در روايات نامها، کنيهها و لقبهايي براي حضرت زهرا(س) آن بانوي بزرگوار نقل شده است که هر کدام به منزلت و کمال ظاهري و باطني آن بزرگوار اشاره دارد. پاسخ به پرسش مطرح شده در دو بخش «القاب حضرت زهرا(س) در احاديث» و «القاب حضرت زهرا(س) در منابع اسلامي» تنظيم ميشود. الف. القاب حضرت زهرا(س) در احاديث در اين نوشته، لقبهايي که در روايات –در قالب حديث و يا زيارت- آمده است، و براي آن حديث و روايتي يافتيم، ذکر ميشود. 1. حضرت امام صادق(ع) فرمود: «حضرت فاطمه(س) را نُه نام نزد حق تعالى است: فاطمه، صدّيقه، مبارکه، طاهره، زکيّه، راضيه، مرضيه، محدّثه و زهرا».[1] 2. «طهر»، «مطهّره»، «تقيّه» و «نقيّه»؛ همانطور که در بخشي از زيارت امام رضا(ع) چنين آمده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيک وَ زَوْجَةِ وَلِيک وَ أُمِّ السِّبْطَينِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَينِ سَيدَي شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الطُّهْرِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّة»؛[2] خدايا! رحمتت را بر فاطمه بفرست که دختر پيامبر و همسر ولىّ تو و مادر دو سبط پيامبرت يعنى حسن و حسين که دو سرور جوانان اهل بهشت هستند، مىباشد، خدايا! رحمتت را بر فاطمه بفرست که عين پاکى، پاک، پاکيزه و پرهيزکار است. همچنين در زيارت حضرت زهرا(س) ميخوانيم: «السَّلامُ عَلَيک أَيتُهَا الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ»؛[3] سلام بر تو اي پاک و پاکيزه. وجه نامگذاري فاطمه زهرا(س) به لقبهاي شريف «طاهره، طُهر و مطهّره»؛ به جهت بودن يکي از مصاديق آيه تطهير است. 3. «حوراء»، «عليمه»، «معصومه»، «فاضله»، «رشيده»، «صادقه» و «غرّاء»: همانطور که در بخشهايي از زيارت حضرت زهرا(س) چنين آمده است: السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ خَلْقِهِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الصَّادِقَةُ الرَّشِيدَةُ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّکِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمَعْصُومَةُ الْمَظْلُومَةُ، السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ، السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْغَرَّاءُ الزَّهْرَاءُ، السَّلَامُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّد رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُه.[4] معاني لقبهاي گفته شده چنين است: حوراء: يعني فرشتهاي که هرگز حيض نمىبيند و استحاضه نميشود.[5] يعني حضرت زهرا(س) صفات فرشتگان را دارد.[6] عليمه: داراي علم و دانش برتر و آگاه به علوم پيامبران.[7] معصومه: داراي ملکه عصمت. فاضله: برتري در فضايل اخلاقي و بزرگي نسبت به بانوان عالم.[8] رشيده: رشد يافته و رستگار.[9] صادقه: راستگو. غرّاء: نوراني و درخشان.[10] 4. «منصوره»: در روايتي از پيامبر اکرم(ص) نقل شده است که؛ نام حضرت زهرا(س) در آسمان «منصوره» و در زمين «فاطمه» است.[11] در ادامه روايت آمده: «در زمين فاطمه ناميده شد؛ براى اينکه شيعيان وى از آتش جهنّم حفظ ميشوند و دشمنانش از دوستى و محبت وى که نجاتبخش است، محروم ميمانند و اين است معناى کلام خداوند که ميفرمايد: «و در اين روز (قيامت)، مؤمنان به سبب نصرت و يارى خداوند شادمان ميگردند»،[12] و منظور از نصرت و يارى خداوند همين نصرت خداوند براى شيعيان و دوستداران فاطمه است که به شفاعت و يارى فاطمه از آتش دوزخ نجات مييابند.[13] 5. «مضطهدة»: در زيارت حضرت زهرا(س) ميخوانيم: «السَّلَامُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَغْصُوبَةُ»،[14] و «مضطهدة»؛ يعني مضطرّ و مظلوم[15](کسي که به او ظلم شده است). به همين جهت، به آنحضرت «مظلومه» هم لقب داده شده است، همانطور که در زيارتنامه امام حسين(ع) در نيمه ماه شعبان، ميخوانيم: «وَ أُمِّکَ الْمَظْلُومَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَة».[16] 6. «بتول»(پارسا و پاکدامن)[17]: حضرت امام على(ع) فرمود: «از پيغمبر اکرم پرسيدند معناى کلمه «بتول» چيست؟ زيرا ما از شما شنيديم که ميفرموديد مريم و فاطمه، بتول هستند، آنحضرت فرمود: بتول آن زنى است که هرگز خون حيض نبيند؛ زيرا حيض براى دختران پيامبران ناپسند است».[18] 7. «حُرّة»(بانوي آزاده)[19]: ابن عباس گويد در سفر صفين خدمت امير المؤمنين(ع) بودم چون به نينوا در کنار فرات رسيد، ... فرمود: «عيسى با حواريون خود نشستند و گريستند و ندانستند براى چه گريه ميکنند و چرا نشستند، حواريون گفتند: اى روح خدا و کلمه او! چرا گريه ميکنيد؟ عيسي بن مريم(ع) فرمود: شما ميدانيد اين چه زمينى است؟ گفتند نه، گفت اين زمينى است که در آن جگر گوشه رسول احمد و جگر گوشه حُرّه طاهره بتول همانند مادرم را، ميکشند...».[20] 8. «مريم کبري»؛ در روايتي از امام کاظم(ع) نقل شده است که، پيامبر اکرم(ص) به امام علي(ع) فرمود: «... هَذِهِ وَ اللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اللَّهِ مَرْيَمُ الْکُبْرَى».[21] 9. «مشکات»؛ بر اساس روايات، يکي از مصاديق و تطبيقات «مشکات»[22] در آيه شريفه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فيها مِصْباحٌ»[23] حضرت فاطمه زهرا(س) دانسته شده است؛ همانطورکه امام صادق(ع) فرمود: «مشکات، فاطمه(س) است».[24] به همين جهت، «مشکات» در نظر علماي شيعه[25] به عنوان يکي از القاب حضرت فاطمه زهرا(س) نام برده شده است، چنانچه علامه مجلسي(ره) در بخش زندگينامه حضرت زهرا(س) در «بحارالانوار» چنين مينويسد: «أبواب تاريخ سيدة نساء العالمين و بضعة سيد المرسلين و مشکاة أنوار أئمة الدين...».[26] القاب حضرت زهرا(س) در منابع اسلامي در منابع اسلامي، لقبهاي ديگري را نيز براي حضرت فاطمه زهرا(س) برشمردهاند که از جهت بار معنايي مثبت و معنوي که دارند، در حق آنحضرت صادق است؛ چرا که اين القاب اشاره به صفات و فضايل اخلاقي دارند. ابن شهر آشوب لقبهايي غير از موارد بالا را نيز براي حضرت فاطمه زهرا(س) برشمرده است که به روايتي استناد نکرده است و آن القاب عبارتند از: «حَصان، عَذراء، نوريّه و حانيه».[27] همچنين لقبهايي مانند: جاهده، جميله، حاضره، حبيبه، حفيفه، حکيمه، حليمه، داعيه، راقيه، رئوفه، زاهده، زاهره، زهره، سليمه، شافعه، شاهده، شريفه، شهيده، صائمه، صالحه، صبيحه، صفيه، عليه، فاتحه، قائمه، کاظمه، مجيبه، محمده، مشفقه، مصليه، مصلحه، منعمه، نبويه، نصيبه، وافيه، وليه.[28] گفتني است؛ لقبهاي ديگري نيز در ميان عُرف اسلامي به عنوان نامي براي دختران، مشهور شده است که روايتي به ويژه درباره اين لقبها نداريم تا به عنوان يکي از القاب حضرت زهرا(س) برشمرده باشد، اما برخي از آنها داراي معاني مثبت و معنوي هستند که از اين جهت جزو نامهاي اسلامي محسوب ميشوند. از جمله اين نامها عبارتند از: يک. «طهورا»؛ که با همين عنوان در روايات نيامده است، هر چند لقب «طهور»(صيغه مبالغه) به جهت معنايي که دارد، نيز در حق حضرت فاطمه زهرا(س) صادق است؛ زيرا در لغت «طاهر مطهر» را طهور گويند؛ يعني چيزي که هم خود پاک است و هم پاک کننده و به بيان ديگر؛ نهايت پاکي.[29] دو. «نگار»؛ که يک واژ? فارسي و به معناي نقش، نقاشي، نقشي که از حنا بردست و پاي محبوب کنند، تحرير، بت و صنم، معشوق، محبوب و ... است.[30] در حالي که تمام القاب حضرت زهرا(س) عربي است. لذا چنين لقبي در منابع تاريخي براي آن حضرت ثبت نشده است. البته در طول اعصار و قرون، در اشعار شاعران مديحه سرا، القابي مانند گل ياس، نيلوفر و... براي حضرت زهرا از باب تشبيه ذکر کردهاند، که اين غير از القابي است که در زمان خود حضرت او را خطاب ميکردند. سه. «عطيه»؛ يعني بخشش، چيزي که به کسي بخشيده شود.[31] آنچه که در منابع و تاريخ زندگي حضرت زهرا به عنوان اسامي و القاب آن حضرت آمده، چيزي به اسم عطيه در آنها به چشم نميخورد. چهار. «عارفه»؛ مؤنّث «عارف» به معناي دانا و شناسنده است.[32] اگر چه مفهوم اين لقب در حق آن حضرت صادق است، اما با جست و جويي که در منابع حديثي انجام شد، چنين لقبي براي حضرتش يافت نشد. پنج. «بشري» و «هدي»؛ اين عناوين نيز به عنوان لقبي براي حضرت زهرا(س) در روايات اعلام نشده است. البته هدي و بشري عباراتي در توصيف قرآن هستند، و همانگونه که قرآن هدايت و بشارت را براي ما به ارمغان آورد، اهل بيت پيامبر اکرم(ص) که مبيّن و مفسّر قرآن هستند ميتوانند به وصف عام از اين صفت برخوردار باشند. [1]. طبرسي، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 290، مؤسسه آل البيت(ع)، قم، چاپ اول، 1417ق. [2]. شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، محقق و مصحح: لاجوردى، مهدى، ج 2، ص 268، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق. [3]. سيد ابن طاووس، على بن موسى، الإقبال بالأعمال الحسنة فيما يعمل مرة فى السنة، محقق و مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ج 3، ص 165، دفتر تبليغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1376ش. [4]. همان، ص 164 – 165. [5]. شامي، يوسف بن حاتم، الدر النظيم فى مناقب الأئمة اللهاميم، ص 456، دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ اول، 1420ق. [6]. مجلسي، محمد باقر، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، محقق و مصحح: رجائي، مهدي، ج 9، ص 27، کتابخانه آية الله مرعشي نجفي، قم، چاپ اول، 1406ق. [7]. مجلسي اول، محمد تقي، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، محقق و مصحح: موسوي کرماني، سيد حسين، اشتهاردي، عليپناه، طباطبائي، سيد فضل الله، ج 5، ص 345، مؤسسه فرهنگي اسلامي کوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق. [8]. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج 5، ص 345. [9]. «رشيدة»، مؤنث «رشيد» که به اين معاني آمده است: رشد يافته، رستگار، دلير، نيکاندام، راست قامت. (فرهنگ فارسي معين، واژه رشيد). [10]. ر.ک: لغت نامه دهخدا، واژه «غراء». [11]. شيخ صدوق، معاني الاخبار، محقق و مصحح: غفاري، علي اکبر، ص 396، دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ اول، 1403ق؛ فرات کوفي، ابوالقاسم، تفسير فرات، تحقيق: محمودي، محمد کاظم، ص 321 – 322، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، تهران، چاپ اول، 1410ق. [12]. روم، 4 – 5. [13]. معاني الاخبار، ص 396 – 397. [14]. الإقبال بالأعمال الحسنة فيما يعمل مرة فى السنة، ج 3، ص 165. [15]. لغت نامه دهخدا، واژه «مضطهد». [16]. الإقبال بالأعمال الحسنة فيما يعمل مرة فى السنة، ج 3، ص 343. [17]. فرهنگ فارسي معين، واژه «بتول». [18]. معاني الاخبار، ص 64. [19]. فرهنگ فارسي معين، واژه «حرّة». [20]. شيخ صدوق، الامالي، ص 597 – 598، اعلمي، بيروت، چاپ پنجم، 1400ق. [21]. ابن طاووس، علي بن موسي، طرف من الأنباء و المناقب، محقق و مصحح: عطار، قيس، ص 169، انتشارات تاسوعا، مشهد، چاپ اول، 1420ق؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 22، ص 484، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403ق. [22]. ر.ک: سيد محمد حسين، طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، ج 15، ص 141 و 142، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [23]. نور، 35: «خداوند نور آسمانها و زمين است مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد». [24]. کلينى، محمد بن يعقوب، الکافي، ج 1، ص 480، دار الحديث، قم، چاپ اول، 1429ق. [25]. ر.ک: مولى صالح مازندرانى، شرح أصول الکافي، با تعليقات محقق شعرانى، تصحيح: غفارى، على اکبر، ج 5، ص 213، دار الکتب الإسلامية، تهران، 1388ق؛ مير جهانى طباطبائى، سيد حسن، جنة العاصمة، ص 134، بيت الزهراء، مشهد، چاپ اول، 1426ق؛ موسوي، سيد محمدباقر، الکوثر في أحوال فاطمة بنت النبي الأعظم عليهما السلام، ج 2، ص 30، دليل ما، قم، چاپ اول، 1386ش؛ حسن زاده آملى، حسن، هزار و يک کلمه، ج 4، ص 505، بوستان کتاب، قم، چاپ سوم، 1381ش. [26]. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 43، ص 2، دارالکتب الاسلامية، تهران، چاپ دوم، 1363ش. [27]. ابن شهر آشوب مازندراني، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج 3، ص 357، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ البته ابن شهر آشوب اين القاب را از شيخ صدوق نقل ميکند، در حالي که اين القاب در هيچکدام از کتابهاي حديثي شيخ صدوق ذکر نشده است، بلکه شيخ صدوق همان روايت اول را که از امام صادق(ع) بود، نقل ميکند. [28]. انصارى زنجانى خوئينى، اسماعيل، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء سلام الله عليها، ج 18، ص 346، دليل ما، قم، چاپ اول، 1428ق. [29]. ر.ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 4، ص 505، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزيع، بيروت، چاپ سوم، 1414ق؛ فيومي، احمد بن محمد، المصباح المنير، ج 2، ص 379، منشورات دار الرضي، قم، چاپ اول، بيتا. [30]. فرهنگ فارسي معين. [31]. همان، واژه «عطيه». [32]. لغتنامه دهخدا، واژه «عارف».
نظر خودتان را ارسال کنید