عید فطر یكى از دو عید بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احادیث و روایات بیشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشامیدن و بسیارى از كارهاى مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مى طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.
امیر المؤمنین(ع) در خطبه عید فطر مىفرماید: «الا و ان المضمار الیوم و السباق غدا الا و ان السبقة الجنة و الغایة النار». (1) دنیا محل مسابقه است و آخرت زمان اجر گرفتن، بهشت جایزه برندگان این مسابقه و جهنم جزاى بازندگان است.
در روایتى از فرزند گرامیش چنین آمده است: «مر الحسن (ع) فى یوم فطر بقوم یلعبون و یضحكون فوقف على رؤوسهم، فقال: ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فیستبقون فیه بطاعته الى مرضاته، فسبق قوم ففازوا، و قصر آخرون فخابوا، فالعجب كل العجب من ضاحك لاعب فی الیوم الذی یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و ایم الله لو كشف الغطاء لعلموا ان المحسن مشغول باحسانه و المسىء مشغول باسائته. ثم مضى».(2)
در این حدیث، امام حسن (ع) انجام اعمال عبادى در ماه مبارك رمضان را، تشبیه به مسابقه بین افراد نموده اند و عید فطر را زمان اخذ جوایز برندگان آن مى دانند. لذا حضرت على (ع) در ویژگىهاى عید فطر مى فرمایند:
1- روزى كه نیكوكاران ثواب مى برند. «هذا یوم یثاب فیه المحسنون».
2- روزى كه گنهكاران زیان مى بینند. «و خسر فیه المبطلون»
3- شبیه ترین روز به روز قیامت است. «اشبه بیوم قیامكم». چون در قیامت عدهاى كه زیان كارند، تاسف مى خورند و غضبناك مى گردند و عده اى كه نیكوكارند رستگار و متنعم به نعمتهاى الهى مى شوند.
4- روز عبرت گرفتن. «فاذكروا بخروجكم» وقتى از منازلتان براى خواندن نماز عید خارج مى شوید، به یاد آورید زمانى را كه از منزل بدن خود خارج خواهید شد و سوى خداى خود خواهید رفت. «من الاجداث الى ربكم» وقتى در جایگاه نماز خود مى ایستید به یاد آورید زمانى را كه در محضر عدل الهى مى ایستید و از شما حسابرسى مى كنند. «و اذكروا وقوفكم بین یدى ربكم» وقتى از نماز به منازلتان بر مى گردید به یاد آورید زمانى را كه به منازل خود در بهشت خواهید رفت. «و اذكروا منازلكم فى الجنة»
5- روز بشارت غفران و بخشش الهى. «ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم».
پى نوشتها:
1) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 516.
2) تحف العقول، ص 170.
نظر خودتان را ارسال کنید