باسلام خدمت شما پرسشگر محترم متاسفانه با رشد پديده طلاق در جامعه «بچه هاي طلاق» هم روز به روز بيشتر مي شود.
بچه هايي که معمولا به دليل جدايي پدر و مادرشان هميشه از يک برچسب نامنصفانه رنج مي کشند. برچسبي از ترحم، بي اعتمادي و نگاه از بالا که آنها را بيش از هر چيز رنج مي دهد. فرزندان طلاق به دليل زندگي در يک فضاي مشوش هميشه آسيب پذيري بيشتري دارند و از سوي ديگر، نداشتن يک الگوي سالم و منطقي از خانواده و روابط زن و مرد، خيلي وقت ها آنها را در زندگي آينده شان دچار تشويش مي کند و زندگي مشترک را برايشان دشوار مي سازد.
با اين حال فرزندان طلاق هم مي توانند ازدواج هاي موفقي داشته باشند. تصور رايجي که درباره آنها وجود دارد و آنها را آسيب ديده، رشد نيافته و آسيب رسان مي داند، در بيشتر موارد درست نيست.
خيلي ها تصور مي کنند که قبح طلاق براي فرزندان طلاق ريخته و ممکن است در زندگي شخصي شان هم با کوچکترين اختلافي به دنبال جدايي باشند. به همين دليل اگر خانواده اي متوجه شود که فرد مقابل فرزند طلاق است از ازدواج فرزندشان با وي جلوگيري مي کنند. اما واقعيت اين است که اگرچه گاهي اين مساله در بچه هاي طلاق وجود دارد اما درباره همه آنها صدق نمي کند. بسياري از بچه هاي طلاق هستند که بر پايه جوهر وجودي خود به بهترين و برترين جايگاه هاي علمي، اخلاقي، فرهنگي و... رسيده اند و نمي توان آنها را ناديده گرفت. بنابراين توصيه مي کنيم اگر موردي براي ازدواج داشتيد که طرف مقابل فرزند طلاق بود، به صرف اين موضوع از ازدواج با وي انصراف ندهيد.
توجه به برخي امور و آزمودن فرد مقابل در آنها تا حد بسيار بالايي زندگي را از خطرات ايمن و مطمئن مي گرداند.
1.خلاء عاطفي معمولاً فرزندان طلاق به دليل فقدان پدر يا مادر و يا هر دو از خلاء عاطفي بسياري رنج مي برند. بايد توجه داشت که فرزندان براي اينکه به رشد عاطفي کامل برسند به محبت و توجه پدر و مادر نياز دارند. اما اگر اين محبت و توجه نصف شود و يا از سوي افراد ديگري چون پدر بزرگ و مادر بزرگ تامين شود خلاء هاي عاطفي بسياري در فرد ايجاد مي کند. خلاهاي عاطفي و نرسيدن به رشد عاطفي يکي از مهمترين علل کمبودهاي عاطفي زن و مرد در زندگي زناشويي است که مي تواند گاهي مشکل ساز شود. اما به ياد داشته باشيد که پذيرفتن همسرتان در خانواده شما، سيراب کردن او از محبت و حمايت هاي عاطفي خانواده شما از او مي تواند اين مشکلات را به حداقل برساند.
2.آسيب هاي روحي و رواني اين افراد به دليل اينکه سال ها شاهد دعواها، درگيري ها و حتي کتک کاري هاي والدين خود بوده اند، آسيب هاي روحي و رواني بسياري ديده اند. ترميم اين آسيب ها و فراموش کردن آنها قبل از ورود به زندگي مشترک يک اصل مهم تلقي مي شود. بنابراين مطمئن شويد که همسر آينده شما توانسته اين مسائل را براي خود حل و فصل کند و به سبک و سياق خود ساخته اي در زندگي فردي اش برسد.
3. عدم مهارت آموزي البته آنچه در اين راستا بسيار مهم تلقي مي شود، اين است که مشکلات اشاره شده در بالا تنها و تنها مختص فرزندان طلاق نيست. چه بسيار افرادي که در ضمن جدايي پدر و مادرشان از يکديگر هيچ يک از مشکلات بالا را ندارند و چه بسيار افرادي که در خانواده و ذيل سايه پدر و مادر زندگي کرده اند و مشکلات بالا را دارند. پس توجه همه افراد به مشکلات قيد شده و آزمون آنها مهم است بايد رعايت و توجه به آنها در ازدواج با فرزندان طلاق ضروري تر و مهم تر است. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید