودش رو پسر خدا... اون باعث بدبختيام شده. به هيچ وجه خودش رو مقصر نميدونه و مدام من رو تهديد ميکنه که برگردم... ايشون پايه زندگي بودند و تيشه به ريشه زندگيمون زدند. من قبول دارم که راه غلطي رو انتخاب کردم اما همسرم هيچوقت حامي و مرد من نشد. همسر و زندگيش شده بود شيشه... من رو نميديد و به نيازهاي عاطفيو ماديم اهميتي نميداد. خيلي احساس تنهايي ميکردم و بار مشکلات زندگي توانم رو بريده بود. خانوادم مصر به طلاقن اما من بازهم شک دارم. شما کمکم کنيد و راهنماييم کنيد که چه کنم. در ضمن ايشون به هيچ وجه به مشاور اعتقادي ندارن چون خودشون رو بهتر از هرکسي ميدونن

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم همانطور که لابلاي حرفهاي شما هم بود، عليرغم اين که در برخي مقاطع يا در بخشي از مسائل، همسر شما يا رفتار ايشان باعث رفتار اشتباه شما بوده است، اما به هر حال شما انساني عاقل و کامل و بالغ بوديد و هستيد و حق انتخاب داشتيد. شايد اولين تصميم و انتخاب غلط شما رضايت (ببخشيد، اصرار) به ازدواج با چنين فردي، و اهميت ندادن به بررسي ها و تحقيقات خانواده خودتان بوده است. شايد اشتباه بعدي شما، پنهان کردن مشکل ايشان، بدون تلاش عملي و مداوم براي ترک ايشان بوده است. و شايد اشتباه بعدي شما وارد شدن به يک رابطه عاطفي خارج از چارچوب خانواده بوده است... و اشتباهات ريز و درشتي که در اين ميان بوده و ذکر نشده! ما نمي توانيم از زير بار مسئوليت انتخاب‌ها يا به عبارتي تصميماتمان (تصميمات درست و غلط) به سادگي شانه خالي کنيم. از طرفي همانطور که شما از نزديک تجربه زندگي با يک فرد معتاد را داشته ايد، آن هم يک معتاد تحصيلکرده و باهوش!، مي دانيد که ايشان هم در واقع بيمار و ناسالم هستند و هم ممکن است در ظاهر چنين نشان دهند. بنابراين قبول داريم که برخورد و زندگي با چنين فردي بسيار سخت و دشوار است. به طور کلي، اگر نخواهيم طول و تفصيل بدهيم، بهترين راه در مورد کساني که عضو معتاد در خانواده دارند، رها نکردن آن عضو است. همينجا بگوييم که ميدانيم اين کار بسيار بسيار دشوار و طاقت فرسا و به نوعي جهاد است. صبري ايوب وار مي خواهد. پس ببينيد اگر توان آن را داريد، بهترين گزينه، در کنار همسرتان بودن، البته تشويق و هدايت ايشان به ترک اعتياد است. در اين زمينه ظاهرا موفق ترين روش ترک، روش انجمن‌هاي معتادان گمنام بوده است که در حال حاضر در ايران هم رايج شده، و ساير روشها بازگشت پذيري فرد به اعتياد را تا حد زيادي به دنبال خواهد داشت. براي اين منظور لازم است با يک مشاور که در زمينه اعتياد تجربه داشته باشد، به صورت مداوم مشورت کنيد... از گام اول يعني چگونگي راضي کردن همسرتان براي مشاوره يا مراجعه به کمپ تا رهايي نهايي، قدم به قدم بايد با يک مشاور مجرب مشورت کنيد. اما... اگر واقعا چنين عزم و اراده اي را به هر دليل (دلايل خودتان) نداريد يا در خود نمي بينيد، ويا عزم و اراده اي براي ترک اعتياد در همسرتان نمي بينيد ، بهتر است تن به جدايي بدهيد. چون ادامه زندگي شما با وضعيت کنوني و بدون درمان اعتياد همسرتان، هيچ فايده اي نخواهد داشت. از خداون متعال، آرامش و سلامتي را براي شما و همسرتان طلب مي کنيم. موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها