اگر روایاتی که در ذم ثروت اندوزی آمده صحیح باشد،پس ثروتمندی انسان ها حتی برخی از علما چگونه قابل توجیه است؟

متن سوال: 
طبق روايت هيچ مالي اندوخته نمي شود، مگر اين که حق مظلومي پايمال شده باشد. آيا اين روايت درست است و اگر آري، پس چگونه مي توان به پول و ثروت انسان ها و حتي بعضي از علما مطمئن بود که آيا حلال است يا ...؟

1- بررسي روايت

روايت ياد شده، به صورت زير در برخي کتاب ها از حضرت امير المؤمنين (ع) نقل شده است:

1. نعمت فراواني نديدم، مگر اين که در کنارش حقي ضايع شده باشد. [1]

اين روايت در کتب معتبر حديثي موجود نيست و در کتب ياد شده نيز بدون سند مي­باشد، از اين رو از جهت سند ضعيف است. اما با توجه به روايات ديگر از جمله روايت بعدي، که در اين مضمون آمده است، ضعف سندش جبران مي شود.

2. خداوند سبحان در دارايي­هاي توانگران روزي­هاي بي چيزان را واجب گردانيد. پس بي­چيز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگري به او نداده است و در روز رستاخيز خداوندي که بزرگ است بي­نيازي او، ايشان را از اين کار مؤاخذه مي­نمايد. [2]

اين روايت نسبت به روايت نخست، از اعتبار بيشتري برخوردار است و در کتب مختلف حديثي از جمله نهج البلاغه، وسائل الشيعه، بحار الانوار، غررالحکم و ارشاد القلوب ذکر شده است.

اين روايات اگر هم صحيح باشند، مرادشان مالي است که تکاليف مالي آن؛ مانند خمس و زکات و... ادا نشده است و مردم را به پرداخت آنها دعوت مي­کند.

2- مال و ثروت در اسلام

در منابع اسلامي درباره ي مال و ثروت به دو دسته از روايات برخورد مي کنيم: در دسته ي اول از اين روايات در ظاهر از جنبه ي منفي به مال نگاه شده است، حضرت علي مي فرمايد:

من رهبر مؤمنان هستم و مال رهبر و رئيس گناهکاران است؛[3] يعني مؤمنان از من پيروي مي کنند، ولي گناهکاران مطيع مال و ثروت هستند.

همچنين مي­فرمايد: مال ريشه ي شهوت­ها است. [4]

هر کس درهم و دينار را دوست داشته باشد او بنده ي دنيا است. [5]

رسول خدا مي­فرمايد: کسي که بنده ي درهم و دينار باشد ملعون و از رحمت خدا به دور است. [6]

در مقابل در بعضي ديگر از متون اسلامي مال، ثروت و دنيا مدح شده است. در قرآن مي خوانيم: مال و فرزندان زينت زندگاني دنيوي هستند.[7] همچنين ثروت در چند جاي قرآن کريم «خير» ناميده شده است، مانند آيه ي زير:

«کتب عليکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خيرا...».[8]

و همچنين بسياري از مفسران خير را در آيه ي مبارکه ي زير به معناي مال گرفته­اند. «انه لحب الخير لشديد».[9]

رسول خدا (ص) مي فرمايد: چقدر مال صالح براي مرد صالح خوب است[10]. امام باقر (ع) مي­فرمايد: چقدر کمک دنيا براي تحصيل آخرت خوب است. [11]

با دقت و تأمل در اين دو دسته از روايات روشن مي­شود که اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نيست، بلکه از آن جهت که وسيله و ابزاري است براي رسيدن به آخرت ممدوح و پسنديده است. از اين رو است که هنگامي که حضرت علي ( ع) مردي را مشاهده کرد که دنيا را مذمت مي­کرد، فرمود: «آيا تو در دنيا جرمي مرتکب شده­اي يا دنيا به تو جرم کرده است ...».[12]

در اسلام مال و کسب مال، پسنديده و در مواردي واجب است، ولي مال پرستي در برابر خدا پرستي سرزنش شده است. در دين اسلام مال وسيله­اي براي رسيدن به سعادت اخروي و تقرب به خدا است، نه هدف.[13]

در قرآن کريم مي خوانيم : اي کساني که ايمان آورديد اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نسازد.[14]

شهيد مطهري مي­فرمايد: «در اسلام مال و ثروت هيچ وقت تحقير نشده است، نه توليدش نه مبادله­اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه ي اين­ها تاکيد و توصيه شده است و براي آنها شرايط و موازين مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندني نيست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذير تضييع مال و حرام قطعي است».[15]

دفاع از مال در حکم جهاد دانسته شده است و کشته شدن در اين راه اجر شهادت دارد..[16]

3- توليد ثروت در اسلام

اسلام به طرق مختلف مسلمانان را هم در بعد فردي و هم در بعد اجتماعي به توليد ثروت دعوت کرده است. رسول خدا (ص) مي­فرمايد:به دنبال روزي حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلماني واجب است.[17] از اين حديث تساوي زن و مرد در توليد ثروت فهميده مي شود. توليد ثروت اختصاص به مردها ندارد. همچنين طلب روزي حلال از افضل عبادات شمرده شده است.[18]

پويايي و حيات جامعه در پرتو استقلال اقتصادي و ثروت مند بودن آن است. نيازمندي مساوي با اسارت و بردگي است. از اين رو حضرت علي (ع) مي­فرمايد:فقر و تنگدستي مرگ بزرگ تر است [19] اسلام اجازه نمي­دهد که غير مسلمان بر مسلمان تسلط داشته باشد.[20]

اين هدف زماني تامين مي­گردد که مسلمانان دست به سوي بي گانگان دراز نکنند و از استقلال اقتصادي برخوردار باشند. توليد ثروت سبب ساز اين مقصود است. به قول شهيد مطهري: «هدف هاي اسلامي بدون اقتصاد سالم و نيروي مستقل اقتصادي ميسر نيست».[21]

در اسلام اقسام گوناگون توليد ثروت، مانند کشاورزي، دام داري، صنعت و غيره توصيه شده است. اين که پيامبر اسلام بر دستان پينه بسته ي کشاورز بوسه مي­زد، نشانگر اهميت توليد در جامعه ي اسلامي است.

با مراجعه به سيره ي معصومين (ع) در مي­يابيم که آنان نيز براي توليد ثروت مي­کوشيدند. روايت شده است که در آمد اميرالمؤمنين (ع) از محصولات کشاورزي چهل هزار دينار بود.[22] در روايتي ديگر نقل شده است که در آمد فدک در يک سال بيست و چهار هزار دينار بود و در روايت ديگري هفتاد هزار دينار نقل کرده­اند.[23]

4- توزيع ثروت در اسلام

بعد از اين که توليد ثروت شد، اين ثروت بايد به صورت عدلانه و موزون در جامعه توزيع گردد. در مکتب اقتصادي اسلام دو امر به عنوان هدف اصلي ارائه شده است: 1- عدالت اقتصادي نسبت به درون جامعه. 2- قدرت اقتصادي نسبت به بيرون جامعه.[24] امام صادق (ع) مي­فرمايد: اگر عدالت در ميان مردم برقرار مي­شد بي­نياز مي­شدند. [25]

قرآن کريم مي­فرمايد: ثروت نبايد تنها در ميان ثروت مندان گردش داشته باشد[26]، بلکه بايد به دست مست مندان نيز برسد. از اين رو در اسلام تکاليف مختلف مالي؛ مانند زکات و خمس و صدقه وضع شده است، تا ثروت جامعه به فقرا نيز برسد و افراد جامعه در يک سطح و طبقه رشد اقتصادي داشته باشند و شکاف و اختلاف طبقاتي بين آحاد جامعه کمتر شود و در نهايت از بين برود.

5- ثروت اندوزي در اسلام

ثروت مند شدن اگر از راه­هاي مشروع بوده باشد، از نظر اسلام هيچ اشکالي ندارد. شيوه اي که اسلام براي تعديل ثروت مي پذيرد جلو گيري افراد مستعد از رسيدن به ثروت هاي بالا نيست، بلکه براي آنها وظايف و تکاليف مالي مقرر مي سازد. [27] قرآن ثروت منداني چون حضرت سليمان و حضرت داوود و ذو القرنين را نام مي­برد که اهل ايمان بودند و در مقابل از ثروت مندان کافري چون قارون نيز ياد مي­کند. در قرآن مي­خوانيم: افزون طلبي شما را به خود مشغول داشته و از خدا غافل نموده است، تا آن جا که براي شمردن مردگان به زيارت قبور رفتيد. [28]

ثروت اندوزي اگر انسان را از ياد خدا غافل کند، مذموم است و در اسلام از آن نهي شده است. دل بستن به ثروت و ايثار دنيا بر آخرت صحيح نيست.

ولي اگر اين ثروت فراوان در راه خدا مصرف شود، بسيار پسنديده و قابل ستايش مي­باشد که حضرت خديجه (س) از اين گونه ثروت مندان بود که ثروت خود را براي پيشرفت اسلام و گسترش آن مصرف کرد.

قرآن نيز کساني را که ثروت اندوزي مي­کنند و آن را در راه خدا مصرف نمي­نمايند به عذاب دردناک بشارت مي­دهد .[29]

در ذيل همين آيه رسول خدا (ص) مي فرمايد: هر مالي که زکات آن پرداخت شود، مشمول اين آيه نيست. [30] اگر انباشت ثروت از طرق شرعي باشد و عنوان احتکار پيدا نکند و تکاليف مالي آن مانند زکات و خمس مراعات شود، هيچ اشکالي ندارد.

6- ثروت و علما

با توجه به مطالب ياد شده روشن مي شود که اگر عالمي ثروت مند شد، هيچ اشکالي ندارد. آنچه مذموم است، دل بستن عالم به دنياست. اگر دنياپرستي و مال پرستي براي مردم عادي روا نباشد_ که روا هم نيست – براي عالمان ديني به طريق اولي شايسته نيست. از اين رو از حضرت عيسي (ع) نقل شده است که فرمود:

دينار بيماري دين است و عالم طبيب دين است، پس زماني که ديديد طبيب مرض را به خودش چسبانده است، نسبت به او بدبين باشيد و بدانيد که خير خواه ديگران نيست. [31]

مشاهده مي شود که در اين حديث زيبا حب دنيا و دنيا پرستي عالمان ديني مذمت شده است.

[1] - شمس الدين، محمد مهدي، دراسات في نهج البلاغه، ص 40، بيروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1392ه. ق؛

جورداق، جورج؛ روائع نهج البلاغه، بي جا، مرکز الغدير للدراسات الاسلامية، چاپ دوم، 1375، ص 233«ما رآيت نعمة موفورة الاّ و بجانبه حق مضيع».

[2] - سيد رضي، نهج البلاغه ، کلمات قصار ، ح 32«ان الله سبحانه فرض في اموال الاغنياء أقوات الفقراء فما جاع فقير الاّ بما متع به غني و الله تعالي جده سائلهم عن ذلک».

[3] - نهج البلاغه، کلمات قصار، ح 308«انا يعسوب المؤمنين و المال يعسوب الفجار».

[4] - مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 69، ص 67«المال مادة الشهوات».

[5] - همان، ج 2، ص 107«من احب الدينار و الدرهم فهو عبد الدنيا».

[6] - کافي، ج 2، ص 270«ملعون ملعون من عبد الدينار و الدرهم ».

[7] کهف، 46،المال و البنون زينة الحياة الدنيا.

[8] بقره،180.

[9] العاديات، 8.

[10] - بحار الانوار، ج 69، ص 59«نعم المال الصالح للرجل الصالح».

[11] - کافي، ج 5، ص 72 «نعم العون الدنيا علي طلب الاخرة».

[12] - نهج البلاغه ، صبحي صالح، خ 131

[13] ر. ک: مکتب و نظام اقتصادي اسلام, هادوي تهراني، ص 108

[14] منافقين، 9،يا ايها الذين امنوا لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله.

[15] - مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام، ص 17، تهران، صدرا، بهار 68، چاپ اول.

[16] - بحار الانوار، ج 10، ص 100«المقتول دون ماله شهيد»

[17] - جامع الاخبار، ص 139 «طلب الحلال فريضة علي کل مسلم و مسلمة».

[18] - کافي، ج 5، ص 78

[19] - نهج البلاغه، کلمات قصار، خ 154«الفقر الموت الاکبر».

[20] نساء، 141،و لن يجعل الله للکافرين علي المؤمنين سبيلا.

[21] - مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام، ص 26، تهران، صدرا، بهار 68، چاپ اول.

[22] - قمي ، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 8، ص 137

[23] - همان، ص 138

[24] - ر. ک: هادوي تهراني, مهدي، مکتب و نظام اقتصادي اسلام، ص 56، قم، خانه ي خرد، چاپ دوم.

[25] - کافي، ج 1، ص 541 «لو عدل في الناس لاستغنوا».

[26] حشر، 7. ،کي لايکون دولة بين الاغنياء منکم.

[27] - ر. ک: هادوي تهراني، همان، ص 74

[28] تکاثر، 1و2. ،الهاکم التکاثر حتي زرتم المقابر.

[29] توبه، 34،و الذين يکنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم.

[30] - وسائل الشيعة، ج 9 ص 30«کل مال يؤدي زکاته فليس بکنز».

[31] - بحار الانوار، ج 2، ص 107« الدينار داء الدين و العالم طبيب الدين فاذا رأيتم الطبيب يجر الداء الي نفسه فاتهموه و اعلموا انه غير ناصح لغيره».

پربازدیدترین ها