باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
آيت الله حسيني قزويني:
بحث اولي که بايد روي آن کار شود، در مورد تاريخ نشأت شيعه است و اينها عمدتا معتقدند که بنيان گذار شيعه، عبدالله بن سبأ يهودي بود و در قضيه فتنه قتل عثمان، مردم را به کشتن عثمان تحريک کرد و امامت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را مطرح کرد.
بايد خيلي خوب روي اين بحث کار شود و در اين مورد، رواياتي را ما داريم و خود طبري و سيوطي و کنز العمال هم دارند. حتي خيلي از علماي اهل سنت صراحت دارند که شيعه در زمان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تکوّن يافت و جمله:
أنت يا علي و شيعتک في الجنة.
أنت يا علي و شيعتک راضين و مرضيين.
براي زمان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.
اگر شما ذيل اين آيه شريفه:
إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ
سوره بينه/آيه7
را مطالعه کنيد، هيچ کتابي از کتب تفسيري اهل سنت نيست که در ذيل اين آيه نياورده باشند که رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين آيه فرمود:
تأتي يوم القيامة أنت و شيعتک راضين مرضيين و يأتي عدوک غضابا مقمحين.
الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص379 ـ فتح القدير للشوکاني، ج5، ص477 ـ تفسير الآلوسي، ج30، ص207 ـ شواهد التنزيل للحسکاني، ج2، ص459 ـ نظم درر السمطين للزرندي الحنفي، ص92 ـ مناقب علي بن أبي طالب (ع) لابن مردويه الأصفهاني، ص346 ـ الفصول المهمة في معرفة الأئمة لإبن الصباغ، ج1، ص576
اين روايات را همه آورده اند و هيثمي در مجمع الزوائد آورده است که اين روايت از طريق جابر بن يزيد جعفي است که ضعيف است. علماء بزرگ اهل سنت مانند ابن حجر عسقلاني تهذيب التهذيب و ذهبي درسير اعلام النبلاء و رازي در الجرح و التعديل از وکيع و شعبي نقل کرده اند:
ما رأيت أصدق من جابر بن يزيد جعفي.
يا تعابيري مانند:
اگر خواستيد حديثي را أخذ کنيد، از جابر اخذ کنيد.
ما رأيت أورع بالحديث من جابر.
و تعابير متعدد ديگر. در بعضي از موارد ديدم که او را تضعيف کرده اند و تضعيف او هم برمي گردد به 3 مطلب:
1. شيعه بوده است و ابن حجر مي گويد:
رافضي، و قد غال في تشيعه و هو ضعيف.
در اينجا، شيعه بودن را موجب تضعيف دانسته است.
2. در جايي ديگر دارد:
إنه يعتقد بالرجعة، فهو کذاب.
چون معتقد به رجعت است، کذاب است.
3. در جاي ديگر گفته اند که او گفته است:
من 30 هزار حديث از امام باقر (عليه السلام) أخذ کرده ام و آنها را براي کسي مطرح نمي کنم.
تضعيف ها، روي اين 3 محور دور مي زند، و إلا خود جابر از ديدگاه اهل سنت، هيچ مشکلي ندارد.
من خواستم اين را نقل کنم که بعضي وقت ها يک هم چنين قضايايي پيش مي آيد که شما با يکي بحث مي کنيد و او هم مسلط به مباحث تاريخي و حديثي است و يک دفعه هم چنين نخاله اي جلوي پاي شما رها مي کند. در اين گونه موارد، بايد آشنايي با کتب رجالي اهل سنت داشته باشيد. مخصوصا اين کتاب هايي که عرض کردم مانند سير اعلام النبلاء ذهبي در 25 جلد که کتاب جامعي است و حدود 25 هزار راوي را بحث کرده است و کتاب تاريخ الإسلام ذهبي در 54 جلد که بيش از 40 هزار راوي را بحث کرده است و کتاب تهذيب التهذيب إبن حجر عسقلاني در 12 جلد که کتاب جامعي است و حدود 13 هزار و اندي از روات را بحث کرده است و عصارههء حرف رجاليون نسبت به راوي را آورده است و در حقيقت تلخيصي است از کتاب تهذيب الکمال مزي که در 35 جلد چاپ شده است. همين ابن حجر اين 12 جلد را در 2 جلد به نام تقريب التهذيب تلخيص کرده که براي آدم هاي تنبل خوب است. همان طوري که در شيعه، مرحوم اردبيلي (ره) عصاره بحث هاي رجالي شيعه را در 2 جلد جامع الرواة جمع کرده است. البته اگر کسي بخواهد در شيعه وارد رجال شود، بدون معجم رجال الحديث 24 جلدي حضرت آيت الله العظمي خوئي (ره) نمي تواند کار کند و اين را يکي از فضلاي نجف که از شاگردان ايشان است، در يک جلد تلخيص کرده است به نام المفيد
نظر خودتان را ارسال کنید