سلام وقت شما بخير پراخت زکات به معناي اداي زکات و مصرف آن در مصارف شرعي آن است البته در مورد پرداخت زکات بر خلاف خمس اذن و اجازه مجتهد لازم نيست و هر کسي مي تواند زکات خويش را در موارد آن به مصرف برساند هر چند بهتر است زکات را در اختيار مجتهد قرار دهند و با اجازه وي به مصرف برسانند مرحوم امام در تحرير الوسيله فرموده اند: H}«الافضل بل الاحوط دفع الزکاه الي الفقيه في عصر الغيبه سيما اذا طلبها لانه اعرف بمواقعها و ان کان الاقوي عدم وجوبه{H؛ بهتر بلکه احوط اين است که در زمان غيبت زکات را به مجتهد بدهند خصوصا اگر مجتهد درخواست زکات کند چون مجتهد آشناتر به مواقع و مصارف زکات است اگر چه اقوي عدم وجوب دفع زکات به مجتهد است». V}(امام خميني ره، تحرير الوسيله، ج 1، ص 342 و 343 ){V بنابراين زکوات را هم خود افراد مي توانند پرداخت نمايند و هم مي توانند آنرا در اختيار مراجع تقليد قرار دهند که به مصارف مشخص آن برسانند. T}مصارف زکات:{T زکات در يکي از هشت مورد زير بايد صرف گردد: اول: فقير و آن کسي است که مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد. دوم: مسکين و آن کسي است که از فقير سخت تر روزگار مي گذارند. سوم: کسي که از طرف امام عليه السلام يا نايب او مأمور جمع آوري زکات يا نگهداري يا رسيدگي به حساب آن و يا رساندن آن به امام عليه السلام و نايب او يا رساندن به مصارف لازم هستند مي توانند به اندازه زحمتي که مي کشند از زکات استفاده کنند. چهارم: افراد ضعيف الايماني که با گرفتن زکات تقويت مي شوند و تمايل به اسلام پيدا مي کنند. پنجم: خريداري بنده ها و آزادي کردن آنان. ششم: بدهکاري که نمي تواند قرض خود را بدهد. هفتم: سبيل الله يعني کارهايي مانند ساختن مسجد که منفعت ديني عمومي دارد و هم چون مدارس علوم ديني، مراکز تبليغاتي، نشر کتب اسلامي و ... و يا مثل ساختن پل و مدرسه و اصلاح راه که نفعش به عموم مسلمانان مي رسد و خلاصه آنچه براي اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد. هشتم: ابن السبيليعني مسافري که در سفر درمانده شده و محتاج شده که به مقدار نيازش مي تواند از زکات استفاده کند هر چند در محل خود غني و بي نياز باشد. V}(رساله توضيح المسائل مرحوم امام، مساله 1925){ زکات به هر طلائي تعلق نمي گيرد بلکه به طلاي مسکوک يعني سکه رايج براي معامله تعلق مي گيرد مانند سکه هايي که در زمان سلاطين گذشته در خريد و فروش رايج بوده و به عنوان ثمن رد و بدل مي شده است که اگر به حد نصاب برسد بايد زکات آن را بدهد. وجوب زکات در طلا و نقره چند شرط دارد, بلوغ, عقل, مالک طلا و نقره بودن, شرعا از تمکن مال منع نشده باشد مانند مجنون, و علاوه بر اينها چند شرط ديگر دارد, 1- شرط اول همان بود که گفته شد يعني سکه دار بودن. 2. يازده ماه قمري شخص مالک چنين طلا يا نقره اي باشد که وقتي وارد ماه دوازدهم شد زکات واجب مي شود. 3. به حد نصاب شرعي رسيده باشد و آن دو درجه دارد, نصاب اول آن 20 مثقال شرعي است که هر مثقال آن 18 نخود باشد و آن معادل 15 مثقال معمولي است بنابراين اگر کسي 15 مثقال طلا سکه دار داشته باشد با وجود شرائطي که گفته شد بايد1/40 يک از چهلم آن را که 9 نخود مي شود بابت زکات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زکات واجب نيست. نصاب دوم آن چهار مثقال شرعي است که سه مثقال معمولي مي شود يعني اگر سه مثقال به آن 15 مثقال اضافه شود بابت زکات تمام 18 مثقال از قرار همان 1/40 يک از چهلم بدهد و اگر کمتر از سه مثقال اضافه شود بايد همان زکات 15 مثقال يعني نصاب اول را بدهد و همين طور هر چه بالا رود مانند اينکه سه مثقال بر 18 مثقال اضافه شود بايد نصاب 21 مثقال را بدهد و اگر کمتر اضافه شود بايد همان زکات نصاب را يعني 18 مثقال را بدهد . کسي که طلا و نقره او به اندازه نصاب است تا وقتي از نصاب اول يعني 15 مثقال کمتر نشده بايد هر سال زکات آن را بدهد V}(توضيح المسائل مراجع, ج 2, ص 133 الي 138).{V اما اگر طلايي ذخيره شده باشد و از درآمد کسب تهيه شده باشد خمس دارد و نيز طلايي که خانم ها براي زينت تهيه مي کنند آنچه زايد بر شأن ايشان باشد به آن خمس تعلق مي گيرد ولي زکات ندارد V} (احکام خمس، پرسش و پاسخ هاي دانشجويي، ص 87 و 88).
نظر خودتان را ارسال کنید