سلام وقت شما بخير مرزهايي که کشورها را از يکديگر جدا مي کنند، خطوطي فرضي هستند که تنها بر روي کاغذهايي که ترسيم مي کنيم، وجود دارند. و امر ثابتي نيز نيستند. بلکه در طي تاريخ بارها و بارها تغيير کرده اند. و نبايد به اين خطوط اصالت داد. بلکه بايد با معيارهاي انساني به ديگران نگريست. که فقدان اين نوع نگاه، سبب ايجاد رنج ها و مرارت هاي بسياري براي بشر شده است. به عنوان مثال در حالي که برخي کشورها، حجم انبوهي از غذا را به زباله تبديل مي کنند، در مناطقي برخي انسان ها از گرسنگي مي ميرند. حال آنکه تنها بخشي از غذايي که بيرون ريخته مي شود، براي سير کردن تمام گرسنگان کافيست. و واقعا ممکن نيست کسي ادعاي انسان بودن داشته باشد و بتواند چشم خود را بر روي اين مسائل ببندد. و به صرف آنکه فاصله مکاني او را از ديگري جدا کرده، نسبت به حال و اوضاع او بي تفاوت باشد. و قطعا دين به اين نوع اخلاقيات توجه نموده و آن را تقويت مي نمايد. و کما که در حديث مشهور از پيامبر (ص) آمده است: کسي که صداي شخصي را بشنود که فرياد دادرسي برآورده مسلمانان را به ياري مي طلبد و جواب او را ندهد مسلمان نيست. ( الکافي ج?، ص( ??? و روشن است که در اين حديث، شرط مسلمان بودن طالب کمک وجود ندارد. و قرآن نيز نيکي به غير مسلمانان (در صورت عدم دشمني) را محبوب خداي متعال مي خواند: لا يَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوکُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِيارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ (? ممتحنه) خدا شما را از نيکى کردن و رعايت عدالت نسبت به کسانى که در راه دين با شما پيکار نکردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمىکند چرا که خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد. و حتي اگر نگاه ديني و اخلاقي نيز نداشته باشيم، روشن است که سرنوشت افراد موجود در کشورهاي مختلف، با يکديگر ارتباط دارد. خصوصا در زمانه اي که در آن سخن از دهکده جهاني مطرح مي شود. و به همين دليل مي بينيم که کشورهايي که جهان بيني آنها مبتني بر اصالت لذت است، و جز بهره مندي در دنيا به هيچ چيز ديگر نمي انديشند، مبالغ هنگفتي را در کشورهايي غير از کشور خودشان خرج مي کنند. البته بخشي از اين گونه خرج ها، مثل علف دادن به گوسفند، به اميد پروار شدن او و بهره مندي از گوشت آن است. که همين گونه سياست ها، به استعمار معروف شد که با آوردن برخي امکانات نظير راه آهن و ... در ديگر کشورها، زمينه منافع بيشتر خود را فراهم کردند، اگر چه به ضرر مردم آن کشور باشد. اما همه کمک ها نيز براي سوء استفاده نيست. مثلا امروزه مي بينيم که اگر کشور مجاور ما، نتواند در بيابان زدايي موفق باشد، ما را دچار معضل ريزگردها مي کند. يا اگر کشورهاي اطراف ما نتوانند، برخي گروههاي تکفيري و خشونت طلب را مهار کنند، اين دشمن روزي به خانه ما خواهد آمد و آن هنگام هزينه هاي مقابله با آن افزايش خواهد يافت. يا اگر کشور همسايه ما در فقر شديد و غير قابل تحملي گرفتار شده باشد، طبيعتا انگيزه مهاجرت غير قانوني در مردم آن کشور رشد مي يابد و اين گونه هزينه بيشتري بر ما تحميل مي کنند. پس برخي هزينه ها، اگر چه در نگاه محدود، براي ديگري است، اما با نگاه وسيع تر به خود ما نيز باز مي گردد. حال يا به نوعي براي ما منفعت مي آورد يا به نوعي مانع يک زيان مي گردد. مثلا ايجاد يک مکان آموزشي در کشوري ضعيف، مي تواند به آن کشور کمک کند که به خود اتکايي برسد. و اين گونه هزينه هايش براي ما نيز کم مي شود. مثل آنکه از قاچاق مواد مخدر، از مهاجرين غير قانوني و ... جلوگيري کند. يا ايجاد راه در کشوري ديگر، ضمن آنکه مورد استفاده مردم آن کشور قرار مي گيرد، مي تواند مسير تجارت را براي ما نيز مهيا کند. بنابراين چه با نگاه انساني و چه با نگاه منفعت طلبانه دنيوي، کمک به ديگران، امري منطقي است. و از منظر ديني نيز مساله واضح تر است. کسي که تمام دنيا را ملک خداي متعال مي بيند و همه انسان ها را بنده خدا مي شناسد، نمي تواند در حالي به تجمل گرايي و پرخوري بيفتد که انساني ديگر از گرسنگي در حال مرگ است. البته مي توان در جايي که شدت نيازها يکسان است، و منابع محدود است، با توجه به نزديکي و دوري، اولويت بندي هايي نمود. کما اينکه در بعضي از وجوه شرعي، گفته شده که اولويت مصرف آن ها براي مردم همان شهر است.
نظر خودتان را ارسال کنید