سلام وقت شما بخير
آيت الله حسيني قزويني:
در مدينه با دانشجويان آنها بحث مي کردم و بحث را با اين جمله شروع کردم که چرا شما در اين کتابخانه، از تمام فِرَق اسلامي کتاب داريد، ولي از شيعه کتاب نداريد؟ حال آن که در هيچ يک از کتابخانه هاي شيعه نمي توانيد کتاب هاي اهل سنت را پيدا نکنيد. در جواب گفت براي اين که شما به کتاب هاي ما نياز داريد و ما به کتاب هاي شيعه نيازي نداريم. شما به احاديث ما نياز داريد و ما به احاديث شما نيازي نداريم.
اگر هم چنين قضيه اي باشد، شما چه جوابي خواهيد داد؟ اينها مي گويند که چون حرف هاي شما، ضالّه و مضلّه است و شيعه هم خارج از اسلام است، خواندن کتب غير اسلامي، گمراه کننده است.
من عبارتي را از ميزان الإعتدال ذهبي براي او نقل کردم که در شرح حال أبان بن تغلب، او را توثيق مي کند و مي گويد:
کسي به من اعتراض کرد که چرا از بعضي از شيعيان، روايت نقل مي کنيم و من در جواب گفتم: اگر بخواهيم رواياتي که از شيعيان براي ما نقل روايت شده را از کتب اهل سنت برداريم:
فلو ردّ حديث هؤلاء لذهب جملة من الآثار النبوية و هذه مفسدة بينة.
تمام آثار نبوي از بين مي رود و اين فسادي آشکار است.
ميزان الاعتدال للذهبي، ج1، ص5 – سير اعلام النبلاء للذهبي، ج1، ص59
و بعد هم ايشان شيعه را دو دسته مي کند: شيعه اي که در تشيع خود، غلوّ دارند و فاسد هستند و شيعه اي که در تشيع خود، غلوّ ندارند.
غلوّ را دو معنا مي کنند: يکي اين که به معني افضليت حضرت علي (عليه السلام) از ساير خلفاء است و ديگر اين که بعضي از شيعيان معتقدند که حضرت علي (عليه السلام) منصوص الخلافة بوده و در خلافت مقدم بود بر ابوبکر و عمر و عثمان است.
ايشان مي گويد:
از کساني که منکر خلافت ابوبکر هستند، روايت نقل نمي کنيم و اينها آدم هاي فاسدي هستند و روايات آنها اعتباري ندارد. ولي از کساني که در تشيّع خود، غلوّ ندارند و معتقد به محبت حضرت علي (عليه السلام) هستند، روايت نقل مي کنيم.
وقتي من اين مطلب را به ايشان گفتم، معطّل ماند و گفت: شماها سند نداريد و تمام روايات شما مقطوع و مرسل است. گفتم: اتفاقاً فقهاء شيعه به روايات مرسل و مقطوع عمل نمي کنند. شما به ما نشان بدهيد که به يک روايت مقطوع و مرسل عمل کرده اند. گفت: همه روايات شما به امام صادق (عليه السلام) و امام باقر (عليه السلام) منتهي مي شود و حلقه اتصالي ميان امام صادق (عليه السلام) و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مفقود است. اين شبهه اي است که اينها غالبا دارند و من در جواب گفتم: ما روايات متعددي داريم که امام صادق (عليه السلام) و امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
حديثي حديث أبي و حديث أبي حديث جدي و حديث جدي حديث الحسين و حديث الحسين حديث الحسن و حديث الحسن حديث أمير المؤمنين عليه السلام و حديث أمير المؤمنين حديث رسول الله صلي الله عليه و آله و حديث رسول الله قول الله عز وجل.
ما هر حديثي را که بيان مي کنيم، از پدرمان حديث مي کنيم و پدرمان از پدرش و پدرش از پدرش، تا اين که به رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي رسد و او هم از خداوند نقل مي کند.
الکافي للشيخ الکليني، ج1، ص53 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج2، ص179 ـ جامع أحاديث الشيعة للسيد البروجردي، ج1، ص12
حضرت آيت الله العظمي بروجردي حدود 213 روايت در جلد اول کتاب جامع احاديث الشيعة، باب حجية فتوي الأئمة المعصومين من العترة الطاهرة ( ع )، صفحه179 در اين زمينه آورده است.
28 روايت در بحار الأنوار آمده است:
إنهم عليهم السلام عندهم مواد العلم و أصوله و لا يقولون شيئا برأي و لا قياس.
بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج2، ص172
به او گفتم: شما که به احاديث صحاح سته خود افتخار مي کنيد، ابن أثير جزري تمام روايات صحاح سته را با حذف مکررات جمع کرده است در کتاب 11 جلدي جامع الأصول که آخرين شماره مسلسل روايتش، 9483 روايت است. حال آنکه فقط کتاب کافي ما، 16199 روايت دارد. يعني اين کتاب به تنهايي، نزديک به 2 برابر صحاح سته است. ائمه (عليهم السلام) را امام نمي دانند، ولي نسبت به وثاقت ائمه (عليهم السلام) شک و شبهه اي ندارند و همان طوري که احمد بن حنبل را قبول دارند، امام صادق (عليه السلام) و امام باقر (عليه السلام) را به عنوان راوي ثقة قبول دارند و نسبت به سخنان آنها اعتراضي ندارند. کتابي در اين زمينه است به نام الإمام الصادق و المذاهب الأربعة براي آقاي اسد حيدر و سنگ تمام گذاشته است و من هر وقت اين کتاب را مي بينم، براي مؤلفش دعا مي کنم.
نظر خودتان را ارسال کنید