مرگ
روح پس از آن كه به وسیله فرشته مرگ قبض شد، در جهان دیگری به نام برزخ قرار میگیرد و ارتباط او با دنیا قطع میگردد؛ البته رابطه روح با افرادی كه در دنیا هستند، امری محال و غیرممكن نیست، امّا چنین نیست كه روح هر فردی بتواند با هر كسی كه بخواهد رابطه برقرار كند، چنان كه انسانهای زنده هم نمیتوانند با ارواح مردگان تماس بگیرند.
آن چه مسلّم است این كه ارتباط باارواح در عالم بیداری و خواب، برای برخی اتفاق افتاده كه به دو مورد اشاره میشود:
الف ـ پیامبر اكرم به سلمان فارسی فرمود: هنگامی كه مرگت نزدیك شود، مردهای با تو سخن میگوید در مرضی كه سلمان(رض) در آن از دنیا رفت، دستور داد او را به قبرستان ببرند؛ با صدای بلند بر مردگان سلام كرد و گفت: من سلمان فارسی هستم، دوست دارم یكی از شما با من سخن بگوید؛ روح مردهای پاسخ او را داده گفت: هر چه میخواهی بپرس، سلمان پرسید:
آیا اهل بهشتی یا دوزخ، گفت: بهشتی هستم، هم چنین او درباره چگونگی مرگش و اوضاع و احوال پس از مرگ، پرسشهایی نمود و پاسخ شنید، سپس فرمود او را به منزل بردند، شهادتین بر زبان جاری كردو جان به جان آفرین تسلیم نمود.[۱]
ب ـ در یكی از شهرهای ایران مرد مؤمن و پرهیزكاری از دنیا میرود، مدّتی پس ازمرگ به خواب پسرش میآید و میگوید: پانصد تومان به فلان فرد بدهی دارم، قرض مرا پرداخت كنید تا مشكل من برطرف گردد، پسر به این گفته اعتنا نمیكند، پس از مدّتی دوباره پدرش را در خواب میبیند و پدر همان تقاضا را تكرار میكند. پسر میگوید: شما نشانهای بدهید كه یقین كنم بدهكارید، میگوید: به یاد داری روزی انگشتر من گم شد، هر چه جست و جو كردیم پیدا نشد؛ همان روز بر اثر باران فراوان، دیوار اطاقك روی چاه منزل خراب شده بود و دو نفری آن را تعمیر كردیم، انگشتر در لابهلای گِلها در فلان گوشة دیوار است، پسر تا از خواب بیدار شد، آن محل را با تیشهای تراشید و انگشتر را یافت، سپس پانصد تومان را به طلبكار پرداخت نمود.[۲]
بنابراین، رابطة روح مرده یا افراد دیگر، در مواردی امكانپذیر است، لكن چنین نیست كه در هر شرایطی این امر تحقق پیدا كند؛ البته از روایات استفاده میشود كه روح مرده در بعضی اوقات، به ویژه در شب و روزهایی كه انتظار مردگان برای احسان و نیكی به آنها بیشتر است، مانند شبهای جمعه و قدر، به خانوادة خود سركشی كرده التماس میكند كه به یاد من باشید و به من كمك كنید؛ با سیر كردن گرسنهای و یا پوشاندن برهنهای، مرا یاری كنید، لیكن چنین نیست كه بستگان وی ندای او رابشنوند، و این هشداری است كه باید به یاد مردگان بود و با انجام كارهای نیك به نیّت آنها، كمی از مشكلات آنها در جهان برزخ را كاهش داد.
در مورد دیدار روح مرده از بستگان خود، روایات فراوان رسیده كه دو نمونه از آنها در این جا بیان میشود: ۱. اسحاق بن عمّار میگوید: از موسی بن جعفر(ع)پرسیدم: آیا روح مؤمن كه مرده، به زیارت خانواده خود میآید، فرمود: آری، عرض كردم: در چه مدت و زمان، فرمود: به مقدار رتبه و فضیلتی كه مؤمن دارد، بعضی از آنها هر روز به كسان خود سر میزنند، بعضی دو روز یك بار، برخی در سه روز یك مرتبه و كمترین فرد مؤمن از نظر منزلت، در هر جمعه به بستگان و خانواده خود سركشی میكند، اسحاق میپرسد در چه ساعتی؟ حضرت فرمود: هنگام زوال خورشید، روح مؤمن وقتی میبیند بستگان او در طاعت وبندگی خدا مشغول هستند، مسرور و شادمان میشود.[۳] در روایت دیگر امام صادق(ع) میفرماید: هیچ فرد مؤمن و كافری نیست، مگر این كه هنگام زوال شمس، به خانه خود میآید، هنگامی كه خانواده و بستگان خود را مشغول به عمل صالح میبیند، مسرور میشود و حمد و ثنای الهی به جای میآورد، ولی كافر اگر خانواده خود را مشغول به كار خیر ببیند، باعث حسرت و حُزن او میشود، زیرا خود او به واسطه ترك اعمال خیر، گرفتار عذاب شده.[۴]
[۱]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۲، ص ۳۷۴، نشر مؤسسه وفأ، بیروت.
[۲]. معاد، مرحوم فلسفی، ج ۱، ص ۳۲۳، نشر معارف اسلامی.
[۳]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۶، ص ۲۵۷، نشر موسسة وفأ، بیروت.
[۴]. همان.
نظر خودتان را ارسال کنید