سلام وقت شما بخير خدمت شما عرض کنم که ازدواج يک اتفاق بسيار مهم در زندگي انسان است و هر گونه انتخاب احساسي و از روي علاقه هاي آني و زود گذر باعث انحراف از مسير انتخاب معقولانه و منطقي خواهد شد متأسفانه شما قبل از اينکه وضعيت خانواده خودتان را از نظر رضايت و حساسيت هاي فرهنگي بررسي کنيد شروع به سرمايه گذاري رواني و به وجود آمدن علاقه به طرف مقابلتان کرده ايد و بعد از اينکه به صورت کامل وابسته شده ايد الان دچار تعارض و سردگمي بين دل خودتان و رضايت والدين شده ايد . حتي به نداي منطقي و هشدار دهنده عقلتان که به شما فرياد مي زند که شما با طرف مقابلتان از نظر شخصيتي و فرهنگي و خانوادگي متفاوت هستيد را هم به دليل اين وابستگي گوش نمي دهيد. قطعا يک فرد ?? ساله در اوج بي ثباتي هيجاني و مانند رودي است که جزر و مد فراواني دارد و ممکن است بعد از گذشت مدتي گرايش به فردي ديگري پيدا کند و خواهان کسي ديگر باشد قطعا يک نوجوان تا سن ?? سالگي ممکن است ثبات و پايداري احساسي و هيجاني را نداشته باشد از طرفي مشکل شما آمدن يا نيامدن ايشان نيست بلکه عدم رضايت والدين به دليل تفاوت هاي فرهنگي است که اين عدم رضايت منطقي است که با آمدن ايشان در سال هاي آينده اين تفاوت ها برطرف نخواهد شد از طرفي انسان ها هر چه که پا به سنين بالاتري مي گذارند تغييرات شناختي به نفع عقل و منطق دارند و مشخص نيست بعد از گذشت چند سال ايشان همان احساسي را به شما داشته باشد که الان دارد و نکته ديگر بسيار از افرادي که قبل از ازدواج با شريک زندگيشان دوست بوده اند غير از اينکه اختلافات و تفاوت هاي فردي ، شخصيتي و خانوادگي بعد از گذشت مدتي آشکار شده و دچار ناسازگاري مي شوند، از طرفي ديگر دچار شک و بدبيني و نگراني نسبت به تعهد قبل و بعد از ازدواج توسط شريکشان هستند و گاهي اين احساسات منفي در قالب رفتارهاي آزاردهنده نسبت به همسرشان آشکار مي شود پس شما با يک درونگري بايد به سرعت از اين وابستگي خلاص شويد موفق باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید