سربازان و ياران امام مهدي(عج) در مرحله نخست؛ مانند ديگر مؤمنان پارسا، داراي ايمان و عمل صالح ميباشند. آنان علاوه بر اين خصوصيت، اما داراي امتيازات و ويژگيهاي خاصي هستند که آنها را از مؤمنان ديگر برجسته ميسازد، آنگونه که امام عـلي(ع) فرمود نـه از نسلهاي گذشته کسي از آنان پيشي گرفته و نه از آيندگان کسي به مقام والاي آنها ميرسد: «لَمْ يَسْبِقْهُمُ الاْوَّلُونَ وَ لا يُدْرِکُهُمُ الآخِرُونَ».[1] امام صادق(ع) در روايتي ويژگيهاي کلي و برنامههاي کساني را که ميخواهند از ياران امام زمان(عج) باشند، چنين بيان کردهاند: «ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»؛[2] هر کس خوشحال ميشود و دوست دارد که در شمارِ ياران حضرت مهدي(عج) باشد، بايد سه ويژگي داشته باشد: 1. منتظر بودن: انتظار فرج ويژگي نخست ياران امام مهدي(عج) است. البته انتظار به معناي حقيقي آن. 2. با ورع بودن: دومين ويژگي ياران امام زمان(عج) تهذيب نفس و خودسازي است. دوري از گناه، تقوا و دوري از مکروهات و شبهات.[3] 3. داشتن اخلاق نيکو: اخلاق نيکو و کريمانه از ديگر ويژگيهاي ياران و سربازان امام زمان است. اين صفاتي که فطرت، به خوبي آنها شهادت ميدهد و امامان معصوم(ع) از آنها مدح و تمجيد کردهاند، بايد در سربازان امام عصر(عج) وجود داشته باشد. در روايتي ديگر، امام باقر و امام صادق(ع) از امام علي(ع) در توصيف ياران امام مهدي(عج) ميفرمايند: مـردانـي کـه خـدا را بـه حقّ شناختهاند، آنها ياوران حضرت مهدي(ع) در آخرالزمان هستند: «... رِجـالٌ عـَرَفـُوا اللّهَ حـَقَّ مـَعـْرِفـَتـِهِ، وَ هـُمْ اَنْصارُ المَهْدِيِّ في آخِرِ الزَّمانِ».[4] از روايات فوق و مجموع ديگر روايات، برداشت ميشود که ويژگيهايي که گفته شد، از اصول اوليهاي است که ياران امام زمان(عج) بايد از آن برخوردار باشند، اما در روايات پراکنده ديگر، گاه به ويژگيها ظاهري و صفات خاصي برخورد ميکنيم که ممکن است ناظر به برخي ياران حضرتشان باشد: 1. جوان بودن: درباره خصوصيات ظاهري آنان، رواياتي است که محدوده سنّي آنها را بـيـان کـرده و بـيـشـتر آنها را جوان معرفي ميکنند. به عنوان نمونه، امام باقر(ع) ميفرمايد: يـاران قـائم هـمـه جـوانانـد و پيرمرد در ميان آنان نيست، مگر مانند سرمه در چشم و نمک در غـذا، و کـمتـريـن چـيـز در غـذا نمک است: «اَصْحابُ القائِمِ شَبابُ لا کَهُوُلَ فيهِمْ، اِلاّ مِثْلَ الْکـُحْلِ فِي الْعَيْنِ وَ المِلْحِ فِي الزّادِ، وَ اَقَلُّ الزّادِ المِلْحُ».[5] 2. يک رنگ و يک لباس بودن: بعضي ديگر از روايات به رنگ، قد و اندازه، زيبايي و لباس آنان پرداخته و ميفرمايد: هـمـه آنـهـا يـک رنـگ و هـم اندازه، شبيه به هم از نظر زيبايي و لباسهايشان يکسان است: «کأنّي أنظر إليهم و الزيّ واحد، و القدّ واحد، و الحسن واحد، و الجمال واحد، و اللباس واحد،...».[6] 3. نيرومند بودن: پارهاي ديگر از روايات به قدرت بدني آنان پرداخته، و ميفرمايد: چـون امـر ظـهـور حـضـرت واقـع شـد، بـه هـر انـسـان [از يـاوران ايـشـان] نـيـروي چـهـل مـرد داده مـيشـود: «إِنَّهُ لَوْ قَدْ کَانَ ذَلِکَ أُعْطِيَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا...».[7] 4. يکيبودن شعارها: شعار آنها يا لثارات الحسين است: «وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْن».[8] با تمام آنچه گفته شد، نبايد اينگونه تصور کرد که پيروان حضرتشان منحصر به جوانان، زيبارويان، افرادي با بهترين ويژگيهاي جسماني و ... ميباشند، بلکه به دليل طبع زيبادوستي بشر و به همان دليل که امروزه در رژههاي نظامي و مناسبتهاي اجتماعي تلاش ميشود تا بهترين نوع نظم و ترتيب وجود داشته باشد، افرادي از ياران امام زمان(عج) که در صف مقدم جبهه و نيز در گروه فعالان اجتماعي هستند، از چنان نظم و ترتيبي برخوردارند که تحسين هر بينندهاي را برميانگيزانند. [1]. سيد ابن طاووس، رضي الدين علي، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 2، ص 581، تهران، دار الکتب الإسلامية، چاپ دوم، 1409ق. [2]. ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبة(للنعماني)، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، النص، ص 200، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق. [3]. ر. ک: پاسخ 59 127، (فرق ورع با تقوا). [4]. بهاء الدين نيلى نجفى، على بن عبدالکريم، منتخب الأنوار المضيئة في ذکر القائم الحجة عليه السلام، محقق، مصحح، حسينى کوهکمرى، عبداللطيف، النص، ص 44، قم، مطبعة الخيام، چاپ اول، 1360ش. [5]. الغيبة(للنعماني)، النص، ص 316. [6]. ابن طاووس، على بن موسى، التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص 294، قم، مؤسسة صاحب الأمر(عجل الله تعالى فرجه الشريف)، چاپ اول، 1416ق. [7]. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، محقق، مصحح، غفاري، علي اکبر، آخوندي، محمد، ج 8، ص 294، تهران، دار الکتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق. [8]. شيخ صدوق، الامالي، النص، ص 130، بيروت، اعلمي، چاپ پنجم، 1400ق
نظر خودتان را ارسال کنید