باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ سوال اول:
روشنترين آيهاي که بر اين حقيقت دلالت دارد، آية 172 سورة اعراف است که به «آية ذر» معروف شده است. اين آيه دقيقترين معني و شگفتترين نظم را دارد.[1] آيات ديگري نيز مفسر همين حقيقت معرفي شدهاند.[2]
خداوند در قرآن ميفرمايد: [وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ]؛[3] «به ياد آور زماني را که پروردگارت از پشت [و صلب] فرزندان آدم، ذرية آنها را بر گرفت و آنان را گواه بر خويشتن ساخت [و فرمود]: آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آري، گواهي ميدهيم. [چرا چنين کرد؟] براي اينکه در روز رستاخيز نگوييد ما از اين غافل بوديم.»
از آنجا که در اين آيه سخن از ذريّ (فرزندان خردسال) آدم ـ عليه السلام ـ به ميان آمده، از اين آيه به «آيه ذر» ياد ميکنند و به خاطر کلمة «ألست» به «پيمان ألست» معروف است. همچنين لفظ ذريّه در قرآن نوزده بار وارد شده که درتمام موارد نسل انسان مراد است.[4]
اما «ذريه» از کلمه «ذر» گرفته شده است. «ذر» به معناى آن اشياء و ذرات پخش شده را گويند.
مثلاً ذراتى را که در شعاع خورشيد ديده مىشود «ذر» اطلاق مىگردد. زيرا آن قدر ريزند و در هوا منتشرند که فقط وقتى که آفتاب از روزنهاى بر آنها بتابد نمايان مىشوند. و به خاطر ريز بودن جاذبه زمين نمىتواند آنها را جذب کند.
اما در اصطلاح ذريه يعني فرزندان ونوه و غيره منتها اشاره به يک عالم کوچک دارد ؛ گويي زماني که ما کوچک ترين واحد خودمان بوديم .
پي نوشت ها:
1 . الميزان، محمد حسين طباطبايي، چاپ پنجم، مؤسسه اعلمي، بيروت، ج 8، ص 306.
2 . مانند: اعراف / 102 و حديد / 8. ر. ک: تفسير نمونه، زير نظر ناصر مکارم شيرازي، دار الکتب، ج 23، ص 317 و ج 6، ص 276.
3 . اعراف / 172.
4 . منشور جاويد، جعفر سبحاني، چاپ فرهنگ، اصفهان، ج 2، ص 63.
پاسخ سوال دوم:
به صورت خلاصه در اين رابطه مي توان بيان داشت که:
بعضي معتقدند قبل از اين که انسانها در جهان ماده خلق شوند، به صورت ارواح مجرد نزد خدا به وحدانيت حق تعالي شهادت دادهاند. وجه تشبيه عالم ذر و عالم ماده بسان عالم خواب و بيداري ماست. همانگونه که ما در، خواب چيزهايي ميبينيم و يا از بيداري قبل از خوابمان هيچ چيزي را متوجه نميشويم، و يا اصلاً نميدانيم که ما قبل از خواب، عالم بيداري داشتهايم، عالم ذر و عالم مادّي ما نيز چنين است ما در عالم مادّي خود اصلاً از آن عالم چيزي را به ياد نميآوريم. و فقط آثار آن را که همان فطرت است با خود داريم. و عدهاي ديگر معتقدند آياتي که دربارة پيمان از انسان به وحدانيت خدا سخن ميگويد، نه اين است که چنين عالمي قبلاً وجود داشته است. بلکه منظور همان فطرت خداجوي بشري است که در نهاد همة انسانها نهاده شده و چنانچه غبارهاي مادّي از مقابل فطرت کنار برود، هر انساني به حقانيت خداي تعالي شهادت ميدهد.
برخي ازمحققان علت فراموشي عالم ذر را کوتاهي آن دانسته اند ولي فلسفه فراموشي عالم ذر در روايات مطرح نشده است و تنها به اصل فراموشي اشاره گرديده است. مثلا آنچه در عالم ذر واقع شد شهود عيني حقايق چون ربوبيت و نبوت و ولايت بود و اگر اين شهود همواره درخاطره ها مي ماند مي توانست از ارزش هدايت انسان و تلاش او در راه خدا در اين دنيا بکاهد و يا خداوند وقايع آن عالم را به بستر فراموشي برد تا در مقطع بعدي دنيا که زندگي فعلي انسان باشد به او خبر دهد و بار ديگر او را در پذيرش خير خود مورد آزمايش قرار داده و معلوم گردد چه کسي به صدق گفتار خداوند پايبند است ،اينها احتمالاتي است که اکثر افراد داده اند. و در پايان مطلب مي توانيم بگوييم: فلسفه وجودي عالم ذر همان فلسفه مقطع کنوني دنياست. آفرينش انسان در دنيا، آزمايش او و نيل به مراتب کمال است که با کسب معرفت عبادت و اطاعت خداوند به دست مي آيد. زيرا عالم ذر و عالم کنوني دو مقطع از دنيا هستند که هر کدام بخشي از تاريخ زندگي انسان را تشکيل مي دهند. ويژگي فلسفه عالم ذر به دليل اتمام حجت و تجلي ربوبيت پروردگار نبوت انبيا و ولايت جانشينان آنها به ويژه اميرالمومنين است.
و...
موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید