بر اساس کدام مستندات علمی، قضیه «شَقّ القمر» اثبات شده است؟

متن سوال: 
اخيراً براساس چه مستندات علمي جديدي، قضيه شق القمر اثبات شد؟ کاوشگرهاي فضايي چه کشف جديدي از ماه کردند و چه اخباري را منتشر کردند که در جهت اثبات علمي اين قضيه بوده است؟

براي رسيدن به پاسخ دقيق لازم است به چند نکته اشاره شود: 1. شق القمر معجزه پيامبر اسلام(ص) خداوند در سوره انشقاق به اين مسئله اشاره مي‌فرمايد: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ».[1] در آيه شريفه از دو حادثه مهم سخن به ميان آمده: يکى نزديک شدن قيامت است که بزرگ‌ترين دگرگونى را در عالم آفرينش همراه دارد و حادثه ديگر معجزه «شق القمر» است که هم دليلى است بر قدرت خداوند بزرگ بر هر چيز و هم نشانه‌اى است از صدق دعوت پيامبر گراميش.[2] قرائن متعددى در آيه وجود دارد که تأکيد بر وقوع يک اعجاز مي‌کند، از جمله ذکر اين موضوع به صورت «فعل ماضى» که نشان مي‌دهد «شق القمر» واقع شده است، همان‌گونه که نزديکى رستاخيز با ظهور آخرين پيامبر خدا نيز تحقق يافته است. افزون بر اينها روايات فراوانى در منابع اسلامى شيعه و اهل سنت در زمينه وقوع اين اعجاز نقل شده که در حد شهرت يا تواتر است،[3] و لذا قابل انکار نمي‌باشد. نکته جالب در مورد اين‌که شق القمر معجزه پيامبر اسلام(ص) است اين است که در بعضى روايات مي‌خوانيم علت پيشنهاد «شق القمر» از سوي کفار قريش به پيامبر(ص) اين بود که مي‌گفتند سحر در امور زمينى اثر مي‌گذارد، ما مي‌خواهيم مطمئن شويم که معجزات محمد(ص) سحر نيست.[4] 2. شق القمر از نظر علوم روز در اين‌جا ابتدا متذکر مي‌شويم؛ وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسماني از نظر اکتشافات علمي دانشمندان فلکى نه تنها محال نيست، بلکه بارها نمونه‌هاى آن مشاهده شده، هر چند در هر کدام عوامل خاصى مؤثر بوده است. به تعبير ديگر؛ کراراً در دستگاه منظومه شمسى و ساير کرات آسمانى انشقاق‌ها و انفجارهايى روى داده است که براى نمونه بايد يادآور ‏شويم که تمام کُرات منظومه شمسى در آغاز جزء خورشيد بوده است و بعداً از آن جدا شده، و هر يک در مدار خود به گردش در آمده است. اين نظريه از سوى همه دانشمندان پذيرفته شده است.[5] به هر حال مسئله انفجار و انشقاق در کُرات آسمانى امرى بي‌سابقه نيست، و هرگز از نظر علم محال نمي‌باشد تا گفته شود اعجاز به محال تعلق نمي‌گيرد. اما در مورد وقوع انشقاق و شکاف و سپس التيام در کره ماه؛ مي‌گوييم: بازگشت انشقاق به حالت معمولى بر اثر نيروى جاذبه‌اى که ميان دو قطعه وجود دارد کاملاً امکان‌پذير است. گرچه در هيئت قديم که بر محور عقيده «بطلميوس» و افلاک نُه‌گانه پوست پيازيش، دور مي‌زد، چنان اين افلاک بلورين به هم پيوسته بودند که خرق و التيام آنها از نظر جمعى محال بود، از اين‌رو پيروان اين عقيده هم معراج جسمانى را منکر بودند، و هم شق القمر را، چرا که موجب شکافته شدن و سپس التيام در افلاک بود، ولى امروز که فرضيه هيئت بطلميوسى به دست افسانه‌ها و اسطوره‌هاى خيالى سپرده شده، و اثرى از آن افلاک نُه‌گانه باقى نمانده، زمينه‌اى براى اين سخنان باقى نيست.[6] در پايان تذکر دو نکته نيز ضروري است: 1. بايد توجه داشت اثبات حقايق دين اسلام که به نوعي فرا طبيعي است، توسط علوم طبيعي کار آساني نيست؛ به خصوص اين‌که اين علوم در جايي پيشرفت کردند که از حقايق دين اسلام دور بوده است. 2. مسئله‌اي که از نظر عقلي امري ممکن و دليلي بر محال بودن آن وجود ندارد و از نظر دلايل نقلي قطعي است نيازي به اثبات علمي آن نيست گرچه اثبات علمي آن براي اطمينان و تقويت ايمان مفيد خواهد بود. [1]. قمر، 1: «قيامت نزديک شد و ماه از هم شکافت». [2]. مکارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏23، ص 7 – 8، تهران، دار الکتب الإسلامية، چاپ اول، 1374ش‏. [3]. درباره آگاهي از اين روايات که از افراد مختلف و اسناد متعدد نقل شده: ر. ک: سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور في تفسير المأثور، ج ‏6، ص 132 – 134، قم، کتابخانه آية الله مرعشي نجفي، 1404ق؛ قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج ‏2، ص 340 – 341، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ قطب الدين راوندي، سعيد بن هبة الله، قصص الانبياء(ع)، ص 294 – 295، مشهد، مرکز پژوهش هاي اسلامي، چاپ اول، 1409ق؛ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏9، ص 281 – 282، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [4]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏17، ص 355، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق. [5]. البته درباره عامل اين جدايى بين لاپلاس و دانشمنداني که بعد از او آمدند بحث و گفتگو است که؛ آيا عامل اين جدايى «نيروى گريز از مرکز» در منطقه استوايى خورشيد بوده يا وقوع جزر و مدهاى شديدى در سطح خورشيد بر اثر عبور يک ستاره عظيم از نزديکى آن؟ [6]. ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏23، ص 12 – 19.

پربازدیدترین ها