چگونه می توانم سوالاتی که در مورد مرگ در ذهن دارم را از بین ببرم؟

متن سوال: 
سلام من دختري هستم 22 ساله چند وقتي هست که خيلي ذهنم درگير اين قضيه شده که مرگ کي سراغم مياد وتا کي زنده هستن واقعيتش ميبينم دور ورم آدم هايي رو که جوون بودند ومردند واحساس ميکنم پس ما چرا زنده ايم ما هم جوون هستيم مانند اونها که رفتن خدا چه حکمتي داره وامثال اين سوال ها که باعث شده کمتر به اهدافم توجه کنم ودرگير باشم نميدونم چه پاسخي ميتونه منر وآروم کنه کمکم کنيد

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
هميشه به ياد مرگ بودن و از مرگ ديگران عبرت گرفتن صفت بسيار خوبي است و در روايات و اخبارديني بدان بسيار سفارش شده است. ولي از اين نکته نيز نبايد غافل بود که حالت يادشده بايد در انسان ايجاد شود وفعاليت شديد نسبت به فراهم کردن توشه آخرت انجام گيرد و آمادگي او را براي ورود در عالم بعد افزايش دهد اينکه با ايجاد تلاطم و اضطراب و دوگانگي وي را از تلاش و جديت در کسب علم و دانش و اتصاف به اخلاق حميده وفاضله باز دارد و موجب خسران ابدي گردد. اگر چنان چه مشاهده مي‏گردد حالت مزبور موجب اضطراب و دهشت و دوگانگي گرديده دليلش اين است که شخص هنوز يک تحليل درست و مطابق با واقع از مرگ و جهان آخرت نداردواز مرگ به عنوان يک عقاب و عذاب هراس دارد. بديهي است که براي رفع چنين امري ابتدا بايد به کتاب‏هايي که ازراه‏هاي معقول و پذيرفته شده علمي قضيه مرگ و زندگي بعد از مرگ را - آنطور که هست - تشريح مي‏کنند مراجعه کرد و يا از اشخاص بصيري که در معارف ديني از تخصص لازم برخوردارند استمداد جست. به ديگر عبارت تمام اضطراب‏ها و تلاطم‏ها از ناآگاهي سرچشمه مي‏گيرند که با ازميان بردن آن مي‏توان برهمه آنها فائق آمد و تمامي آنها رااز صحنه زندگي خارج ساخت. اکنون بايد باتمام وجود دريافت که مرگ عبارت است از به بارنشستن درخت وجودآدمي. عبارت است از جداشدن از آنچه غير اوست. اگر انسان شخصي تبه‏کار باشد بعد از مرگ يکسره با اعمال بدخويش محشور و از اين بابت دائما در عذاب و ناراحتي خواهد بود و اگر اهل صلاح و وداد و دوستي و پاکي باشد پس از مرگ يکسره با اعمال نيک خويش محشور و به خاطر آنها هميشه در تنعم و تمتع و بهره‏وري از نعمت‏هاي بهشتي خواهد بود. بنابراين اگر کسي از مرگ هراسي دارد به خاطر اين است که مي‏خواهد با نتايج اعمال بد خويش مواجه نشود و اين مواجه شدن براي او ناخوشايند است و برعکس اگر شخصي به مرگ عشق مي‏ورزد و از آن هراسي به خودراه نمي‏دهد به خاطر اين است که با اعمال نيک خويش مواجه مي‏گردد و اين مواجهت براي او خوشايند است. ازاين‏رو قرآن مجيد يکي از علامت‏هايي را که براي صالحان و اولياي خدا ذکر مي‏کند عشق به مرگ است. آن جا که مي‏فرمايد: قل يا ايها الذين هادوا ان زعمتم انکم اوليألله من دون‏الناس فتمنوالموت ان کنتم صادقين اي پيامبر(ص) !به يهوديان بگو: اگر گمان مي‏کنيد که اولياي خداييد پس مرگ را آرزو کنيد اگر راست مي‏گوييد و نيز شاعر چنين سرودهاست:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آي تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ من از آن عمري ستانم جاودان او زمن دلقي ستاند رنگ اگر بين اين مطالب و جو موجود در جامعه تعارضي مي‏بينيد بايد بدانيد که حق را بايد با ترازوي عقل خود بسنجيدنه جو و فضاي حاکم.
