در راه رسیدن به تمدن اسلامی، حوزه علمیه، چه نقشی دارد؟

متن سوال: 
سلام در راه رسيدن به تمدن اسلامي، حوزه علميه، چه نقشي دارد؟ دانشگاه چه نقشي دارد، اصلا اين گفته را چگونه مي بينيد: «چون از لحاظ علمي عقب هستيم بايستي ابتدا در نبرد علمي پيروز شويم سپس حوزه علوم اسلامي خود را بروز دهد براي جهان».

براى روشن شدن نقش حوزه و دانشگاه در رسيدن به تمدن اسلامى ابتدا لازم است نگاهى به عناصر سازنده هر تمدن داشته باشيم . « عناصر سازنده تمدن » انديشمندان در اين که تمدن از چه عناصرى شکل مى گيرد , ديدگاههاى مختلفى را مطرح نموده اند به عنوان نمونه ابن خلدون , جامعه شناس مسلمان , هفت عامل را در ساخت يک تمدن سهيم مى داند که عبارتند از دولت و رهبر , قانون ( دينى يا عرفى ) , اخلاق , کار , صنعت , جمعيت و ثروت . از ديدگاه وى نه تنها بدون اخلاق و دين , تمدن ممکن نيست و نه تنها براى نظم بخشيدن به جامعه و بقا يک تمدن و پيشرفت آن به دين و اخلاق نياز هست , بلکه براى بهتر زيستن , دستورات اخلاقى را بايد بکار بست . ( رادمنش , عزت الله , کليات عقايد ابن خلدون درباره فلسفه تاريخ و تمدن , تهران , انتشارات قلم , ص 17 ) ويل دورانت تاريخ نويس مشهور معتقد است هر تمدن داراى چهار رکن و عنصر اساسى است پيش بينى و احتياط در امور اقتصادى ( عوامل اقتصادى ) ، سازمان سياسى ( عوامل سياسى ) ، سنن اخلاقى ( عوامل اخلاقى ) و کوشش در راه معرفت و بسط هنر ( عوامل عقلى و روحى ) ( . ک : دورانت ، ويل ، تاريخ تمدن ، ترجمه احمد آرام ، ع . پاشايى و امير حسين آريان پور ، تهران ، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى ، 1376 ، ج 1 ، ص 3 - 108 ) آنچه مسلم است اين است که نقش علم و دانش و دين در ساختن يک تمدن قابل انکار نيست وعلم ، دانش ، عقلانيت و معرفت دينى و اخلاقى در کنار عناصر ديگراز عناصر سازنده و جدا نشدنى يک تمدن محسوب مى شوند . نقش سازندگى اين عناصر درتمدن اسلامى که بر پايه معارف دينى و اسلامى استوار گرديده و تمامى عرصه هاى زندگى بشررا مورد توجه قرار داده است وجهت گيرى زندگى انسان را در ابعاد گوناگون مشخص نموده ، آشکار تر مى باشد . از اين رو نهاد حوزه و دانشگاه به عنوان مراکز و کانون هاى علمى وپژوهشى کشور در عرصه معارف دينى وترسيم علوم مختلف ، نقش محورى و اساسى در پويايى و بالندگى اين تمدن خواهند داشت که به هر کدام به طور جداگانه خواهيم پرداخت : « نقش و جايگاه حوزه در تحقق تمدن اسلامى » حوزه به عنوان خاستگاه معارف دينى که هسته محورى تمدن اسلامى را تشکيل مى دهد ، نقش اساسى در پويايى و بالندگى تمدن اسلامى دارامى باشد . حوزه علميه درتحقق و بالندگى تمدن اسلامى در دو حوزه نمايان مى گردد يکى در حوزه توليد فکروعلم دينى و ديگرى در پرورش انسان ، در زمينه توليد فکر و علم که از الزامات يک تمدن است ، حوزه با تبيين مبانى دينى در ابعاد مختلف مى تواند ديدگاه اسلام در مسائل مختلف و جهت گيرى دينى حرکت جامعه را در راستاى رسيدن به پيشرفت و توسعه مطلوب و پويايى تمدن اسلامى ترسيم نمايد مقام معظم رهبرى در اين باره فرمودند : « نظريه‌پردازى سياسى و نظريه‌پردازى در همه‌ى جريانهاى اداره‌ى يک ملت و يک کشور در نظام اسلامى به عهده‌ى علماى دين است . آن کسانى ميتوانند در باب نظام اقتصادى ، در باب مديريت ، در باب مسائل جنگ و صلح ، در باب مسائل تربيتى و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دينى باشند و دين را بشناسند . اگر جاى اين نظريه‌پردازى پر نشد ، اگر علماى دين اين کار را نکردند ، نظريه‌هاى غربى ، نظريه‌هاى غيردينى ، نظريه‌هاى مادى جاى آنها را پر خواهد کرد . هيچ نظامى ، هيچ مجموعه‌اى در خلأ نميتواند مديريت کند يک نظام مديريتى ديگرى ، يک نظام اقتصادى ديگرى ، يک نظام سياسى ديگرى که ساخته و پرداخته‌ى اذهان مادى است ، مى‌آيد جايگزين ميشود همچنان که در آن مواردى که اين خلأها محسوس شد و وجود داشت ، اين اتفاق افتاد . اينکه بنده درباره‌ى علوم انسانى در دانشگاه‌ها و خطر اين دانشهاى ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها ، هم به مسئولان - به خاطر همين است . اين علوم انسانى‌اى که امروز رائج است ، محتواهائى دارد که ماهيتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است متکى بر جهان‌بينى ديگرى است حرف ديگرى دارد ، هدف ديگرى دارد . وقتى اينها رائج شد ، مديران بر اساس آنها تربيت ميشوند همين مديران مى‌آيند در رأس دانشگاه ، در رأس اقتصاد کشور ، در رأس مسائل سياسى داخلى ، خارجى ، امنيت ، غيره و غيره قرار ميگيرند . حوزه‌هاى علميه و علماى دين پشتوانه‌هائى هستند که موظفند نظريات اسلامى را در اين زمينه از متون الهى بيرون بکشند ، مشخص کنند ، آنها را در اختيار بگذارند ، براى برنامه‌ريزى ، براى زمينه‌سازى‌هاى گوناگون . . . در زمينه‌هاى گوناگون ، امروز نياز وجود دارد هم براى نظام اسلامى ، هم در سطح کشور ، هم در سطح جهان . تبيين معرفت‌شناسى اسلام ، تفکر اقتصادى و سياسى اسلام ، مفاهيم فقهى و حقوقى‌اى که پايه‌هاى آن تفکر اقتصادى و سياسى را تشکيل ميدهد ، نظام تعليم و تربيت ، مفاهيم اخلاقى و معنوى ، غيره ، غيره ، همه‌ى اينها بايد دقيق ، علمى ، قانع کننده و ناظر به انديشه‌هاى رائج جهان آماده و فراهم شود اين کار حوزه‌هاست . با اجتهاد ، اين کار عملى است » ( پايگاه اطلاع رسانى دفتر مقام معظم رهبرى ، بيانات معظم له در ديدار طلاب ، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم ، 29 / 7 / 89 ) در زمينه پرورش انسان ، حوزه نقش محورى و مهمى در تربيت انسان هاى متعهد و کارآمد و تاثير گذار در تمدن اسلامى دارا مى باشد . مقام معظم رهبرى فرمودند : « در آن‌جايى که فکر و انسان بايد توليد شود ، ببينيد نقش‌آفرينان چه کسانى هستند . بدون شک مديران جامعه ، سياستمداران ، متفکّران و روشنفکران هر کدام به نحوى مى‌توانند در خور استعداد خود نقش‌آفرينى کنند . . . . اما در تربيت انسان نقش علماى دين ، نقش کسانى که در راه پرورش ايمان مردم از روش دين استفاده مى‌کنند ، يک نقش يگانه است نقش منحصر به فرد است . ( بيانات مقام معظم رهبرى در جمع اساتيد حوزه علميه قم 79 / 7 / 14 ) « نقش و جايگاه دانشگاه درتحقق تمدن اسلامى » دانشگاه به عنوان يکى از کانون‌هاى علم و دانش که وظيفه‌اش تعميق و بسط و گسترش و آموزش علم و دانش است از مهم‌ترين مراکز تأثير گذار در شکل‌گيرى و رشد هر تمدنى است . امروزه اهميت دانشگاه در تأثيرگذارى بر تمدنها تا بدان حد است که مى‌توان به جرأت ادعا کرد که بدون دانشگاه هيچ تمدنى ره به جايى نخواهد برد و دانشگاه‌هاى امروزين از ستون‌هاى برپادارنده تمدنها به شمار مى‌آيند . دانشگاه به طور مستقيم و غير مستقيم تأثيرگذار بر هنر و فن و اقتصاد و سياست و ادبيات و فلسفه و اخلاق و حقوق و بالاخره علم در مفهوم خاص آن است و اين يعنى حضور دانشگاه در کليه اجزاء يک تمدن . دانشگاه کانون انباشت علم براى تمدن‌سازى محسوب مى‌شود . دانشگاه از طريق توليد فکرو دانش و پيمودن راههاى نو و افق هاى جديد ، نقش اساسى در تمدن اسلامى دارد . مقام معظم رهبرى در اين خصوص فرمودند : « بايد توليد علم در دانشگاه ها و مراکز علمى کشور ، به صورت امرى مقدس و عبادت تلقى شود . توليد علم يعنى رفتن از راه هايى که به نظر ، راه هاى نارفته است . البته اين به آن معنا نيست که ما راه هايى را که ديگران رفته اند ، نرويم و به تجربه هاى ديگران بى اعتنايى کنيم بلکه به اين معنا است که به فکر باشيم . در اين دنياى عظيم و در اين طبيعت بزرگ ، ناشناخته هاى فراوانى وجود دارد که دانش پيشرفته ى امروز هنوز به آن ها دست نيافته است . ناشناخته ها بسيار فراوان است و به گمان زياد به مراتب بيشتر از چيزهايى است که بشر تاکنون به آن ها دست يافته است . بايد دقت کنيم ، فکر کنيم و به دنبال کشف ناشناخته ها باشيم . بايد همان استعدادى را که گفته شد و بنده هم مى دانم مغز و فکر ايرانى آن را دارد ، به کار بيندازيم . راه هاى ميان بر را پيدا کنيم و از بدعت و نوآورى در وادى علم ، بيمناک نباشيم . اين حرکت بايد در دانشگاه ها و مراکز علمى و تحقيقاتى ما به صورت انگيزه اى عام ، امرى مقدس و يک عبادت تلقى شود . همه ى رشته هاى علوم بايد به اين صورت دربيايد . ما بايد اين جرأت را داشته باشيم که فکر کنيم مى توانيم نوآورى کنيم . » ( پايگاه اطلاع رسانى دفتر مقام معظم رهبرى ، بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اساتيد دانشگاه شهيد بهشتى ، 82 / 2 / 22 ) همچنين فرمودند : « آنچه براى يک محيط علمى و دانشگاهى وظيفه ى آرمانى محسوب مى شود ، اين است که در زمينه ى مسائل علمى ، نوانديش باشد معناى واقعى توليد علم اين است . توليد علم ، فقط انتقال علم نيست نوآورى علمى در درجه ى اول اهميت است . اين را من از اين جهت مى گويم که بايد يک فرهنگ بشود . اين نوانديشى ، فقط مخصوص اساتيد نيست مخاطب آن ، دانشجويان و کل محيط علمى هم هست . البته براى اين نوآورى علمى که در فرهنگ معارف اسلامى از آن به اجتهاد تعبير مى شود دو چيز لازم است : يکى قدرت علمى ، و ديگرى جرأت علمى ، البته قدرت علمى چيز مهمى است و هوش وافر ، ذخيره ى علمى لازم ، مجاهدت فراوان براى فراگيرى ، چيزهايى است که براى به دست آمدن قدرت علمى ، لازم است اما اين کافى نيست . اى بسا کسانى که از قدرت علمى هم برخوردند ، اما ذخيره ى انباشته ى علمى آن ها هيچ جا کاربرد ندارد کاروان علم را جلو نمى برد و يک ملت را از لحاظ علمى به اعتلاء نمى رساند بنابراين جرأت علمى لازم است . البته وقتى از علم صحبت مى شود ، ممکن است در درجه ى اول ، علوم مربوط به مسائل صنعتى و فنى به نظر بيايد . . . اما من به طور کلى و مطلق اين را عرض مى کنم علوم انسانى ، علوم اجتماعى ، علوم سياسى ، علوم اقتصادى و مسائل گوناگونى که براى اداره ى يک جامعه و يک کشور به صورت علمى لازم است ، به نو آورى و نوانديشى علمى يعنى اجتهاد احتياج دارد . آن چيزى که در فضاى علمى ما مشاهده مى شود که به نظر من يکى از عيوب بزرگ محسوب مى گردد اين است که ده ها سال است که ما متون فرنگى و خارجى را تکرار مى کنيم ، مى خوانيم ، حفظ مى کنيم و بر اساس تعليم و تعلم مى کنيم اما در خودمان قدرت سؤال و ايجاد خدشه نمى يابيم . بايد متون علمى را خواند و دانش را از هر کسى فراگرفت اما علم بايد در روند تعالى خود ، با روح هاى قوى و استوار و کارآمدى که جرأت پيشبرد علم را داشته باشند ، همراه بشود تا بتواند پيش برود انقلاب هاى علمى در دنيا اين گونه به وجود آمده است . ( همان , بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتى اميرکبير ، 79 / 12 / 9 ) تاکيد هاى فراوان مقام معظم رهبرى بر مقوله اسلامى شدن علوم انسانى و جنبش نرم افزارى و توليد علم و مباحث آزاد انديشى در راستاى ايجاد يک تمدن اسلامى قابل ارزيابى است ، زيرا مسئله اساسى در شکل گيرى يک تمدن ، بنا کردن بنيان هاى علمى آن است . و اين بنيان ها بايد بر اساس فرهنگ اسلامى و آموزه هاى دينى شکل بگيرد تا بتواند زمينه ساز پويايى و تمدن اسلامى گردد که اين امر پوياى دو نهاد حوزه و دانشگاه و وحدت وهمکارى اين دو نهاد را مى طلبد تا همچون دو بال ، زمينه ترقى و پيشرفت کشور و بالندگى تمدن اسلامى را فراهم نمايند . و از آنجا که کشور ما از نظر علمى داراى عقب ماندگى است , بايد با تلاش و همت مضاعف اين فاصله طى شود و نياز به جديت و کوشش فراوان در همه عرصه هااست به ويژه در عرصه توليد علم است که در اين زمينه نقش حوزه و دانشگاه بسيار مهم و اساسى خواهد بود . مقام معظم رهبرى در اين باره فرمودند : « جبران عقب ماندگى مزمن ، تاريخى و تحميلى کشور در زمينه هاى علمى ، نيازمند تلاش جدى و دوندگى بى وقفه هر ايرانى با شرف و همه مسئولان ، نخبگان ، دانشجويان و استادان است . پيشرفت علمى و به دنبال آن ، پيشرفت فناورى ، به کشور و ملت اين فرصت و اين امکان را خواهد داد که اقتدار مادى و معنوى پيدا کند . بنابراين با يک نگاه راهبردى ، علم يک چنين اهميتى دارد . تکيه‌ى ما بر اين اساس است . » ( همان , بيانات رهبر انقلاب در ديدار نخبگان جوان ( 89 / 7 / 14 ) لازم به ذکر است که نبرد در عرصه علمى با نبرد در عرصه نظامى متفاوت است و نمى توان انتظار داشت که ابتدا در اين نبرد پيروز بشويم و بعد علوم اسلامى را مطرح نماييم زيرا بدون توليد علم و تبيين علوم اسلامى در عرصه هاى مختلف نمى توان در اين نبرد راه بجايى برد و پيروزى در اين عرصه تنها با تبيين علوم اسلامى و توليد علم و دستيابى به فناورى هاى نوين , امکان پذير خواهد بود و نظامى که داعيه دار ارائه الگوى نظام سياسى بر پايه فرهنگ اسلامى است نمى تواند در عرصه علمى وامدار و وابسته به کشورهاى ديگر باشد و اين وابستگى علمى منجر به وابستگى ها ى ديگر کشور خواهد شد و استقلال آن را از بين خواهد برد . از اين رو براى پيروزى در عرصه نبرد علمى بايد مساله توليد علم و بومى سازى علوم در کشور بهصورت جدى پيگيرى شود مقام معظم رهبرى در اين باره فرمودند : « امروز کشور نيازمند يک جهاد علمى است , جهاد يک معناى خاصى دارد . معناى جهاد فقط تلاش نيست . در مفهوم اسلامى ، جهاد عبارت است از آن تلاشى که در مقابل يک دشمن است ، در مقابل يک خصم است . هر تلاشى جهاد نيست . مجاهدت با نفس ، مجاهدت در مقابل شيطان ، جهاد در ميدان نظامى ، مواجهه‌ى با يک دشمن است مواجهه‌ى با يک معارض است . امروز ما در زمينه‌ى علم نياز داريم که اينجور تلاشى در کشور بکنيم احساس کنيم موانعى وجود دارد ، بايد اين موانع را برداريم دارد معارضه‌هائى ميشود ، بايد اين معارضه‌ها را در هم بشکنيم در زمينه‌ى عرضه‌ى امکانات علمى ، خسّتهائى از سوى کسانى که صاحبان آن هستند - که کشورهاى پيشرفته‌ى علمى است - وجود دارد ، بايد در مقابل اين خسّتها از خودمان عزت و جوشندگى و فورانِ از درون نشان بدهيم . امروز دنيا على‌رغم تظاهر به سخاوت علمى ، در نهايتِ خسّت علمى است . آن کسانى که بر حسب عوامل گوناگونى توانستند در يک برهه‌اى پيشرفت علمى را صاحب و مالک بشوند و موتور پيشرفت را سوار بشوند و از همه‌ى بشر جلو بزنند - که همين کشورهاى پيشرفته‌ى غربى هستند ، که تقريباً از دوره‌ى رنسانس به اين طرف دست اينها افتاده يک روز هم دست ما بود - اينها انحصارگرند ، انحصارطلبند اينها نميخواهند دائره‌ى اين دانش ، دائره‌ى اين اقتدار توسعه پيدا کند با دانائى ملتها مخالفند بخصوص بعد از آنکه اين دانش در دست آنها وسيله‌اى شد براى سياست . استعمار از علم پديد آمد . علم توانست آنها را قوى کند . خوب ، وقتى که استعمار از علم زائيده شد و قدرت بين‌المللى و قدرت سياسى متکى به علم شد ، اين علم را در اختيار ديگران نبايد بگذارند والّا اين قدرت تهديد ميشود . و تا امروز همين جور عمل کردند . حالا يک ملتى اراده ميکند و تصميمى ميگيرد که روى پاى خود بايستد ، از استعداد خود استفاده کند ، خوشبختانه اين زمينه‌ها هم به يک شکلى براى او فراهم است کشور ما بحمداللَّه اينها را دارد . انقلاب هم شد ، حرکت عظيمى هم انجام گرفت ، بيدارى‌اى به وجود آمد ، احساس توانائى‌اى به وجود آمد ، يک حرکت مهمى شروع شد ، که خوب ، پيشرفتهاى فراوانى هم داشته . ما بايد قبول کنيم و اعتراف کنيم که اين حرکت در آغاز خود است . ما اول راهيم » ( بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها , 89 / 6 / 14 ) جهت آشنايى بيشتر به منابع زير مراجعه شود تاريخ تمدن ، ويل دورانت ، ترجمه احمد آرام ، ع . پاشايى و امير حسين آريان پور ، تهران ، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى ، ج 1 - موانع و الزامات مهندسى تمدن اسلامى ، عبد العلى رضايى ، قم ، فجر ولايت - رويارويى تمدن اسلامى و مدرنيته ، سيد محمد عارف حسنى ، قم ، مرکز جهانى علوم اسلامى

پربازدیدترین ها