سلام وقت شما بخير طبق اصل يکصدوهشتم قانون اساسى، قوانين مربوط به شرايط خبرگان و چگونگى انتخاب آنان را در اولين دوره آن، توسط شوراى نگهبانمعلوم مىشود؛ بدين صورت که با اکثريت آراى آنان تدوين و آن گاه به تصويب نهايى رهبر انقلاب برسد. از آن پس و براى تشکيل دورههاى بعدى مجلس خبرگان، هر گونه تغيير و تجديدنظر در اين قوانين و تصويب ساير مقررات مربوط به وظايف خبرگان، در صلاحيت خودِ مجلس خبرگان است V}متن اصل يکصدوهشتم چنين است: «قانون مربوط به تعداد و شرايط خبرگان، کيفيت انتخاب آنها و آييننامه داخلى جلسههاى آنان، براى نخستين دوره بايد به وسيله فقهاى اولين شوراى نگهبان تهيه و با اکثريت آراى آنان تصويب شودو به تصويب نهايى رهبر انقلاب برسد. از آن پس، هر گونه تغيير و تجديد نظر در اين قانون و تصويب ساير مقررات مربوط به وظايف خبرگان در صلاحيت خود آنان است».{V. بر اين اساس قانون نحوه تشکيل مجلس خبرگان در تاريخ 10/7/1359 تدوين و تنظيم و براى تصويب تقديم امام خمينى(رحمهالله)شده است که برخى از مواد اين قانون بعداً در مجلس خبرگان مورد اصلاح قرار گرفته است. T}الف. شرايط نمايندگان خبرگان{T به موجب ماده 3 از فصل دوم آييننامه داخلى، خبرگان منتخب مردمبايد داراى شرايط زير باشند: الف. اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگى اخلاقى. ب. اجتهاد در حدى که قدرت استنباط بعضى مسائل فقهى را داشته باشد و بتواند ولىفقيه واجد شرايط رهبرى را تشخيص دهد. ج. بينش سياسى و اجتماعى و آشنايى با مسائل روز داشته باشد. د. معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ايران. ه. نداشتن سوابق سوء سياسى و اجتماعى. مطابق اين قانون، «ضرورت ندارد که نمايندگان، ساکن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند» V}آشنايى با مجلس خبرگان، پيشين، ص 41.{V. تبصره يکم ماده سوم قانون انتخابات مجلس خبرگان نيز، «مرجع تشخيص دارا بودن شرايط مورد نظر را فقهاى شوراى نگهبان» دانسته است. بر اين اساس، فقهاى مزبور، براى کسانى که اجتهادشان محرز نيست، اقدام به برگزارى امتحان مىکنند و شرايط ديگر را با تحقيق و تفحص احراز مىنمايند. مطابق تبصره دوم ماده 3، کسانى را که رهبر صريحاً و يا ضمناً، اجتهاد آنان را تأييد کرده باشد، از نظر علمى، نياز به تشخيصفقهاى شوراى نگهبان نخواهند داشت V}همان.{V. T}ب. کيفيت انتخاب{T فصل پنجم اين آييننامه نيز درباره چگونگى انتخاب اعضا چنين مىگويد: اعضاى خبرگان براى يک دوره هشت ساله (ماده 4) و با اکثريت نسبى رأى شرکتکنندگان (ماده 8) انتخاب مىشوند که رأىگيرى به صورت مخفى و به طور مستقيم انجام مىشود. (ماده 6) اخذ آرا در سراسر کشور، در يک روز صورت مىگيرد V}تبصره 1: چنانچه در مواردى انتخابات، به سبب وجود مانع صورت نگيرد، پس از رفع مانع، بلافاصله بايد برگزار شود. تبصره 2: چنانچه در استانى، امکان شرکت دو سوم مردم در انتخابات وجود داشت، بايد برگزار شود. تبصره 3: در صورتى که تعداد آراى دو يا چند نفر، مساوى باشد و به همه آنان نياز نباشد، نماينده يا نمايندگان مورد لزوم، با قرعه معيّن مىشود.{V. (ماده 7) مجرى انتخابات مجلس خبرگان، وزرات کشور است. آييننامه اجرايى انتخابات، به پيشنهاد وزارت کشور به تصويب شوراى نگهبان خواهد رسيد. (ماده 9) فصل اول آييننامه داخلى مجلس خبرگان نيز در 2 ماده، درباره تعداد خبرگان، چنين مىگويد: T}ماده 1.{T عدّه نمايندگان مجلس خبرگان در هر استان، همان عدد دوره اول خواهد بود.(تعداد نمايندگان دوره اول، 83 نفر بوده است.( T}ماده 2.{T استانهايى که جديداً تشکيل شده يا مىشود، با رعايت ماده اول، تعداد خبرگان به نسبت جمعيت هر استان، بين استانهاى جديد تقسيم مىشود. و از تاريخ آمارگيرى سال 1365 به ازاى هر يک ميليون نفرى که به جمعيت هر استان اضافه شود، يک نماينده ديگر به نمايندگان آن استان افزوده خواهد شد V}پرسشها و پاسخهايى درباره مجلس خبرگان رهبرى، پيشين.{V. قانون اساسى در اصول يکصدو هفتم، يکصد و هشتم، يکصد و يازدهم و يکصد و هفتاد و هفتم، وظايف و اختيارات مربوط به مجلس خبرگان را چنين بيان کرده است : T}يکم. پيرامون رهبرى نظام{T T}1 انتخاب رهبر{T تعيين رهبر در زمان حضور امام معصوم(عليهالسلام)، بر مبناى «نصّ الهى» صورت مىپذيرد که به صورت دقيق فرد واجد شرايط را به مردم معرفى مىکند؛ اما در زمان غيبت - چون نصب فقها براى ولايت، به صورت «عام» بوده و ناظر به فرد خاصى نمىباشد - با «انتخاب مردم» است. لذا با استفاده از شيوه انتخاب مردمى، بايد فردى را که داراى صفات لازم براى رهبرى است تعيين نمود V}ر. ک: امام خمينى(رحمهالله)، صحيفه امام، ج 10، صص 308 و 526 ؛ امام خمينى(رحمهالله)، کتاب البيع، ج 2، ص 624 و 692.{V. علامه طباطبايى دراينباره مىنويسد: «پس از رسول خدا، جمهور از مسلمين، تعيين خليفه را به «انتخاب مسلمانان» مىدانستندو شيعه معتقد بود که خليفه از جانب خدا و پيامبر «منصوص» بوده و امامان دوازدهگانه معين شدهاند، ولى به هر حال در عصر غيبتِ امام و در زمان حاضر، ترديدى وجود ندارد که حکومت اسلامى بر عهده «مسلمانان» بوده و آنان، خود بايد بر مبناى کتاب خدا، فرمانرواى جامعه را براساس سيره رسول اکرم، تعيين کنند» V}علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ج 4، ص 125.{V. بر اين اساس اصل يکصدوهفتم قانون اساسى مقرّر مىدارد: «...تعيين رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبرى درباره همه فقهاى واجد شرايط مذکور در اصل پنجم و يکصدونهم بررسى و مشورت مىکنند. هرگاه يکى از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهى يا مسائل سياسى و اجتماعى يا داراى مقبوليت عامه يا واجد برجستگى خاص در يکى از صفات مذکور در اصل يکصدونهم تشخيص دهند، او را بهرهبرى انتخاب مىکنند و در غيراين صورت، يکى از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفى مىکنند...». T}2 نظارت بر رهبر{T در نظام اسلامى، براى مصون ماندن هر چه بهتر صاحبان قدرت، افزون بر مکانيزمهاى کنترل درونى نظير ايمان،عدالت و تقوا، دو نوع نظارت بر رهبرى وجود دارد: يکى نظارت عمومى مردم که در جهت ايفاى نقش «النصيحه لائمه المسلمين» وهمچنين لزوم امر به معروف و نهى از منکر،بر عهده آحاد جامعه قرار داده شده است. و نوع ديگر، نظارت نهادينه که توسط نهاد خاصّى اعمال گردد و پشتوانه حقوقى دارد. در اين نظارت، صرفاً به ارزيابى وقايع آشکار و موضعگيرىهاى پيدا اکتفا نمىشود، بلکه حقّ تفحّص داشته و مىتواند از مقام مسئول پاسخ بخواهد V}ر. ک: آشنايى با مجلس خبرگان رهبرى، دبير خانه مجلس خبرگان رهبرى، 1385، ص 29.{V. بر اين اساس مجلس خبرگان طبق اصل يکصدويازدهم موظف است همواره وجود شرايط در رهبر را احراز کند و مرتباً رهبر و نحوه اداره امور توسط وى را زير نظر و نظارت دقيق خويش قرار دهد V}ر.ک: حکومت اسلامى، سال سوم، ش2، ص19 - 10 ؛ مشروح مذاکرات قانون اساسى، ص1112 - 1062 ؛ مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى، ص1295 - 1213 ؛ سيد جلال الدينمدنى، حقوق اساسى در جمهورى اسلامى ايران، ج2، ص84 - 79 ؛ جمهورى و انقلاب اسلامى (مجموعه مقالات) ص55 - 53 ؛ محمد جواد صفار، آشنايى با قانون اساسى، ص 51 - 47.