باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
در قرآن درباره چهارمين ويژگي بندگان خاص و ممتاز خداوندچنين مي خوانيم: «والذين يقولون ربنا اصرف عذاب جهنم ان عذابهاکان غراما انها سائت مستقرا و مقاما» بندگان ممتاز خداوندرحمان کساني هستند که مي گويند پروردگارا عذاب دوزخ را از مابرطرف گردان که عذابش سخت و پردوام است قطعا دوزخ جايگاه ومحلي بد براي اقامت است.
خداوند در اين آيه به چهارمين ويژگي بندگان ممتاز الهي اشاره کرده است که عبارت از «خصلت خوف و خشيت از خدا» است، به عبارت روشن تر آنها از کيفر نافرماني خدا به شدت مي ترسند واعتقاد راسخ دارند که نافرماني خدا به معني اطاعت از فرمان شيطان است و چنين کاري موجب عذاب الهي، و دخول در دوزخ خواهدشد. آنها آن چنان خائف و هراسناک از پيامدهاي گناه و عذاب دوزخ هستند که اين حالت دروني خود را ابراز نموده و با کمال خضوع دست به دعا برمي دارند و از درگاه خدا مي خواهند که مشمول عذاب سخت دوزخ که براي مجرمان آماده شده نشوند. آنها طبعا ازعواملي که موجب عذاب است پرهيز نموده، و با اجراي فرمان الهي وانجام دستورهاي خدا، رحمت سرشار الهي را به سوي خود جلب و جذب مي کنند، و اين حالت براي آنها دائمي است و لحظه اي از خوف خدافاصله نمي گيرند. آنها وعيد الهي را به شوخي نمي گيرند مثل بعضي که مست و مخمور غرور و غفلت هستند و به اصطلاح دل به دريانمي زنند.
و نمي گويند: بادا باد، رحمت خدا وسيع است.
به اين افراد که اين گونه تصور مي کنند بايد گفت:
اي که تو را گشته جهل مشت و گريبان چشم بپوشيده اي ز دين و ز ايمان هيچ نينديشي از عذاب قيامت هيچ نپرهيزي از شراره نيران رفته به گوشت که کردگار کريم است صاحب عفو است و لطف و رحمت و احسان ليک نداني که مي کشد سوي دوزخ معصيت کردگار و طاعت شيطان
خوف به معني ترس و وحشت دروني است، از اين رو اهرمي دروني براي ترک گناه و هر گونه جرم محسوب مي شود، مثلا خوف و ترس ازقانون، دادگاه، جريمه، زندان و تعزيرات حکومتي باعث مي شود که انسان مرتکب جرم نشود، تا مبادا گرفتار اين کيفرها گردد.
بنابراين خوف از خدا به معني ترس از ذات پاک او نيست.بلکه به معني خوف از قانون و عدالت او است. اين خوف نيز ازمقايسه اعمال خود با عدل الهي حاصل مي شود، بنابراين خوف يک ناراحتي دروني از مجازاتي است که بازتات گناه و ترک اطاعت خدامي باشد.
قرآن پيامبران را به عنوان بشير و نذير معرفي مي کند، يعني آنها هم انسانها را به رحمت الهي و بهشت و پاداش هاي فراوان نويد مي دادند، و هم آنها را هشدار داده و از خطر گناه بر حذرمي داشتند.
اين دو خصلت پيامبران بيانگر آن است که انسان مؤمن بايد بين خوف و رجا باشد، هم اميدوار به رحمت الهي باشد و هم از مقام الهي بترسد. راه اعتدال همين است و اگر يک طرف را برگزيند وديگري را رها کند خطر آفرين است، زيرا اگر تنها اميدوار باشد،مغرور شده و به اميد وسعت رحمت الهي، مرتکب هر گناهي مي شود. واگر تنها خائف باشد، کار او به ياس و نااميدي منتهي مي شود. وچنين حالتي، انسان را افسرده و وامانده مي کند و از نشاط، رشد وحرکت محروم مي سازد.
بر همين اساس، مطابق روايات بسيار، پيامبر(ص)وامامان(ع)فرموده اند که انسان با ايمان بين خوف و رجا زندگي مي کند و هر دو خصلت را به طور مساوي و معادل دارا مي باشد. برهمين اساس امام صادق(ع)فرمود: پدرم(امام محمدباقر) مي فرمود:
«انه ليس من عبد مؤمن الا و في قلبه نوران; نور خيفه و نوررجاء، لو وزن هذا لم يزد علي هذا، ولو وزن هذا لم يزد علي هذا»هيچ بنده مومني نيست مگر اينکه دلش داراي دو نور است: نور ترس و نور اميد. اگر هر يک از اين دو در مقايسه با ديگري سنجيده شوند هيچ کدام بر ديگري برتري نمي يابند.
اين مطلب از قرآن گرفته شده آنجا که در آيه 8 و9 سوره زمرانسانهاي غير مؤمن و مؤمن را مقايسه مي کند مي فرمايدکه دسته اول هنگام بلا، خائف مي شوند و هنگام نعمت مغرور و از خدا بي خبرمي گردند، ولي دسته دوم همواره خائف و اميدوار هستند، اين دودسته هرگز مساوي نيستند، بلکه دسته اول گمراه و دسته دوم درراه هدايت مي باشند، دسته دوم کساني هستند که: «يحذر الاخره ويرجوا رحمه ربه » از عذاب آخرت مي ترسند و به رحمت پروردگاراميدوار مي باشند.
موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید