خداوند درآيه 13و14سوره فاطرميفرمايد : و کساني را که بجز او ميخوانيد، مالک پوست هسته خرمايي [هم] نيستند. (13) اگر آنها را بخوانيد، دعاي شما را نميشنوند، و اگر [فرضاً] بشنوند اجابتتان نميکنند، و روز قيامت شرکِ شما را انکار ميکنند و [هيچ کس] چون [خداي] آگاه، تو را خبردار نميکند. (14 سوال اينست که باتوجه به اين آيه وآيات مشابه بسيار تکليف ما درخواستن از ائمه چه خواهد شد ضمنا دراين آيه خدا صراحتا اين عمل راشرک مي داند. اگر آنها را بخوانيد، دعاي شما را نميشنوند، و اگر [فرضاً] بشنوند اجابتتان نميکنند، و روز قيامت شرکِ شما را انکار ميکنند و [هيچ کس] چون [خداي] آگاه... پا خداي متعال در کتابش فرمود: ... وَ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمير إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَ لا يُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبيرٍ (1) و کساني را که جز او ميخوانيد (و ميپرستيد) حتي به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نيستند! اگر آن ها را بخوانيد، صداي شما را نميشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نميگويند و روز قيامت، شرک (و پرستش) شما را منکر ميشوند، و هيچ کسي مانند (خداوند آگاه و) خبير تو را (از حقايق) با خبر نميسازد سوال شما داراي دو بخش است، بخش اول آن مربوط به معنا و تفسير آيات شريفه اي است که به آن اشاره کرده ايد و بخش دوم سوال شما در باره اين مطلب است که آيا توسل به اولياء دين به طور کلي يا با توجه به فهمي که از آيات بالا داشته ايد، صحيح است؟ در باره معنا و تفسير آيات مورد اشاره ابتدا به شما توصيه مي کنيم که در قضاوت فهم تان از آيات الهي، عجله نکنيد و براي دست يابي به معاني و مقاصد آيه هاي قرآن، هم در ترجمه آن دقت و هم براي دست يابي به تفسير و نيز شان نزول آيات به تفاسيري که در اين باره فراوان وجود دارد و بعضي از آن ها در حد فهم عموم افراد جامعه نوشته شده است مراجعه کنيد تا خداي ناکرده دچار سوء برداشت و يا بد فهمي از آيات الهي نشويد که خود مسئوليتي بزرگ در پي دارد. و اما مقصود از خوانده شدگاني که در اين دو آيه شريفه به طور غير صريح نام شان آمده است چيزي جز آلهه مشرکين و بت ها نيست. در اين دو آيه شريفه، خداي متعال مي فرمايد ملک و فرماندهي عالم هستي از آن اوست و غير از او کساني (خدايان و طاغوت ها) يا چيزهايي(بت ها) را مي خوانيد و به آن ها توسل مي کنيد، حتي به اندازه پوست نازک هسته خرما مالکيتي ندارند و... در تفاسير آمده است: 1.منظور از الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ... همان خداياني است که ميخوانند، چه بت ها و چه ارباب بت ها.(2) 2. آري اين بت ها نه مبدأ سودي هستند، و نه منشأ زياني ...چرا که قطعاتي از سنگ و چوب بيش نيستند جمادند و بيشعور! و به فرض که ناله و اصرار شما را بشنوند هرگز توانايي پاسخ گويي به نيازهاي شما ندارند وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ . چرا که روشن شد حتي به اندازه پوست نازک هسته خرمايي مالک سود و زياني در جهان هستي نيستند، با اين حال چگونه انتظار داريد که براي شما کاري صورت دهند يا گرهي را بگشايند؟(3) با اين حساب جواب بخش اول داده شد و اين بيان از دو تفسير فقط نمونه اي از صدها تفسيري است که در باره آيه شريفه ارائه شده است. و اما در مورد بخش دوم با توجه به آن چه از بخش اول مشخص شد. متوجه شده باشيم اين دو آيه شريفه در مقام نفي توسل به موجوداتي است که نزد خداي متعال هيچ جايگاهي ندارند و علاوه، به طور مستقل معبود افراد جاهل يا منحرف قرار مي گيرند که به آنان هشدار داده مي شود اين کساني( يا چيزهايي) که شما به آنان متوسل شده ايد و آنان را معبود خود قرار داده ايد، از خود هيچ مالکيتي ندارند و حتي صداي شما را نمي شنوند و اگر بشنوند، قدرت پاسخ ندارند. در توسل به اولياي دين، کسي معتقد نيست که انسان مي تواند در عرض خداي متعال و به طور مستقل حاجت خود را از آنان طلب کند. توسل به امامان و اولياء خاص الهي، يعني وساطت قرار دادن آبروي آنان نزد خداي متعال که نمونه هاي پايين تر آن دراين دنيا فراوان ديده مي شود که انسان آبروي شخص بزرگي را واسطه رسيدن به حاجتي يا حتي بخشش از خطاهاي خود مي کند و اين موضوع کاملا مورد قبول دين مي باشد. توضيح بيشتر اين که: منافات بين توسل يا نذر با توحيد، زماني قابل طرح است که توجه به اولياء الهي در عرض توجه به خدا قرار گيرد و حال آن که اين توجه در طول توجه به خداست، و ما در روي آوردن و توجه به خدا دريچه هايي به روي خودمان باز مي کنيم که اولياء الهي هستند و يا اين که مي دانيم ايشان از طرف خداي متعال داراي معجزاتي اند که مي توانند مثلا بيمار صعب العلاجي را نجات دهند که در اين باره هم توسل اشکالي ندارد. از آن جا که بزرگان دين به خصوص امامان سلام الله عليهم اجمعين را از مقربان درگاه حق مي دانيم، دعاي آن ها را در حق خود داراي تاثير بيشتري دانسته، در نتيجه از آن ها مي خواهيم نزد خدا بر اي مان وساطت کنند، حال در اين نوع طلب هيچ منع عقلي و شرعي وجود ندارد. آن چنان که خود رسول خدا (ص) در جريان مباهله به اهل بيت خود فرمود: هر گاه من دعايي کردم شما آمين بگوييد. (4) و يا خداي متعال در قرآن خطاب به پيامبرش(ص)فرمود: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اَللَّهَ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً (5) اگر هنگام ستم برخويش نزد تو آيند اي پيامبر و استغفار کرده و تو نيز براي آنان استغفار کني خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت. اما اگر به طور مستقيم و با اين اعتقاد که آن ها بدون اذن و اراده خدا و مستقلاً قادر به برآوردن درخواست ما مي باشند؛ حاجت بطلبيم اين کار مورد نهي اکيد شارع قرار گرفته است و شرک در برابر خداي متعال محسوب مي شود، حال آن که کسي، از اولياي الهي با اين نيت طلب کمک نمي کند. پي نوشت ها: 1. سوره فاطر،آيات 13 و 14. 2. طباطبايي سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج17، ص 40. 3. مکارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات اسلاميه، سال 1374 ه ش،چاپ اول، ج18، ص 215. 4. ر،ک علامه حلي، الفين،ترجمه وجداني،جعفر، تهران، انتشارات سعدي، بي تا، ص 748. 5. سوره نساء، آيه 64.
نظر خودتان را ارسال کنید