حضرت علی(ع) در 25سال اول پس از درگذشت پیامبر(ص) چه می کرده اند؟

متن سوال: 
متن سوال . . .ا سلام مولا علي(ع) در 25سال اول پس از درگذشت پيامبر(ص) چه مي کرده اند؟ برنامه روزانه شان چه بوده است؟ سيره شان چه بوده است؟

سلام وقت شما بخير وقتى رهبر يک حرکت عظيم تاريخى که بنيان‏هاى جامعه آن روز را زير و رو کرده و انديشه و نظامى نوين برقرار نموده از ميان مردم مى‏رود بهترين شرايط براى حرکت ارتجاعى و ضدتکاملى فراهم مى‏آيد، حال اگر در داخل امت و در بين سران آن نيز درگيرى به وجود آيد روشن است که امور آن جامعه و امت هيچ‏گاه به سامان نخواهد رسيد و چه بسا نتايج همه حرکت‏هاى قبلى نيز از دست برود. در صدر اسلام نيز دقيقاً همين شرايط پيش آمد. دشمنان خارجى حرکت عظيم اسلام همانند روم و ايران آن زمان از يکسو، منافقان و عناصر ارتجاعى داخلى از سويى ديگر، منتظر فراهم آمدن شرايطى بودند تا نهال نورسته اسلام را از بيخ برکنند. اگر على(ع) براى احقاق حق دست به شمشير مى‏برد جنگ دامنه‏دارى درگير مى‏شد که پايان آن چيزى جز از بين رفتن زحمات پيامبر(ص) نبود. اقدام براى يک حرکت اجتماعى آن هم به صورت نظامى نيازمند شرايط مختلف و آمادگى‏هاى لازم است و به دلايل مختلفى اين زمينه پس از ارتحال پيامبر(ص) وجود نداشت. على(ع) بارها بزرگان اصحاب را براى ايجاد حرکتى عليه وقايع پيش‏آمده فراخواند ولى جز معدودى انگشت‏شمار به دعوت آن حضرت پاسخ ندادند. از سوى ديگر شرايط محيط و افکار عمومى نيز آمادگى قبولى نبردى داخلى در بين اصحاب پيامبر(ص) را نداشت. خلاصه سخن آن که على(ع) براى حفظ اساس اسلام و حراست از نهال نورسته آن از احقاق حق خلافت خويش خوددارى نمود تا ريشه‏ى اسلام در پرتو تعاليم پيامبر و قرآن واهل بيت(ع) استحکام يابد. براي همين على(ع) تا آن روزى که مردم به خانه آن حضرت هجوم آوردند و خواهان خلافت آن حضرت شدند از خلافت ظاهرى برکنار ماند. نکته ديگرى که شايان توجه است آن که در امور داخلى امت اسلامى روا نيست که هر کس براى احقاق حق خود دست به شمشير ببرد و مسلحانه و به زور در صدد احقاق حق خود باشد، از روش على(ع) و ديگر ائمه چنين برمى‏آيد که آنان براى احقاق حق خود در جامعه هرگز ابتداءً دست به شمشير نبرده‏اند بلکه سعى آنها بر اين بوده که با روشنگرى و تبليغ حقيقت زمينه را براى يک حرکت عمومى در جامعه فراهم نمايند. از طرف ديگر سکوت آن حضرت به معناى عدم بيان حقيقت و احتجاج و روشنگرى نبود، بلکه افزون بر بيان مسأله و کمک طلبيدن از مردم به مخالفت عملى با خلافت خلفا نيز دست زدند، ولى هرگز دست به شورش نزدند، زيرا براى اسلام خطرآفرين بود و بهترين راه ممکن در آن شرايط سکوت بود . (1) حضرت علي عليه السلام در اين دوران سکوت فعاليتهايي داشت که برخي از آنها از اين قرار است : 1- تفسير قرآن و حل مشکلات آيات و تربيت شاگرداني مانند ابن عباس . 2- پاسخ به پرسشهاي دانشمندان اديان ديگر به ويژه يهوديان و مسيحيان . امام به اين وسيله مانع هجوم فرهنگي دشمن شد . 3- بيان حکم بسياري از پديده هاي نوظهور که در اسلام سابقه نداشت . 4- حل مشکلات اساسي دستگاه خلافت . 5- تربيت و پرورش گروهي که ضمير پاک و روح آماده اي براي سير و سلوک داشتند . 6- کار و کوشش براي تامين زندگي بسياري از بينوايان و درماندگان . امام به دست خود باغ احداث مي کرد و قنات مي ساخت و آنها را در راه خدا وقف مي کرد . توجه داشته باشيد که تاريخ جزئيات اين بخش از زندگي آن حضرت را ثبت نکرده است در حاليکه جزئيات زندگي خلفاي اموي و عباسي را ثبت کرده است . (2) 7- يکي از کارهاي حضرت علي عليه السلام جمع آوري قرآن بود . آن حضرت پس از وفات پيامبر قرآن را به صورت کامل جمع آوري کرد .(3) در هر صورت حضرت علي عليه السلام همواره مراقب اوضاع و احوال مسلمانان بود تا دين خدا از بين نرود . ---------------------- 1- براى آگاهى بيشتر ر.ک: جزوه جريانات فکرى جامعه اسلامى بعد از رحلت پيامبر(ص)، رسول جعفريان 2- فروغ ولايت ، سبحاني ، ص 145 . 3- بحار الانوار ج 92 چاپ ايران ص 40 به بعد .

پربازدیدترین ها