بسم الله الرّحمن الرّحيم سلام عليکم تفاوت رب و مربي: شهيد مطهري در اين باره در کتاب خود آشنايي با قرآن در تفسير سوره حمد اينچنين ميگويد: درباره کلمه رب بايد بگوئيم که در فارسي کلمه اي که بتوانيم معادل آن قرار دهيم نداريم. گاهي به معناي تربيت کننده، معني مي کنند ولي بايد توجه داشت که رب از ماده ربب است نه از ربي و تربيت کننده کلمه اي است که معادل مربي قرار مي گيرد و مربي از ماده ربي است و گاهي آن را صاحب اختيار ترجمه مي کنند چنانچه عبدالمطلب گفت: «انا رب الابل و للبيت رب؛ من صاحب اختيار شتر هستم و خانه صاحب اختياري دارد». در هر حال هيچکدام از اين کلمات به تنهايي رساننده معني رب نيستند؛ گرچه هر دو صفت جدا جدا از اوصاف خداوند بشمار مي روند ولي گويا در کلمه رب هم مفهوم خداوندگاري و صاحب اختياري نهفته است و هم معناي تکميل کننده و پرورش دهنده. خداست که هم صاحب اختيار عالم است و هم کمال رسان همه عالم است. منبع: کتاب آشنايي با قرآن استاد شهيد مطهري تفسير سوره حمد صفحه 90 الي 91 . کلمه اي که ريشه اش رب ب مي باشد نبايد به معناي مربي که ريشه اش ر ب و مي باشد ترجمه شود . همانطور که شما گفتيد معناي مالک و صاحب دارد نه معناي پروردگار که ترجمه رايج است . نکته مهم به نظر من اين است که: تنها کسي مي تواند مربي و پرورش دهنده باشد که مالک و صاحب واقعي آن باشد يعني همان مالک و صاحب اختيار نه کس ديگر. در واقع ترجمه به پروردگار ترجمه به لازمه معناي اصلي آن يعني مالک و صاحب اختيار است. بررسي «رحمانيت و رحيميت خدا»از نظرآيتالله «ابوالقاسم خزعلي» : خداوند نسبت به همه آفريدههاي خويش عطابخش و بخشنده است و به همگان بدون توجه به کفر و شرک و ايمانشان بخشندگي دارد ولي نسبت به مؤمنان نه تنها بخشنده بلکه مهربان است. ايشان با اشاره به مفهوم رحمت در انسان و خدا گفت: در کاربردهاي فارسي هنگامي که از رحم سخن به ميان ميآوريم سه مؤلفه اصلي و اساسي را در آن شناسايي ميکنيم که عناصر اصلي تشکيل دهنده مفهوم است. اين عناصر سهگانه عبارتند از: 1. دلسوزي و تأثر؛ 2. مهرباني و محبت؛ 3. عطابخشي و کمک و ياري. اما اين عناصر نميتواند به طور طبيعي در خداوند به صورت جمعي وجود داشته باشد. به يقين عنصر دلسوزي و تأثر را نميتوان در مفهومي که از رحمت ميفهميم نسبت به خدا وارد سازيم؛ زيرا خداوند از کسي يا چيزي متأثر نميشود؛ چون تأثر به اين معناست که خداوند چيزي را که نداشته تحت تأثير مؤثري در خود پديد آورده و يا آن مؤثر اين کار را انجام داده است؛ در حالي که هيچ چيزي در خداوند به جهت کمال مطلق بودن نميتواند تأثير بگذارد. خداوند موجودي در غايت کمال است و در هيچ چيز نقصي ندارد تا متأثر از آن در خود چيزي را که نداشته پديد آورد و هيچ چيز در جهان و هستي نيست که از خداوند برتر باشد و چيزي را داشته باشد که خدا نداشته و بتواند در او تأثير بگذارد. بنابراين تأثرپذيري نسبت به خداوند امري مردود و باطل است و نميتوان در مفهومي که از رحمت به دست داده ميشود تأثرپذيري و دلسوزي را دخالت داد. از اين رو معنايي که درباره رحمان بودن و يا رحيم بودن وي ميتوان بيان کرد آن است که خداوند به آفريدهها کمک و ياري ميرسانند تا به کمال خويش دست يابند و يا اين که همراه با عطا و بخشش به ايشان مهر و محبت ميورزد. بنابراين خداوند به همه موجودات و آفريدههاي هستي از کافر و مشرک رحمان است و به آنان کمک و ياري ميرساند تا با بهرهگيري از نعمتهاي ذاتي و غير ذاتي خود را از نقص برهانند و به کمال رساند و در اين راه به کساني که عبوديت پيشه کرده و راه او را ميپيماند مهر و محبت نيز ميورزد. آيتالله خزعلي: روايتهايي از امامان معصوم به ويژه امام صادق (ع) در نورالثقلين و منابع ديگر روايي چون کافي وارد شده است که مراد از رحمان را بخشندگي به همه بندگان و آفريدهها و رحيم را مختص مومنان دانسته است. برخي از روايات نيز رحيم بودن را به آخرت اختصاص داده است. امام صادق (ع) ميفرمايد: که رحمان بالعباد و رحيم بالمومنين خاصه؛ يعني خداوند به همگان بخشنده و تنها به مومنان رحيم و مهربان است. براساس اين ميتوان گفت که بهترين ترجمه درباره دو واژه رحمن و رحيم آن است که آن را به خداوند بخشنده مهربان ترجمه کنيم؛ زيرا خداوند نسبت به همه آفريدهها بياستثنا بخشنده است و تنها نسبت به مؤمنان افزون بر بخشش مهربان نيز است. از آن جايي که واژه مهربان بيانگر دو عنصر محبت و عطابخشي است ميتواند مفهوم رحيم را بيان کند؛ اما نسبت به کافران نميتوان صفت رحيم را به کار برد؛ زيرا خداوند نسبت به کافران مهر و محبت نميورزد. روايتهايي از امامان معصوم به ويژه امام صادق (ع) در نورالثقلين و منابع ديگر روايي چون کافي وارد شده است که مراد از رحمان را بخشندگي به همه بندگان و آفريدهها و رحيم را مختص مومنان دانسته است. برخي از روايات نيز رحيم بودن را به آخرت اختصاص داده است. امام صادق (ع) ميفرمايد: که رحمان بالعباد و رحيم بالمومنين خاصه؛ يعني خداوند به همگان بخشنده و تنها به مومنان رحيم و مهربان است. آيتالله خويي به تبع استاد خويش صدر بلاغي بر اين باور است که آيات قرآن تمايز براي اين معناي پيش گفته قايل نيست و اين گونه نيست که رحيم اختصاص به مومنان داشته باشد. آيتالله خويي به پيروي از استادش ميگويد که آياتي چون انالله بالناس لروف الرحيم و نيز فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ بر اين دلالت دارند که رحيم اختصاصي به مومنان يا قيامت ندارد. اشکالي که بر اين کلام وارد است آمدن دو صفت با يک معنا پس از هم است که نميتوان با توجه به ظرافتهاي بياني قرآن آن را پذيرفت. آيه إن الله بالناس لرءوف رحيم دو احتمال در آن ميرود: يکي آن است که خداوند به همه بشر رحمت ميکند و اين رحمت خداوند به سبب خلقت و آفرينش آنان است ولي تنها مومناناند که از رحمت وي بهرهمند ميشوند. خداوند ميفرمايد که مؤمنان وارثان بهشت هستند و اين بدان معناست که خداوند براي همه انسانها زمينههاي رشد را فراهم آورده و براي همه غرفههايي در بهشت ساخته است ولي کافران با کارهاي خويش آن را از دست ميدهند و مومنان در بهشت آن غرفهها را به نوعي ارث ميبرند. احتمال دوم آن است که از باب تخصيص است چنان که گفته شد: ما من عام الا و قد خص؛ خداوند به همه رحيم و مهربان است ولي اين زماني است که راه کفر را در پيش نگيرد. خداوند ميفرمايد که منافقان در حالي که راه توبه را در پيش گيرند از رحمت رحيمي خداوند بهره ميگيرند و از عذاب ميرهند ولي اگر ادامه دهند حتي اگر هفتاد بار هم پيامبر آنان را شفاعت کند و براي ايشان استغفار کند پذيرفته نميشود. ما براي اثبات معنايي که در آغاز گفتهايم نيازي به روايات نداريم و تنها به عنوان مويد است؛ زيرا خداوند خود به صراحت ميفرمايد: وکان بالمومنين رحيما که اختصاص رحيميت خداوند را به مومنان ميرساند. انشاءالله عاقبت بخيربشويد. التماس دعا
نظر خودتان را ارسال کنید