سلام وقت شما بخير براي روشن شدن بحث در گام نخست، ناگزير به بيان مقدمه اي هستيم. مقدمه: پاسخ به سؤال مذکور متوقف بر تبيين کيفيت معاد است که آيا معاد جسماني است و يا روحاني، در صورتي که معاد روحاني باشد مسأله ي استفاده و احتياج انسان به وسايل مادي در سراي ديگر به کلي منتفي خواهد بود و اگر معاد جسماني باشد، پاي ابزارهاي مادي نيز به ميا ن کشيده مي شود نفي کامل آنها پذيرفتني نخواهد بود، البته در اين صورت سخن درباره ي کيفيت و چگونگي اين ابزارها، باب جديد از بحث را پيش روي ما مي گشايد. بايد توجه داشت که نظريه ي مشهور ميان علماي جهان اسلام اعم از اهل سنت و شيعيان مؤيد معاد روحاني توأم با جسماني است که بر طبق آن، نفس و روح انسان به همراه بدن ولي در سراي ديگر حاضر شده و هماهنگ با صفات و دستاوردهاي دنيوي، مشمول نعمت هاي بهشتي و يا عذاب هاي تلخ دوزخي خواهد شد. از اين روست که آيات قرآن کريم در مقام بيان اوصاف بهشت و دوزخ به دو دسته از نعمت ها و عذاب هاي مادي و معنوي اشاره مي کند که متناسب با معاد جسماني و روحاني انسان است (ر.ک: سبحاني، جعفر، منشور جاويد، ج 9، فصل هفتم و هشتم، مؤسسه امام صادق قم، 1369، چاپ اول). از آنجا که سؤال پرسشگر محترم پيرامون بهشت است بحث را حول همين محور متمرکز مي کنيم. خداوند متعال در برخي از آيات قرآن از لذت خشنودي خدا(توبه، آيه 72) و لقاء محبوب به عنوان برخي نعمت هاي روحاني بهشت نام مي برد و در آيات فراوان ديگر نعمت هاي مادي و جسماني بسيار ديگري را از قبيل باغ ها، جويبارها، تخت ها، ميوه ها، خدمتکاران، قصرها، حوريان، لباس هاي فاخر و... بر مي شمرد (الرحمن- واقعه) که بدون شک استفاده از اين نعمت ها همراه با به کار بردن ابزارهاي مادي خواهد بود اما بايد توجه داشت که آن سرا با جهان کنوني تفاوت بسيار زياد دارد و نحوه ي استفاده از ابزارهاي مادي و کيفيت آنها نيز با وسايل کنوني بسيار متفاوت است که البته فهم قاصر ما از درک اين امور عاجز است. اينک از باب نمونه دو حديث در اين باره ذکر مي کنيم که نشان دهنده تفاوت ها در استفاده از ابزارهاي مادي در آن سراست. پيامبر گرامي اسلام در تفسير آيه ي بيست و يکم سوره ي واقعه «ولحم طير مما يشتهون؛ و گوشت پرندگان از آنچه خوش دارند» فرمودند: «انک لتنظر الي الطير في الجنه فتشتهيه فيخربين ذلک مشويا؛ همانا تو نگاه مي کني به پرنده در بهشت و ميل به خوردن آن پيدا مي کني همان حال بريان شده در نزد تو مي افتد» (طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 19، ص 127، انتشارات اسماعيليان قم). همچنين در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه ي چهاردهم سوره ي الحاقه «و ذللت قطوفها تذليلا؛ و ميوه هايش براي چيدن رام است» مي خوانيم که منظور از اين آيه آن است که ميوه هاي بهشتي مسخر آنها مي شود و اخذ ميوه هايش آنان است اگر بلند شود ميوه به اندازه او بلند مي شود و بالا مي آيد و اگر بنشيند ميوه پايين مي آيد تا دستش برسد و اگر بخوابد پايين مي آيد تا دستش برسد(طبرسي، مجمع البيان، ج 10، ص 621، دارالمعرفه). يکم. از نظر قرآن کريم و روايات اسلامى، همان طورى که اهل جهنم به تناسب بدىهاىشان سختى و عذابشان گوناگون است؛ اهل بهشت نيز به فراخور اعمالشان داراى درجات و کمالات مختلفاند. از اين رو بهشت داراى مراتب و درجات متفاوت است: «فأولئک لهم الدرجات العلى ؛ اهل ايمان و عمل صالح داراى درجات عالى هستند» (طه (20)، آيه 75.) «والآخره اکبر درجات ؛ درجات آخرت و برترىهايش از اين هم بيشتر است» (اسراء (17)، آيه 22.) دوم. با عنايت به مطلب نخست، در بهشت نعمتهاى گوناگونى وجود دارد که اهل ايمان و عمل صالح از آن بهرهمند مىشوند. اما برترين و بهترين لذتها، محبت و خشنودى خداوند متعال است. و به تعبير ديگر هيچ لذتى در بهشت به درجه خشنودى و محبت الهى براى انسان بهشتى شادى بخش نيست و حتى لذتهاى ديگر در پرتو اين لذت ارزشمند مىنمايد. قرآن در آيات متعددى بدان اشاره مىکند که در اينجا به ذکر يک آيه مىپردازيم: (وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساکن طيبة و جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظيم ؛ خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده که نهرها از زير درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند، و مسکنهاى پاکيزه اى در بهشتهاى جاويدان و و رضاى خدا برتر است و پيروزى بزرگ همين است» (توبه (9)، آيه 72.) البته اين لذت و رضوان الهى، از آنِ کسانى است که در دنيا همه اعمال خود را بر پايه رضاى خداوند قرار داده باشند، يعنى، عباداتشان بر اصل حب و حمد الهى استوار شده باشد. چنان که در کلام نورانى امير مؤمنان(ع) آمده است: «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبيد، و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار»؛ «همانا گروهى خدا را به انگيزه بهشت مىپرستند که اين عبادت تاجران و سوداگران است، و گروهى نيز خدا را به جهت هراس و عذاب جهنم عبادت مىکنند که اين شيوه بردگان است، و نيز گروهى خدا را به خاطر شکر و سپاسش مىپرستند که اين شيوه عبادت آزادگان است» (نهج البلاغه، حکمت 237؛ اصول کافى، ج2، ص68، ح5.) امام على عبادت خود را از نوع گروه سوم مىداند و مىفرمايد: «الهى ما عبدتک خوفا من عقابک و لا طمعا فى ثوابک و لکن وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک»؛ «معبودا! هيچ گاه تو را به جهت ترس از عذاب و يا طمع به پاداش نپرستيدم؛ بلکه چون تو را شايسته عبادت يافتم، بندگى مىکنم» (بحارالانوار، ج41، ص14.) در روايات امامان معصوم نيز محبت و خشنودى خداوند به عنوان پاکترين و زيباترين لذت اهل بهشت خوانده شده است. امير مؤمنان(ع) در بيان علت آن مىفرمايد: اهل بهشت هنگامى که با نعمتهاى گوناگون در بهشت روبه رو مىشوند، دلهايشان چنان از وجد و سرور افروخته مىگردد که زبان به سپاس و شکر الهى مىگشايند و همه آن نعمتها را در برابر رضوان خداوند ناچيز مىنگرند و هدف نهايى را در اين مىدانند که قرآن بازگو مىفرمايد:«و آخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين»؛ «و آخرين سخنان اهل بهشت اين است که حمد مخصوص پروردگار عالميان است» (يونس (10)، آيه، 10.) امام سجاد(ع) نيز با تکيه بر بيان قرآن مىفرمايد: «خداوند به اهل بهشت در بهشت مىفرمايد: بهترين لذت براى شما، رضايت و محبت من است» (ميزان الحکمه، ج1، ص433، باب 557، ح2613.) نکته پايانى آنکه قرب الهى - که موجب رضا و رضوان عظيم خداوند است - در واقع بالاترين کمالى است که فطرت انسان در پى آن مىرود. پس همان طورى که ارتباط با خدا در دنيا، زندگى آدمى را در همه ابعادش آرامش بخش مىکند؛ در آخرت برترين آرزوها همين رضايت الهى است که هر نعمت ديگرى در پرتو آن لذت آفرين خواهد بود. راه رسيدن به بهشت نيز چيزى جز کسب رضايت الهى از طريق اطاعت پروردگار و ترک معاصى نيست. عذاب قبر جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى معذب است نه بدن مادى و دنيايى. توضيح مطلب با توجه به دو نکته روشن مىشود: 1ـ روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادى، خود را با بدن برزخى و قالب مثالى مىيابد و مىبيند، در واقع روح آدمى با رفتن از حيات دنيوى به حيات برزخى، بدن مادى خود را رها کرده و با بدن مثالى خود متحد مىگردد، بدنى که متناسب با نظام برزخى بوده و اتحادش با روح قوىتر از اتحاد آن با بدن مادى در زندگى دنيوى است. قالب مثالى موجود در خواب مىتواند ما را به بدن برزخى تا حدودى هدايت کند چرا که هنگام خواب که تعلق روح به بدن مادى تا اندازهاى کم مىشود و از حدود مادى تا اندازهاى آزاد مىگردد، روح خود را با يک نوع تمثيل مثالى يافته و خود را با بدنى شبيه بدن مادى و دنيوى مىبيند و اين شاهد روشنى است که روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادى يا تعلق کمتر، قدرت تمثل به بدن مثالى را دارد. انسان در هنگام خواب و خواب ديدن خودش را با همان بدن مىبيند با همان شکل و تصوير و اين حکايتگر وجود بدن مثالى و قالب برزخى است که با انتقال روح از اين عالم مادى به نظام برزخى به وجود نيامده بلکه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته ولى ما از آن محجوب بودهايم و اگر اين حجاب را ـ که تعلق و توجه به نظام مادى و ماديات است ـ کنار زنيم هم اکنون نيز خود را در آن قالب مثال متمثل مىبينيم چنانکه درخواب تا حدودى که تعلق روح به بدن مادى کم مىشود در عالم خواب و خواب ديدن در حالى که بدن مادى ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است. خود را با بدنى مشابه با اين بدن يافته و سيرها و حرکتها و فهمها و ديدنىها و شنيدنىها و خوردنىها و خواستنها با آن داريم. (نک: استاد شجاعى، محمد، خواب و نشانهاى آن، مقدمه و تدوين محمدرضا کاشفى، کانون انديشه جوان، تهران، چاپ دوم، 1379، صص 58ـ62) ناگفته نماند که از نظر روايات وجود بدن برزخى امرى مسلم و قطعى است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «اما توجه خاصى به بدن مادى و به نقطهاى که بدن خاکى در آن است، دارد و بر اساس همين ارتباط ميان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورات و احکام خاصى در باب قبر خاکى، تشييع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زيارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظاير آنها در شريعت اسلامى وجود دارد. بنا بر آنچه گذشت عذاب قبر همان عذاب هاي برزخ مي باشد که از اولين مرتبه آن تعبير به فشار قبر مي شود. براي مطالعه در باب مرگ و برزخ، کتاب عروج روح، آيت الله شجاعي از شاگردان مرحوم علامه طباطبايي توصيه مي شود اين کتاب در عين حجم کم، بياني عميق از مرگ و برزخ ارائه مي دهد . کتاب مذکور از آثار کانون انديشه جوان مي باشد.
نظر خودتان را ارسال کنید