باسلام خدمت شما پرسشگر محترم اين مطلب را شيخ عباس قمي در کتاب منتهيالآمال آوردهاند به نقل از ميثم تمّار که مي گويد: من با حضرت علي(ع) به مسجد کوفه رفتم و امام نماز خواندند من پشت سر حضرت راه افتادم ديدم حضرت به طرف نخلستانهاي کوفه رفتند من هم در تاريکي شب پشت سر ايشان ميرفتم و ديدم که امام سر در چاهي کردند و با چاه دردِ دل ميکنند و اين کار را امام مکرراً انجام ميدادهاند. پس مي توانيد اصل اين روايت را در منابع زير پيدا کنيد: 1. بحار، ج 40، ص 199 . 2. منتهي الامال، ج 1، ص 401. پس اگر اين معنا که حضرت امير (ع) سر در چاه فرو مي بردند و درد دلهاي خود را بيان مي فرمودند درست باشد، ممکن است که تنها يک رفتار سمبليک باشد. اينکه کساني نبودند تا مورد خطاب امام قرار گيرند و امام آن معارف بلند و والاي توحيدي و الهي را براي آنان باز گويد، جاي ترديد نيست و انسان اگر چنين عقده اي بر زبانش باشد که نتواند حرف دل خود را بزند، بايد بگونه اي مخاطبي را بيابد و به هر تقدير ممکن است بعضي از حقايق را ما نتوانيم با تمام وجوه و حکمت هاي آن دريابيم و بايد بر اين نکته تأکيد داشت که حرف زدن امام و درد دل کردن با چاه منافات با مخاطب قرار دادن خداوند متعال ندارد. ممکن است در عين درد دل گفتن و راز و نياز با خداوند متعال و پروردگار خويش، سر در چاه فرو مي برده است. معلوم است که مکان و زمان راز و نياز، به خصوص هنگام مصائب بزرگ و جانکاه، در آرامش بخشيدن به انسان تأثير دارد. بهرحال سر در چاه کردن خود يک نوع اظهار مظلوميت و رساندن فرياد خود به آيندگان هست و اينچنين نبوده است که با درد دل کردن در چاه از خداوند غفلت نمايد و ممکن است اين عمل امام موجب آرامش بيشتر او مي شده است. ضمن اينکه خود ميثم تمار از اين راز علي(ع) سر در نياورد علي(ع) هم براي ميثم فاش نکرد چون ميثم تحمل نياورد و اگر آن شب تحمل مي کرد اسراري براي او تعليم داده مي شد.اين حديث ندارد که حضرت علي(ع) از کسي شکوه و ناله کرده باشد و خود ميثم هم نفهميد که حضرت علي چه کاري داشت. ميثم چنين فکر کرد که علي(ع) با چاه سخن مي گفت. چاه که قابليت مخاطب بودن را ندارد و علي(ع) انسان کامل است و کار غير حکيمانه از او سر نمي زند. اين يکي از اسراري است که نه براي ميثم کشف شد و نه براي ما کشف شده است. آن حضرت در دل شب تاريک و به دور از ميثم با عالم بالا ارتباط داشت و اين ارتباط خاص آن حضرت است. بر اين اساس اين يک سرّي بود که حضرت علي(ع) نخواست براي کسي فاش شود وگرنه درد دل کردن نه چاه مي خواهد، نه درخت و نه زمين.علي(ع) خواصي داشت که مي توانست با آنها هر درد دلي را در ميان بگذارد. بنابراين سر در چاه کردن يکي از کارهاي شگفت انگيز آن حضرت است نه اين که از ضعف و ناتواني در برابر مصيبت ها، به چاه درد دل بگويد. و... موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید