چگونه علت غیبت را با این رشته تخصصی کلام توجیه می کنیم؟

متن سوال: 
با سلام. در بحث کلام صحبت در مورد فلسفه غيبت امام زمان مي شود؟ چگونه علت غيبت را با اين رشته تخصصي توجيه مي کنيم؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم چون بحث از امامت ونيز ظهور حضرت صاحب که زير مجموعه امامت است ، همه اش از اصول اعتقادي شيعه است لذا در علم کلام جاي ميگيرد ونمونه اي از علت وفلسفه غيبت حضرت صاحب در ذيل امده است نمونه اي از بحث کلامي ميباشد سه نکته وياسه علت براي غيبت حضرت در روايات امده است يعني: 1. تشکيل حکومت عدل جهاني؛ 2. آزمايش انسان‎ها؛ 3. خوف از قتل. در احاديثي که از ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ در رابطه با غيبت امام زمان(عج) و علت آن روايت شده، مطرح گرديده است، و به ويژه «خوف از قتل» شمار زيادي از روايات را به خود اختصاص داده است، تا آن‎جا که طبق آن چه مرحوم مجلسي در «بحار الانوار»[1] روايت کرده اين مطلب در ده روايت، به عنوان علت غيبت حضرت مهدي(عج) معرفي شده است. هم‎چنين احاديث مربوط به اين‎که حضرت مهدي، آخرين حجت خدا و مأمور تشکيل حکومت عدل جهاني است، درحد تواتر است و از طريق شيعه و اهل سنت روايت شده است. مسئله ابتلا و آزمايش نيز در پاره‎اي از روايات به عنوان فلسفه غيبت امام زمان مطرح گرديده است، چنان‎که امام صادق ـ عليه السلام ـ خطاب به جمعي از اصحاب خود که درباره حکومت بر حق «اهل بيت» گفت‎وگو مي‎کردند، فرمود: «به خدا سوگند! آن چه در انتظارش هستيد، واقع نخواهد شد تا آن که آزمايش و غربال شويد. به خدا سوگند! اين امر تحقق نخواهد يافت، مگر پس از يأس و پس از آن که اهل شقاوت و سعادت، شقاوت و سعادت خود را بازيابند».[2] يادآوري مسئله غيبت امام زمان(عج) را مي‎توان از رازهاي غيبي خدا دانست که آگاهي بر حقيقت و اسرار آن فراتر از توان و ظرفيت فکر بشري است، ولي با استناد به براهين عقلي و نقلي مي‎دانيم که همه افعال الهي مشتمل بر حکمتها و مصالحي است که تضمين کننده سعادت بشري مي‎باشند، هر چند علم و آگاهي بشر از درک کامل آن ناتوان باشد. بنابراين، پس از اثبات حکمت و عدل خداوند، و لزوم وجود امام و عصمت او، در مسئله غيبت با مشکلي مواجه نخواهيم شد، و اصولاً نيازي به بحث تفصيلي در اين‎باره نيست؛ زيرا علم اجمالي به اين‎که اين کار، حکيمانه و عالمانه بوده، و در برگيرنده مصلحت عمومي بشر است، براي اعتقاد به آن کافي است، چنان‎که در بسياري از احکام ديني حل برخي امور بر همين پايه استوار است. مطلب فوق مضمون روايتي است که مرحوم صدوق از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت کرده است. عبدالله بن فضل هاشمي مي‎گويد: از امام صادق ـ عليه السلام ـ شنيدم که فرمود: «براي صاحب اين امر، غيبتي مقرر شده است که بايد به آن عمل کنند، و در زمان غيبت او اهل باطل دچار شک و ترديد مي‎شوند؟» به امام ـ عليه السلام ـ عرض کردم گفتم: فدايت شوم! اين غيبت براي چيست؟ امام ـ عليه السلام ـ پاسخ داد: براي امري است که ما مأذون به کشف آن نيستيم. گفتم: پس وجه حکمت الهي در غيبت او چيست؟ امام ـ عليه السلام ـ فرمود: «وجه حکمت آن، جز پس از ظهور او آشکار نخواهد شد، چنان‎که وجه حکمت سوراخ کردن کشتي، و کشتن جوان، و ساختن ديوار توسط خضر ـ عليه السلام ـ ، براي موسي ـ عليه السلام ـ روشن نشد، مگر هنگام مفارقت آن دو از يکديگر. اي فرزند فضل! اين امر، امري الهي، و سري خدايي و غيبي از غيوب خداوند است. هر گاه ما دانستيم که خداوند ـ عزوجل ـ حکيم است، تصديق مي‎کنيم که همه افعال او حکيمانه است، هر چند وجه حکمت آن‎ها برايمان روشن نگردد».[3] آثار و فوايد وجود امام عصر(عج) در اين‎که مردم از وجود امام زمان(عج) بهره مي‎برند، شکي نيست، و اين بهره‎مندي به صورت‎هاي مختلف جلوه‎گر است. الف. همان‎گونه که قبلاً بيان گرديد، وجود امام زمان ـ که نمونه تمام عيار انسان کامل است ـ فلسفه حيات و زندگي است، و اگر وجود چنين انساني نباشد، حيات به منزله کالبدي بي‎جان، و بياباني خشک و سوزان است. به عبارت ديگر: زمين خالي از حجت خدا لغو و بيهوده است. بنابراين، وجود مقدس آن حضرت سبب غايي دوام حيات و زندگي است. بر اين پايه، همه انسان‎ها اعم از مؤمن و کافر در حمايت خويش وامدار وجود مبارک آن حضرت مي‎باشند. ب. از برخي روايات استفاده مي‎شود که امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ گاهي در ميان افراد جامعه حضور مي‎يابد، هر چند کسي او را نمي‎شناسد. يکي از جاهايي که آن حضرت به صورت ناشناس حاضر مي‎شوند، مراسم حج خانه خداست. چنان‎که از محمدبن‎عثمان دومين نايب خاص امام عصر(عج) نقل شده که گفته است: «به خدا سوگند، صاحب اين امر (امام زمان(عج)) هر سال در مراسم حج حاضر مي‎شود، مردم را مي‎بيند و آنان را مي‎شناسد، و مردم نيز او را مي‎بينند، ولي او را نمي‎شناسند».[4] بنابراين، امام ـ عليه السلام ـ مي‎تواند معارف و مطالب مهم و رهنمودهاي تعيين‎کننده خويش را در حدي که مأمور به بيان آن هستند به مردم منتقل نمايد، چنان‎که در حديثي که از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده، آمده است: برادران يوسف ـ عليه السلام ـ پس از آن که مدتي يوسف از آنان غايب بود، او را نشناختند و با شگفتي گفتند: آيا تو يوسفي؟ بنابراين، چه مانعي دارد که خدا همين سنت را در مورد حجت خود جاري نمايد، و آن حضرت در بازارها و در جمع آنان حضور يابد، ولي آنان او را نشناسند، تا اين‎که خدا به او اذن دهد تا خود را معرفي نمايد. همان‎گونه که به يوسف ـ عليه السلام ـ اذن داد و او خود را به برادرانش شناساند.[5] ج. در ميان مؤمنان و شيعيان خالص آن حضرت کساني هستند که در اثر تزکيه نفس و صفاي باطن، شايستگي ملاقات و ديدار او را پيدا مي‎کنند ـ هر چند خود آنان در لحظه ديدار به اين حقيقت واقف نباشند ـ و از اين طريق از فيض معنوي امام بهره‎مند مي‎گردند، و جامعه نيز از طريق آنان، به منبع فيض خداوندي نايل مي‎شود. د. علم به اين‎که امام ـ به اذن و مشيت الهي ـ بر افعال افراد نظارت دارد، و از سوي ديگر هر لحظه احتمال ظهور او وجود دارد، عامل مؤثري در خودداري از گناه و رعايت احکام الهي خواهد بود. هـ. فقيهان عادل و پارسا، نواب عام امام زمان(عج) هستند و در عصر غيبت، رهبري و زعامت جامعه بشري را بر عهده دارند. و اين روش معمول رهبران است که در حال غيبت خود با تعيين افرادي به عنوان نماينده و يا فرستادن آنان به مناطق دوردست، پيروان خود را هدايت و رهبري مي‎کنند. بنابراين، چنين نيست که امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ جامعه بشري را به کلي به حال خود رها کرده و هيچ‎گونه نظارت و تصرف و تأثيري در سرنوشت آنان نداشته باشد. خورشيد پس ابر در احاديث اسلامي، نحوه بهره‎مندي انسان‎ها از وجود امام زمان(عج) در عصر غيبت به بهره‎مندي از خورشيد پشت ابر تشبيه شده است، چنان‎که امام صادق ـ عليه السلام ـ در پاسخ اين پرسش «سليمان اعمش» که مردم چگونه از حجت غايب بهره‎مند مي‎شوند؟ فرمود: همان‎گونه که از خورشيد پشت ابر نفع مي‎برند.[6][1] . بحار الانوار، ج 52، باب عله الغيبه، ص 98ـ90. [2] . اصول کافي، ج 1، کتاب الحجه، باب التمحيص و الامتحان، روايت 6 ـ پنج روايت ديگر اين باب نيز مربوط به همين مسئله است. [3] . علل الشرايع، باب 179، عله الغيبه، حديث 8. [4] . بحار الانوار، ج 51، ص 350. [5] . علل الشرايع، ص 244، باب 179(عله الغيبه). [6] . بحار الانوار، ج 52، باب عله الغيبه، ص 92. موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها