باسلام خدمت شما پرسشگر محترم دشمنان اسلام و پيامبر اکرم( ص) هميشه براي تخريب اسلام و مسلمين از اين هربه استفاده کرده اند و براي رسيدن به اين مقصود خود به تخريب پيامبر اکرم(ص) در اين زمينه بسنده نکرده اند و همين هربه را در مورد برخي از اهل بين نيز بکار برده اند، لذا امر جديدي نيست . ضمن اينکه بر باطل بودن اين همسرسازي براي پيامبر همين بس درمطالب ارائه شده در موارد مختلف اعتراف به تمسک به احاديث ضعيف وجود دارد و اين خودنشان از جديت دشمنان بر حديث سازي است که از آن در جهت تخريب بهره ببرند، لذا وقتي روايت و حديث ضعيف است لزومي به تمسک به آن جهت تاييد ادعا وجود ندارد و ضعف سند خود نفي کننده ادعا مي باشد . اما حقيقت آن است که بنا بر نقل و منابع مشهور پيامبر در کل 12 همسر داشتند که در اين جا به صورت مختصر، گذرا و تفکيک شده، زندگى همسران پيامبر(عليه السلام) و علت ازدواج پيامبر با آنان را مرور مىکنيم و به دليل مشخص و اعيان بودن ازدواج با حضرت خديجه(عليه السلام) از تکرار آن اجتناب مىورزيم. 1- سوده بنت زمعه؛ او زنى مؤمن بود و به همراه شوى مسلمانش، سکران بن عمرو، به حبشه هجرت کرد. شوهرش پس از بازگشت، مُرد. بنىعامر قبيله سوده، همه مشرک و دشمن پيامبر بودند و با مرگ شوى سوده، خطر جانى و يا انحراف، او را تهديد مىکرد. از اين رو، براى حفظ آن زن مؤمن از اين خطرات، پيامبر اسلام در سال دهم بعثت، با او ازدواج کرد. اين ازدواج، در گرايش قبيله بنىعامر به اسلام نيز مؤثر بود.(الاستيعاب، ج 4، ص 421؛ تهذيب التهذيب، ج 12، ص 427.( سوده، اولين زن پيامبر پس از درگذشت حضرت خديجه بود و گويا پيامبر(صلى الله عليه وآله) پس از ازدواج با سوده، تا سه سال، با زن ديگرى وصلت نکرد؛ هرچند که عايشه در اين دوره به عقد پيامبر درآمد؛ امّا در مدينه به خانه حضرت آمد(سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 513.( 2- رمله (ام حبيبه)؛ او دختر ابو سفيان و همسر عبيداللَّه بن جحش بود. آن دو، صاحب دخترى به نام حبيبه شدند. ام حبيبه و شوهرش پس از پذيرش اسلام، راهى حبشه شدند. عبيداللَّه بن جحش، در حبشه از اسلام برگشت و مسيحى شد و در همان جا درگذشت. ام حبيبه پس از فوت شويش در آن جا ماندگار شد؛ چون با وجود ابوسفيان در مکه، جرأت بازگشت نداشت. پيامبر براى رهايى اين زن بزرگ زاده، فردى را به حبشه فرستاد وام حبيبه را به عقد خود درآورد و او را به مدينه فراخواند.(الاستيعاب، ج 4، ص 483؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 485 – 487) 3- عايشه؛ وى، دختر ابوبکر است و در اواخر سال دوم هجرت به خانه رسولاللَّه(صلى الله عليه وآله) آمد؛ هرچند که در ماههاى پايانى پيش از هجرت، به عقد درآمده بود(سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 435) عايشه در ميان همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله)، براى بار نخست بود که ازدواج مىکرد. برخى از بزرگان اهل سنت مدعىاند که عايشه پيش از ازدواج با پيامبر، به همسرى فردى به نام جبير درآمد که ابوبکر او را طلاق داد؛ (طبقات الکبرى، ج 8، ص 59) دو مسئلهاى که در بين مردم مشهور است، از نظر تاريخى ثابت نيست؛ يکى 9 ساله بودن عايشه هنگام ازدواج و ديگرى حسن جمال او! بسيارى از مورخان، سن عايشه را در هنگام ازدواج، 17 يا 18 سال ثبت کردهاند و از نظر کمالات و زيبايى نيز او را ضعيف شمردهاند. ازدواج با عايشه، يک حرکت سياسى محسوب مىشد؛ چون پيامبر پس از درگذشت ابوطالب و خديجه، زير فشار فراوان از طرف دشمنانى سرسخت چون ابولهب و ابوجهل بود و به شدّت به حمايت قبايل مختلف ديگر نياز داشت. ابوبکر نيز نفوذ قبيلهاى بسيارى داشت و نيز خودش از پيامبر تقاضاى ازدواج با عايشه کرد ؛ از اين رو، رد تقاضاى او به مصلحت نبود؛ زيرا محکمترين رابطه در ميان عرب جاهلى، رابطه خويشاوندى بود و پيامبر، براى شکستن اتحاد دشمنان و جلب حمايت قبايل، به اين کار اقدام نمود. تفاوت سن ميان مرد و زنى که با هم ازدواج مىکنند، در جوامع بدوى، قابل قبول بوده، هيچ قباحت و زشتى نداشته است و آن را يک عمل غير اخلاقى نمىدانستند.به طور کلى، رسوم و قواعد اجتماعات قبيلهاى آن دوران را نبايد با جوامع مدنى و پيشرفته امروز مقايسه کرد. 4- ام سلمه؛ نامش هند و دختر ابى اميه بود. او همسر عبداللَّه بن عبدالاسد (ابو سلمه) بود و چهار فرزند از او داشت. وى به همراه شويش، به حبشه مهاجرت کرد و نخستين زنى بود که به مدينه آمد. همسرش در جنگ احد مجروح شد و در سال سوم هجرت، براثر جراحت درگذشت.(الاستيعاب، ج 3، ص 244) ام سلمه در سال چهارم هجرت با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ازدواج کرد.)الاستيعاب، ج 4، ص 493؛ سير اعلام لنبلاء، ج 4، ص 474( غريبى و سرپرستى چهار يتيم، از انگيزههاى ازدواج پيامبر(صلى الله عليه وآله)با اين زن بود. 5- زينب بنت خزيمه؛ وى از زنان مؤمن بود. شوهرش در جنگ احد کشته شد. او از يک طرف بىسرپرست گرديد و از سوى ديگر، دچار فقر شد؛ در حالى که زن بخشندهاى بود و به ام المساکين (مادر بينوايان) معروف بود. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) براى رسيدگى و حفظ شهرت او، با وى ازدواج کرد و چند ماه پس از ازدواج با پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز درگذشت. (الاستيعاب، ج 3، ص 409؛ سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 484). 6- حفصه؛ او دختر عمر و همسر خنيس بن حذافه بود. شويش در احد زخمى شد و بر اثر جراحت درگذشت. عمر، پس از بيوه شدن دخترش، به هر کس از جمله ابوبکر و عثمان مىرسيد، پيشنهاد ازدواج با حفصه را مىداد و آنها امتناع مىکردند. امتناع آنان، شايد بر اثر عدم برخوردارى حفصه از زيبايى بود. پس از آن، عمر نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمد و با اصرار از پيامبر خواست تا حفصه را بگيرد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) هم قبول کرد. (سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 491( 7- زينب بنت جحش؛ او دختر جحش بن رياب و دختر عمه پيامبر بود و با راهنمايى پيامبر(صلى الله عليه وآله)، با زيد بن حارثه، پسر خوانده رسولاللَّه(صلى الله عليه وآله)، ازدواج کرد. اين پيوند، به جدايى انجاميد.(احزاب (33)، آيه 37) پيامبر به امر خداوند و به جهت برداشتن سنت جاهلى ممنوعيت ازدواج با همسر پسرخوانده، با زينب وصلت کرد؛ زيرا مردم، همسر پسر خوانده را مانند همسر پسر خود، عروس تلقى مىکردند و ازدواج با او را ممنوع مىدانستند! اين ازدواج، در سال سوم يا پنجم هجرت انجام شد. (الاستيعاب، ج 4، ص 406) منافقان چون از اين ازدواج اطلاع يافتند، به تخريب پيامبر پرداخته، گفتند که پيامبر با زن فرزند خود ازدواج کرد که آيه «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ ،(احزاب (33)، آيه 40) براى خنثى کردن اين توطئه، نازل شد و خداوند دستور داد که فرزند خواندگان، به پدرانشان منسوب شوند(احزاب (33)، آيه 5) و از آن پس، او به جاى زيد بن محمد، زيد بن حارثه خطاب شد.)الاستيعاب، ج 4، ص 406( 8- ماريه بنت شمعون قبطى؛ مقوقس، پادشاه اسکندريه، او را براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرستاد و حضرت نيز با او ازدواج کرد. او مادر ابراهيم، آخرين فرزند پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود که در سال هشتم هجرت، در مدينه منوره به دنيا آمد و پس از يک سال و شش ماه و چند روز مرد)اعلام الورى، ج 1، ص 275. بنا بر روايتى، ابراهيم پس از يک سال و ده ماه و هشت روز از دنيا رفت؛ بحارالانوار، ج 22، ص 152 و ص 166.( 9- جويره بنت حارث؛ او دختر حارث بن ابى ضرار، رئيس طايفه بنىمصطلق بود و در سال پنجم، در غزوه مريسيع، به همراه پدر و تعداد زيادى از افراد قبيلهاش، اسير شدند. پيامبر جويريه را آزاد کرد و به همسرى انتخاب کرد و مسلمانان گفتند: حال که اين طايفه، فاميل پيامبر ما شدند، ما همهشان را آزاد مىکنيم و بنىمصطلق هم که چنين ديدند، همه مسلمان شدند.)سير اعلام النبلاء، ج3، ص 511 (به گفته عايشه، هيچ زنى را نمىشناسم که بيش از او، برکت از طرف وى به قومش رسيده باشد . (الاستيعاب، ج 4، ص 367( 10- صفيه؛ او دختر رئيس قبيله بنىنضير، حُيى بن اخطب يهودى بود که پدرش در بنىقريظه کشته شد و شوهرش، کنانه بن ربيع نيز در جنگ خيبر مرد و خودش هم اسير شد. پيامبر خدا پس از آزادى، در سال هفتم هجرى، وى را به ازدواج خويش درآورد)سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 496( و به اين ترتيب، دختر رئيس يهود را از ذلّت رها کرد. 11- ميمونه؛ او دختر حارث بن حزن، بود و همسرش هم مرده بود. پيامبر در سال هفتم هجرى، در بازگشت از عمره قضا، با او ازدواج کرد و در سَرِف، براى او سرپناهى ساخت).سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 497( موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید