سوال: در آ?ه ?? اسراء محمد م?گو?د که ا? انسان تو آنقدر قدرتمند و بزرگ ن?ست? پس با غرور بر رو?زم?ن راه مرو، تو آنقدر حق?ر و ناتوان هست? که هرگز نم?توان?؛? - زم?ن را بشکاف? ( لَن تَخْرِقَ ا?َرْض) ? - و در بلند? به کوه ها برس? ( وَلَن تَبْلُغَالْجِبَالَ طُولًا)، اما امروزه انسان نه تنها م?تواند با روش ها? شگرف زم?ن را به هر شکل? بشکافد که حت? م?تواند با چند بمب هسته ا? کل زم?ن را هم نابود کند!!! و نه تنها توانسته که به بلند? بلندتر?ن کوه ها? جهان برسد و قله ها? مرتفع را فتح کند و ماه ومر?خ را به تسخ?ر درب?اورد، که حت? م?تواتد هزاران سال نور? هم فراتر از ا?ن کوه ها? ناچ?زبرود!!! جواب: اشاره به اينکه افراد متکبر و مغرور غالبا به هنگام راه رفتن پاهاى خود را محکم به زمين مىکوبند تا مردم را از آمد و رفت خويش آگاه سازند، گردن به آسمان مىکشند تا برترى خود را به پندار خويش بر زمينيان مشخص سازند! ولى قرآن مىگويد: آيا تو اگر پاى خود را به زمين بکوبى هرگز مىتوانى زمين را بشکافى يا ذره ناچيزى هستى بر روى اين کره عظيم خاکى. همانند مورچهاى که بر صخره بسيار عظيمى حرکت مىکند و پاى خود را بر آن صخره مىکوبد و صخره بر حماقت و کمى ظرفيتش ميخندد. آيا تو مىتوانى- هر قدر گردن خود را برفرازى- هم طراز کوهها شوى يا اينکه حد اکثر مىتوانى چند سانتيمتر قامت خود را بلندتر نشان دهى در حالى که حتى عظمت بلندترين قلههاى کوههاى زمين در برابر اين کره، چيز قابل ذکرى نيست، و خود زمين ذره بى مقدارى است در مجموعه جهان هستى. پس اين چه کبر و غرورى است که تو دارى؟!!!(تفسير نمونه، ج12، ص: 122) بنابراين منظور آيه اين نيست که انسان به صورت بالقوه نمي تواند زمين را بشکافد و يا بر فراز کوه ها صعود کند، بلکه منظور اين است که انسان به صورت بالفعل و بدون استفاده از ابزار نمي تواند اين کارها را انجام دهد و به نوعي اين آيه ضعف هاي انسان را گوش زد کند و تذکر دهد که موجودي با اين نقص ها نبايد دچار تکبر و غرور شود. ضمن اين که همين قرآن در جاي ديگر مي فرمايد: «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهار؛ و خورشيد و ماه را- که با برنامه منظّمى در کارند- به تسخير شما درآورد؛ و شب و روز را(نيز) مسخّر شما ساخت» يعني شما انسان ها مي توانيد اين عالم را در اختيار خود قرار دهيد و آن را تسخير کنيد از جمع ميان اين دو دسته آيات مي توان نتيجه گرفت که هدف قرآن در آيه مورد سوال درمان عجب و تکبر و در آيه اخير افزايش اعتماد به نفس است. ادامه شبهه هم که ضرب المثلي را در مقايسه با آيات قرآن مطرح کرده آن قدر سخيف و کم ارزش است که نيازي به پاسخ ندارد و هر فرد منصفي با مطالعه آيات قرآن به پوچ بودن اين ادعا پي مي برد بنابراين، پاسخ مستقلي لازم ندارد.
نظر خودتان را ارسال کنید