{V. بنابراين يکى از وظايف مهم مجلس خبرگان، «نظارت بر بقاى شرايط رهبرى» است. که علاوه بر ادله شرعى متعدد ازپشتوانه دلايل عقلى نيز برخور دار است؛ به عنوان نمونه عقل حکم مىکند که به دليل حساسيت و اهميت مسئله رهبرى جامعه از يک سو و همچنين معصوم نبودن رهبرى، لازم است مکانيزمهاى دقيق براى کنترل و نظارت بر رهبرى در نظر گرفته شود تا احتمال کوچکترين خطاها نيز به حداقل برسد. T}3 برکنارى رهبر{T در نظام اسلامى تداوم رهبرى ولىفقيه، به «استمرار صلاحيت و شايستگى» وى در جنبههاى «علمى، اخلاقى و مديريتى» بستگى دارد و با فقدان هريک از شرايط لازم براى رهبرى و با کمترين انحراف، مشروعيت آن از بين رفته و منصب خود را ز دست مىدهد. چنانکه حضرت امام(رحمهالله) مىفرمايد: «اگر فقيهى بر خلاف موازين اسلامى کارى انجام دهد، نعوذ باللَّه فسقى مرتکب شد، خود به خود از حکومت مُنعزل است» V}ولايت فقيه، پيشين، ص 61.{V. و يا اينکه: «فقيه، اگر يک کلمه دروغ بگويد، يک قدم بر خلاف برگذارد، ولايت ندارد» V}صحيفه امام، ج 11، ص 306.{V. بر اين اساس مطابق اصل يکصدويازدهم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران؛ «هرگاه رهبر از انجام وظايف قانونى خود ناتوان شود يا فاقد يکى از شرايط مذکور در اصول پنجم و يکصد و نهم گردد يا معلوم شود از آغاز فاقد بعضى از شرايط بوده است از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخيص اين امر به عهده خبرگان مذکور در اصل يکصد و هشتم مىباشد». T}دوم. مقررات مجلس خبرگان{T T}1 تدوين مقررات مربوطه{T قانون اساسى، اختيار وضع قوانين مربوط به خبرگان را به خود اين مجلس واگذار کرده است؛ مطابق اصل يکصدوهشتم: «قانون مربوط به تعداد و شرايط خبرگان، کيفيت انتخاب آنها و آيين نامه داخلى جلسات آنانبراى نخستين دوره بايد به وسيله فقهاى اولين شوراى نگهبان تهيه و با اکثريت آراى آنان تصويب شود و به تصويب نهايى رهبر انقلاب برسد. از آن پس هرگونه تغيير و تجديد نظر در اين قانون و تصويب ساير مقررات مربوط به وظايف خبرگان و صلاحيت خود آنان است.» البته اين قوانين نبايد مخالف مبانى اسلام يا خارج از اصول قانون اساسى و وظايف آن باشد؛ بلکه بايد هم سو با آن اصول و در جهت هر چه بهتر انجام شدن آن مسؤوليتها باشد V}ر.ک: قانون اساسى ؛ مجموعه نظريات شوراى نگهبان، ص108 - 106، 132 و 133 ؛ حقوق اساسى در جمهورى اسلامى ايران، ج2، ص79 - 74.{V. T}2 تفسير قوانين مربوطه{T بديهى است مرجع وضع هر قانون بايد مرجع تفسير آن نيز باشد؛ زيرا واضع قانون به منظور خود آگاه است. بر اين اساس، ماده 45 آيين نامه داخلى مجلس خبرگان، مقرّر کرده که: «تفسير قانون انتخابات و آيين نامه داخلى مجلس خبرگان، در مورد ابهام، با خود خبرگان است». اطلاق اين ماده، مواد قانونى مربوط به خبرگان را که از سوى فقهاى اوّلينِ شوراى نگهبان، تهيه و تصويب شده است، نيز شامل مىشود. در نتيجه تنها مرجع تفسير قوانين مربوط به خبرگان، خود آنان هستند V}آشنايى با مجلس خبرگان، پيشين، ص 31.{V. T}سوم. بازنگرى قانون اساسى{T مطابق اصل يکصد و هفتاد و هفتم قانون اساسى، مقام رهبرى پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام، طى حکمى خطاب به رئيسجمهور موارد اصلاح يا تتميم قانون اساسى را به شوراى بازنگرى قانون اساسى پيشنهاد مىنمايد، که در اين شورا «پنج نفر از اعضاى مجلس خبرگان» نيز حضور داشته و به فعاليت مىپردازند. و بالأخره اينکه همانگونه از مطالب فوق مشخص گرديد، وظايف و اختيارات مجلس خبرگان در قانون اساسى تعريف و مشخص شده است و اين مجلس حق تغيير آنها را نداشته و تنها مىتواند در جهت انجام هر چه بهتر وظايف و مسؤوليتهاى قانونى و امورى نظير تعداد، شرايط، کيفيت انتخاب اعضا و آييننامه داخلى جلسههاى خود و نيز تصويب مقررات مربوط به چگونگى انجامدادن وظايف خود، قانون وضع کنند.
نظر خودتان را ارسال کنید