امور زير در باور مرگ و يادآوري آن و پند گرفتن از آن مؤثر و مفيد است:
يک. انديشه درباره مرگ به ويژه در خلوت؛ بايد به اين نکته توجّه کرد که: مرگ تنها پلي است که ما را از خانه عمل به خانه پاداش و جزا منتقل مي‏سازد. و نيز انديشه در اين نکته که انسان براي اين دنياي فاني و زندگي زودگذر آفريده نشده است؛ بلکه آفرينش او براي زندگاني ابدي است که مرگ آغاز سفر بدان است.
دو. زيارت اهل قبور و تماشاي قبرهاي پوسيده و سنگ متلاشي شده و انديشه در اين مسأله که چه انسانهايي که روزگاراني زندگي مي‏کردند - فقير و غني - و اکنون همگي در اين گورستان‏ها خوابيده‏اند و هيچ يادي از آنان نيست. اگرچه جسم آنها خاک شده و غذاي مورچگان گرديده است؛، اما آنها همگي در محضر پروردگار عالم حاضراند و پاداش رفتار نيک يا کيفر کردار بد خود را مي‏بينند و اين سرنوشتي است که دير يا زود ما نيز بدان خواهيم رسيد.
سه. شرکت در تشييع جنازه و تدفين اهل ايمان و يادآوري اين نکته که روزي ما نيز همانند آن فرد، بر روي دوش آشنايان و بستگان به گور سپرده خواهيم شد. پس کردار، رفتار و گفتار خود را بر اساسي تنظيم کنيم که مرگ ما، موجب آسايش ابدي ما بشود.
چهار. تلاوت و تدبر در آياتي که در مورد مرگ و قيامت است؛ به ويژه نگاه انديشمندان به آيات عذاب و خود را با آن تطبيق دادن؛ و نيز مطالعه و انديشه در روايات فراواني که در اين باره وارد شده است. در اين موضوع مطالعه کتاب ميزان الحکمه با ترجمه فارسي توصيه مي‏شود. اين کتاب مجموع آيات و و روايات را در موضوعات مختلف دسته‏بندي کرده است.
پنج. توجه به اين نکته که مرگ نيستي و نابودي نيست؛ بلکه دريچه‏اي براي ورود به عالمي بزرگ‏تر و گسترده است، مرگ ما را از خانه عمل و امتحان به خانه ابدي محاسبه و پاداش مي‏برد و هر چه ما در دنيا کِشتيم، در قبر ظهور پيدا مي‏کند و برداشت مي‏شود. کسي که در دنيا با ايمان و عمل صالح سپري کرد، قبر او «روضة من رياض الجنة» است و آن که دنيايش را با بي ايماني و بدکرداري سپري کرد، قبرش «حفرة من حفر النيران» مي‏شود. آري قبر همه انسان‏ها ظاهري مشابه دارد؛ اما باطن آن متفاوت است، يا بهشت است يا جهنم. آنکه در اين دنيا با ايمان و عمل صالح سپري کرد، هم اکنون در بهشت است و مرگ او را به اين سعادت ابدي مي‏رساند.
پيک مرگ براي چنين فردي هيچ نيست، مگر پيک بشارت و سعادت. زندگي بهشت‏مدارانه او در دنيا، باطنش بهشت شده و مرگ او را به بهشت مي‏برد و قبرش بهشت خواهد شد. اما آن که با سوء اختيار خود، در دنيا بدکردار بوده، هم اکنون در جهنم است؛ منتها همانند مردم مست و بي‏هوش، مي‏سوزد و ادراک نمي‏کند، آن‏گاه که پيک مرگ آمد، در حقيقت او بهوش مي‏آيد و آن‏گاه جهنمي که خود براي خود، فراهم کرده بود، به چشم جان مي‏بيند و با همه وجود مي‏چشد.
شش. مطالعه کتاب‏هايي که در اين باره نوشته شده است مثل:
1. معاد، شهيد دستغيب شيرازي‏
2. معاد شناسي، علامه حسيني تهراني‏
3. معاد، استادشهيد مرتضي مطهري
4. معاد، آيت اللّه مکارم شيرازي‏

موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها