باسلام خدمت شما پرسشگر محترم انسان همواره در خطر خرافات و رسوم نا درست بوده است دين زرتشت نيز همانند بيشتر اديان الهي که يکي پس از ديگري آمده و نسخ شدهاند از تحريف منفعت طلبان و جاهلان بي نصيب نمانده البته اکنون زرتشتياني هستند که خود را موحد دانسته و آيين خود را از هرگونه آتش پرستي بدور ميدانند و برخي آداب اين آيين در شکل تحريف يافته آن توجه به آتش بوده است که آخرين چهارشنبه سال را با انجام اعمال خرافي خاصي سپري ميکردهاند که اجمالي از آنها از لغتنامه دهخدا در مدخل واژه چارشنبه سوري چنين آمده است: چارشنبه سوري: آخرين چهارشنبهء اسفند ماه هر سال شمسي که ايرانيان در شب آن جشن چارشنبه سوري ميگيرند و آداب و رسوم خاصي را در آن شب برگزار ميکنند آئين چهارشنبهسوري يا شب چهارشنبهء آخر سال بر دو قسم است يک قسمت از آن عمومي و مشترک ميان تمام مردم ايران است که حتي بعضي از آنها را در ملل ديگر نژاد آريا ميتوان يافت و قسمت ديگر آئين خصوصي است که مردم تهران بدعت گذاشتهاند و از اينجا کم و بيش بشهرهاي ديگر ايران رفته است دهخدا اعمالي که در اين روز انجام ميگرفته را چنين برميشمارد: 1. توپ مرواريد: در ميدان ارک طهران توپ کهنسالي بود که مدت صد سال بر فراز صفهاي جاگرفته بود و چون پيران زمينگير از جاي خود نميجنبيد – شبهاي چهارشنبهسوري زنان و دختراني که حاجتي داشتند مخصوصاً آن زناني که در آرزوي شوي بودند از آن توپ بالا ميرفتند و بر فراز آن دمي مينشستند و از زير آن ميگذشتند و در برآورده شدن آرزوي خود شک نداشتند و بچههاي شيرخوار را که به اصطلاح «نحسي» ميکردند يا ريسه ميرفتند از زير توپ مرواريد و سر در نقاره خانه ميگذراندند. اين توپ را توپ مرواريد ميناميدند و افسانههاي گوناگون در حق آن ميگفتند. 2. آتش افروختن: زيباترين و شايد قديمترين آداب چهارشنبهسوري آتش افروختن و جستن از آن و شادي کردن در کنارآتش است.... مردم از روي اين اخگرهاي افروخته يکي پس از ديگري جستن ميکنند و در هر جستني ميگويند: «زردي من از تو سرخي تو از من» يعني زردي بيماري و ناتواني را از من بستان و سرخي و شادابي و تندرستي را که در خود داري بمن ببخش» پس از سوخته شدن خاکستري را که از آتش ميماند بايد در خاک اندازي جمع کنند و از خانه بيرون برند و در کنار ديوار بريزند و آنکس کهبيرون ريخته است در بازگشت در ميزند بايد از درون خانه از او بپرسند: «کيست؟» و او هم جواب دهد؛ «منم» گويند: «از کجاآمدهاي؟» جواب دهد که: «از عروسي» بپرسند: «چه آوردهاي؟» گويد: «تندرستي». 3. کوزه شکستن: مردم طهران تا چند سال پيش که از سر در نقارهخانه بالا ميرفتند کوزهاي آب نديده با خود ميبردند و از آنجا بزمين ميافکندند و ميشکستند و کساني که بدانجا دسترس نداشتند از بام خويش کوزه را بزمين ميافکندند اينکار در بسياري از نقاط ايران معمول است و عقيده دارند که بلاها و قضاهاي بد را در کوزه متراکم کردهاند و چون بشکنند آن قضا و آن بلا دفع شود... 4. آجيل: در شب چهارشنبهسوري آجيل خوردن از رسوم و آداب مخصوص است و مخصوصاً بايستي آجيل شور و شيرين باشد... 5. فالگوش: کساني که حاجتي دارند شب چهارشنبهسوري نيت ميکنند و بر سر چهارراهي يا اگر چهارراه نبود بر سر رهگذري به فالگوش ميايستند و نخستين عابري را که گذشت بسخن او توجه ميکنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نيک يا به فال بد ميگيرند اگر آن نخستين سخن به اجابت آرزوي صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزوي برآورده است و گرنه برآورده نيست. همين فال را ممکن است بر پشت در خانهاي يا در اطاقي گرفت و بايد آهسته بپشت درآمد و بيآنکه کساني که اندرون خانه يا اطاقند بدانند که کسي بر در ايستاده است گوش فراداد و اولين سخني را که گفته ميشود در اجابت مقصود خود يا ناروا ماندن آن فال گرفت. 6. گرهگشايي: کساني که بخت ايشان گره خورده و عقدهاي در کارشان روي داده است چارهاي جز آن ندارند که شب چهارشنبهسوري گوشهء دستمالي يا چارقدي يا گوشهء ديگر از جامهء خود و يا پارچهاي را گره زنند و بر سر راهي بايستند و از اولين کسي که بر ايشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشايد ممکن است قفلي را بر پارچه يا دستمال و يا گوشهاي از جامه بست و بر سر راه ايستاد و کليد آن را به نخستين کسي که از راه ميگذرد داد که با آن کليد قفل را بگشايد و عقده از کار فروبستهء آن درمانده باز کند. 7. دفع چشمزخم و بختگشايي: براي بختگشايي در شب چهارشنبهسوري تدابيري معمول است و از همه شگفتتر آن است که به دبّاغخانه ميروند و از آب دباغخانه اندکي برميدارند و با خود بخانه ميآورند و براي گشوده شدن بخت بر سر ميريزند. 8. کندر و خوشبو: يکي از آداب چهارشنبهسوري آن است که زنان بر در دکان عطاري ميروند و از او «کندر وشا براي کارگشا» ميخواهند و تا عطار برود بياورد فرار ميکنند اين دکان بايد رو به قبله باشد سپس بدکان ديگري که رو بقبله باشد ميروند و «خوشبو» ميخواهند که مراد اسفند است و چون عطار پي آن برود باز ميگريزند و سپس بدکان سومي که رو بقبله باشد ميروند و مقداري کندر و اسفند ميخرند و در خانه براي دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود ميکنند. 9. قليا سودن: يکي از وسايل دفع جادو در شب چهارشنبهسوري قليا سودن است اندکي قلياي خشک در هاون برنجين کوچکي ميريزند و هفت دختر نابالغ دسته ميزنند و با آب ميسايند و بر آن بول ميکنند و آن آب را در چهارگوشهء صحن خانهاي که آن را جادو کردهاند ميريزند و يقين دارند که بهمين تدبير جادو باطل ميشود. 10.آش بيمار: در خانهاي که بيماري باشد شب چهارشنبهسوري بايد در شفاي او کوشيد که بيماري او بسال ديگر نرسد براي اين کار آشي ميپزند که در ميان زنان به اسم «آش بيمار» يا «آش امام زينالعابدين بيمار» معروف است بايد باديهء مسين بدست گرفت و با قاشق بدرخانهاي يا به در اطاق همسايه رفت و چنانکه او نداند که اين خواهش از جانب کيست با آن قاشق بر آن ظرف مسين کوبيد و صاحب خانه يا اطاق وجداناً مکلف است که چيزي که بتوان دراش ريخت مانند آرد يا برنج يا غلات و بنشن و پياز و هر چه از اين قبيل در خانه موجود باشد و اگر نيست چند شاهي پول در آن ظرف بريزد. هر چه در ظرف ريخته ميشود بايد در ترکيباش داخل شود و اگر پول در آن ظرف دريوزهگري ريختند با آن پول بايد لوازماش را تدارک ديده و از آناش بيمار را داد و بازماندهء آن رابه تهيدستان رهگذر داد و هميناش هر دردي را شفا ميبخشد. 11. فال گرفتن با بولوني: يکي از شيرينترين آداب چهارشنبهسوري که بيشتر جنبهء بازي و تفريح گوارايي دارد فال گرفتن با بولوني است. بولوني کوزهء دهان گشاد کوچکي است که در خانههاي ما فراوان است و در آن ادويهء خشک يا ترشي و مربا و غيره ميريزند زنان و دختران جوان گرد يکديگر جمع ميشوند و کوزهاي را ميآورند هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانهاي از او بشمار ميرود در آن بولوني مياندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بدان تفأل کرد بر قطعه هاي کاغذ مينويسند و تا کرده در بولوني مياندازند سپس دختر نابالغي را ميخوانند و او دست در بولوني ميکند و پارهاي کاغذ را بيرون ميآورد و يکي از حاضران شعري را که بر آن نوشته است ميخواند سپس همان دختر يکي از آن اشياء را بيرون ميآورد و ارائه ميدهد و آن شعر که خوانده شده است فالي است که در حق صاحب آن نشاني زدهاند در اصفهان يک سرمهدان و يک آئينهء کوچک نيز علاوه بر آن اشياء در بولوني مياندازند و با ديوان حافظ تفأل ميکنند يعني هر چيزي که از بولوني بيرون آمد براي صاحب آن فالي از ديوان حافظ ميزنند. == با توجه به آنچه از لغت نامه دهخدا نقل شد بايد گفت : در نظرات بزرگان دين اسلام و آنچه که از کل دين برميآيد اين آداب خرافه محض بوده و حتي بوي شرک ميدهد که کاري را به غير خداوند مستند ميداند از اين رو شهيد مطهري در باره اين اعمال چنين ميگويد: آتش شب چهارشنبه آخر سال که نمونهاي از آتشپرستيهاي قديم است که نه تنها چيز خوبي نيست بلکه خيلي چيز بدي هم هست همين را ميگويند فقط براي اينکه به قول اينها فرهنگ را ( اين فرهنگ ، معنايش علم و فلسفه نيست بلکه به معني سنت است ) بايد زنده نگه داشت «آشنايي با قرآن ص85» در جاي ديگر ايشان مينويسند: مسلما ايرانيان نيز ناخود آگاه برخي عقايد خويش را با صبغه اسلامي حفظ کردند متأسفانه پارهاي خرافات هم اکنون در ميان برخي ايرانيان وجود دارد از قبيل پريدن از روي آتش در چهارشنبه آخر سال و سوگند خوردن به سوي نور چراغ که از بقاياي ما قبل اسلام است «خدمات متقابل ص24 » مقام معظم رهبري نيز درباره چهار شنبه سوري ميفرمايند: اما راجع به چهارشنبه سوري در اين چند روز قبل از سال، تقريباً تمام راديوهاي بيگانه صحبت کردند! درست نقطه مقابل آن نظر اسلامي! .... شما ببينيد در ايّام تحويل، مردم چه مکانهايي اجتماع مي کنند! ديشب در اطراف آستان قدس رضوي، با اين که نيمه شب بود، جاي سوزن انداختن نبود! تا بست شيخ بهايي و تمام اين اطراف، مردم براي توجّه، روي زمين نشسته بودند! يعني عيد نوروز، همراه با معنويت. يا ديشب - نيمه شب - هزاران انسان علاقه مند، از خواب و خانه و زندگي و محيط خانواده بيرون آمدند و به مرقد امام بزرگوار رفتند. يعني جنبه معنوي. سخنراني در بارگاه رضوي 1/1/1378 بنابراين چهارشنبه سوري از جمله خرافاتي است که در سالهاي اخير با خطرات جاني براي نوجوانان و کودکان نيز همراه شده و ترويج و گرايش به آن اگر در گذشته که با خطرات جاني همراه نبود اکنون که چنين است جزء ناهنجاريهاي اجتماعي و مسلمان از نظر دين مبين اسلام نيز ناپسند است. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید