پرسشگر محترم انقلاب اسلامى ايران مهمترين اتفاقى بود که در اواخر دهه 70 ميلادى و پايان قرن 14 قمرى اتفاق افتاد و بزرگترين تاثيرات را در سطح جهان و منطقه داشت . اين انقلاب نه يک انقلابى محدود به مرزهاى جغرافيايى ايران بلکه انقلابى بود که از همان روزهاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى در سطح منطقه و جهان بازتاب داشت . به عنوان مثال پس از کشتار مردم تبريز در 29 بهمن 56 توسط رژيم ستم شاهى مردم ترکيه که به منظور دفاع از حجاب اسلامى دست به تجمعاتى زده بودند اعلام مى نمودند که با ياد شهداى تبريز در اين تجمعات حاضر شده اند . پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز انقلاب اسلامى بازتاب فراوانى در ميان مردم جهان و کشورهاى دنيا و به ويژه کشورهاى منطقه گذاشت که بيان همه آنها در اين مختصر مقدور نمى باشد و در اين زمينه شما را به مطالعه کتب مربوطه ارجاع مى دهيم که ازجمله آنها کتاب « بازتاب جهانى انقلاب اسلامى » اثر دکتر منوچهر محمدى و « 92 دستاورد انقلاب اسلامى ايران با نگرشى بر ديدگاههاى امام خمينى و مقام معظم رهبرى » مى باشد که توسط پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى چاپ و منتشر شده است . اما از آنجايى که شما درخواست ذکر سه دليل از دلايل گسترش انقلاب اسلامى را داشته ايد به سه بازتاب انقلاب اسلامى در سطح منطقه و جهان اشاره مى نماييم تااز خلال آن گسترش انقلاب اسلامى در آن سوى مرزها مشخص گردد . از جمله مهمترين پيامدهاى بين المللى پيروزى انقلاب اسلامى مى توان به سه مورد زير اشاره نمود : 1 ج زنده شدن آرمان فلسطين و تغيير محوريت مبارزه از ايدئولوژى هاى مادى عمدتا چپ گرا به سمت ايدئولوژى اسلامى يکى از مهمترين مسائلى که در رابطه انقلاب اسلامى مطرح مى شود مساله زنده شدن آرمان فلسطين مى باشد چرا که امام خمينى به عنوان رهبر کبير انقلاب اسلامى يکى از مهمترين اهداف خود را در مسير مبارزه ، توجه به مساله فلسطين عنوان مى کردند . ايشان در سخنرانى هاى خود چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامى همواره بر مساله فلسطين به عنوان يکى از مسائل اساسى و کليدى مورد توجه انقلابيون مسلمان تاکيد مى کردند و پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز در زنده شدن روح مبارزه و مقاومت در ملت فلسطين نقش اساسى داشتند . با اين توضيح که تا پيش از پيروزى انقلاب اسلامى ايران گروههاى مبارز فلسطينى که در راس آنها تشکيلات فتح يا سازمان آزادى بخش فلسطين متعلق به ياسر عرفات قرار داشت عمدتا داراى ايدئولوژى هاى ناسيوناليستى ، سکولاريستى و با رگه هايى از سوسياليسم داشتند که همين مساله نيز باعث وابستگى آنها به قدرتهاى غربى و شرقى شده و به مرور باعث استحاله يافتن کل جريانات مبارز شده و سرانجام آن نيز تسليم شدن در برابر غرب و نشستن پاى ميز مذاکرات بود که اين يعنى قربانى کردن آرزوهاى يکى ملت آواره در پاى ايدئولوژى هاى پوچ گرايانه که در نتيجه آن روح مقاومت و ايستادگى از ملت فلسطين گرفته شده و دشمن صهيونيستى را به اجراى آخرين فاز از نقشه هاى خود جرى تر نمود . اما با پيروزى انقلاب اسلامى و در شرايطى که مقدمات مذاکره هاى سازش فراهم شده بود ملت فلسطين که بار ديگر بارقه هاى اميد را در درون خود حس کرده بودند اين بار نه با ايدئولوژى هاى مادى گرايانه بلکه با محوريت اسلام به مبارزه اى بى امان با رژيم صهيونيستى رفته و پرچم مبارزه اين بار بر دوش کسانى قرار گرفت که اسلام را مبناى عمل خويش قرار مى دادند . از جمله جريانات مبارزى که در سالهاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى در فلسطين اشغالى به حرکت در آمدند مى توان به جنبش جهاد اسلامى فلسطين و حرکت مقاومت اسلامى فلسطين موسوم به حماس اشاره نمود . جنبش جهاد اسلامى فلسطين ، حرکتى اسلامى و مبارزه است که ساختار سازمان يافته آن در اوايل دهه 80 ميلادى در فلسطين اشغالى شکل گرفت . پيش از آن ، انديشه فکرى و سياسى جنبش در اواسط دهه 70 در ميان دانشجويان فلسطينى مقيم مصر ، مطرح شده بود و بحثهايى پيرامون مسائل روششناسى در ارتباط با درک اسلام و واقعيتهاى جهان و نحوه نگرش به تاريخ و فهم آن و خوصاً تاريخ اسلام مورد بررسى قرار گرفته بود . بسيارى از صاحبنظران و پژوهشگران ، پيرامون پديده جنبشهاى اسلامى معاصر و حرکتهاى آزاديبخش مسلمانان ، معتقدند که انقلاب اسلامى ايران يکى از عوامل مهم و تأثير گذار در پيشبرد روند بيدارى و آگاهى مسلمانان و ازدياد فعاليتهاى مؤثر در جوامع عربى و اسلامى بوده است . جنبش جهاد اسلامى هم از اين قاعده مستثنى نبوده و از انقلاب ايران تأثير پذيرفته است . اما علاوه بر اين ، جنبش جهاد ، در مراحل شکلگيرى و پيدايش خود ، تفاوت چشمگيرى با ديگر نهضتهاى موجود داشته است . چرا که اين جنبش به رهبرى شهيد دکتر شقاقى ، مراحل رو به رو شدن نهضت و انقلاب ايران به رهبرى امام خمينى ( ره ) با رژيم شاه را به دقت زير نظر داشته و تغيير و تحولاتى را که از ابتدا تا پيروزى انقلاب رخ داد ، پيگيرى نموده بود . بنابراين دکتر شقاقى و دوستان ايشان ، از همان زمان تحصيل در دانشگاههاى مصر در اواسط دهه 70 ميلادى ( 1350 شمسى ) ، امام خمينى ( ره ) و روشهاى مبارزاتى ايشان را کاملاً مورد توجه قرار دادند تا اينکه انقلاب به پيروزى رسيد و آرزو و پيش گويى دکتر شقاقى در مورد موفقيت و پيروزى امام و ياران او در به دست گرفتن حکومت در ايران به واقعيت تبديل شد . بهترين دليل اين امر کتابى است که دکتر شقاقى مدتى پيش از پيروزى انقلاب در مصر منتشر کرده و آنرا « امام خمينى ، راه حل جديد جهان اسلام » ناميد و اولين کتابى بود که به زبان عربى درباره امام خمينى و انقلاب اسلامى ، در جهان عرب منتشر شد . دکتر شقاقى در اين کتاب با بيان ويژگيهاى انقلاب و تاريخچه جنبشهاى اسلامى در ايران با توجه به ماهيت و خصوصيات مذهب تشيع و با رد هر نوع انديشه مخالف پيروزى انقلاب را پيش بينى نمود و همه مسلمانان را به پيروى از روش انقلاب ايران در ايجاد تحولات فرا خواند ، يعنى همان انقلابى که به گفته دکتر شقاقى ، « يک تجربه فکرى ، سياسى و کاملاً علمى ، در سايه نظريات معاصر تشيع و نزديک به ديدگاههاى اهل سنت بود » . دکتر شقاقى در کتاب خود ، بينش فکرى سياسى روشنى از امام خمينى و روند انقلاب اسلامى ايران ارائه نمود و در پژوهشى مفصل ، مسائل و اتفاقات آن روز جامعه ايران در راه پيروزى انقلاب را بررسى نمود . حتى اسم و عنوانى که براى کتاب انتخاب کرد نشانگر آن است که او ، امام خمينى و روش انقلابى ايشان را نمونهاى جديد وجايگزين روشهاى ديگر جهان اسلام مىدانست و اين نشانه آگاهى و بلوغ فکرى او در برخورد با انقلاب اسلامى و رهبر آن است . ( تأثير امام خمينى و انقلاب اسلامى در انديشه و عملکرد جنبش جهاد اسلامى فلسطين ، دکتر انور ابو طه ( پژوهشگر فلسطينى ) ، مجله حضور : : پاييز 1379 ، شماره 33 ) جنبش حماس نيز که ابتدا براساس فعاليت فرهنگى اجتماعى تأسيس شد ، پس از چند سال ، اقدامات نظامى را جهت دستيابى به اهداف خود ، ضرورى دانست ، اگرچه حماس همانند حزب الله لبنان و حتى جهاد اسلامى فلسطين به جمهورى اسلامى ايران نزديک نيست ولى به اندازه کافى ديدگاه هاى حماس نسبت به رژيم صهيونستى ، مسئله فلسطين و اهميت و جايگاه والاى آن در جهان اسلام و هم چنين اهداف و منافع اين گروه در روند صلح ، با ديدگاه ها و اهداف و منافع جمهورى اسلامى ايران در مسايل ذکر شده ، نزديک است و از سوى ديگر ، حماس نيز تقريباً در سطح حزب الله و جهاد اسلامى از حمايت هاى سياسى ، تبليغاتى و معنوى ايران برخودار مى شود . بنابراين ، جمهورى اسلامى به اندازه کافى توانسته است از طريق حماس در معادلات منطقه اى مشارکت و تأثير داشته باشد . حماس نيز مانند ايران معتقد است : رژيم صهيونيستى ، رژيم غاصب ، غيرقانونى ، نژادپرست ، توسعه طلب و غيرقابل مذاکره بوده و با هر گونه اقدام و سياستى که باعث تثبيت و امنيت اين رژيم گردد ، بايد مخالفت کرد . در نتيجه ، استقرار صلح آمريکايى را که طى آن جهان اسلام و اعراب بازنده اصلى و آمريکا برنده اين ميدان خواهد بود مردود دانسته و با اقدامات سياسى ، اجتماعى ، تبليغاتى و نظامى توانسته است بر روند صلح ، بازدارندگى ايجاد کند . حماس با استفاده از نيروهاى بالقوه و بالفعل و نفوذ فوق العاده مردمى خود ، توانسته است با ايجاد تشکيلات وسيع ، گسترده و مقتدرى در داخل سرزمين اشغالى فلسطين و خارج از آن ، نقش فوق العاده اى را در مقابله با زياده خواهى هاى صهيونيست ها و دفاع از ملت مظلوم فلسطين ايفا کند . تاثيرات جنبشهاى جهادى فلسطين از انقلاب اسلامى ايران : ملت فلسطين که بيش از نيم قرن در جنگ و جدال با صهيونيسم بوده است و ظلم و بيدادگرى اين رژيم را تحمل نموده ، در هر زمان اميد به حمايت بخشى از اعراب يا سازمان هاى چريکى فلسطين را داشته است . ملت فلسطين ، مدتى به جمال عبدالناصر ( رييس جمهور اسبق مصر ) و به » پان عربيسم « دل بسته بود ، اما جانشين عبدالناصر در همان دوران پيروزى انقلاب اسلامى ، تغيير جهت داد و با سفر به بيت المقدس و ملاقات با سران صهيونيستى ، بدترين ضربه را به نهضت فلسطين وارد آورد و نهايتاً در سال 1358 شمسى در » کمپ ديويد « خود را ازجرگه حاميان نهضت فلسطين خارج نمود و دست دوستى و مودت به اسراييل داد . با فرمان امام خمينى ( ره ) به عنوان عکس العمل در قبال اين خيانت ، روابط ايران و مصر بلافاصله قطع شد . پس از مصر ، کشورهاى ديگر نيز به صف سازش کاران با رژيم صهيونيسى پيوستند و توافقاتى را با اين رژيم امضا کردند اما با پيروزى انقلاب اسلامى و سقوط رژيم شاه ، يک حامى جدى در منطقه براى فلسطينيان پيدا شد و پس از وقوع اين رويداد تاريخى ، معادلات سياسى در منطقه به ويژه در فلسطين اشغالى برهم خورد . از ديدگاه نظام جمهورى اسلامى ، موضوع فلسطين نه يک موضوع جهان عرب ، بلکه موضوع جهان اسلام است . تعيين روز قدس در جمعه آخرماه رمضان توسط امام خمينى ( ره ) به منظور يادآورى اين امر بود که دولت صهيونيستى هيچ راه حلى جز زور نمى شناسد و با زور بايد با زبان زور برخورد کرد . ملت فلسطين خود بايد قيام کند و حق خود را بستاند . همزمان با پيروزى انقلاب اسلامى ، يک رستاخيز اسلامى در نوار غزه و ساحل غربى رود اردن آغاز شد . انقلاب اسلامى براى توسعه اين خيزش محرک و انگيزه نهايى بود . همان طور که امام خمينى ( ره ) به زندگى ايرانيان معنا و مفهوم دوباره بخشيد ، به ميليون ها انسان مستضعف و مسلمان نيز اميد بخشيد و مسلمانان فلسطين نيز احساس کردند که ميت وان اسراييل را از بين برد . ( فتحى شقاقى ، بى تا : 87 و 88 ) بلافاصله پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، نخستين مرکز جهاد اسلامى فلسطين درنوار غزه فعال شد . به اين ترتيب ، پس از دهه هاى 50 و 60 و 70 که اسلام از صحنه فلسطين خارج بود ، مجدداً فلسطين به مرکزيت دنياى اسلام منتقل شد و با پشتوانه جديد به مقابله با اسراييل رفت . از اين به بعد اصول جهاد ، شهادت و فداکارى در راه هدف که سمبل هاى شيعيان و شعارهاى انقلاب اسلامى ايران بود ، به عنوان اصول اساسى جهاد اسلامى فلسطين مطرح شد . ( کديور ، بى تا : 96 ) « احمد صديق » يکى از سخنگويان جهاد اسلامى در مقاله اى نوشته است » : پيروزى اعتقادات اسلامى در ايران مبارزه عليه اسراييل است » . « شيخ اسعدتميمى « يکى از رهبران فلسطين نيز مى گويد : « تا زمان انقلاب ايران ، اسلام از عرصه نبرد غايب بود ، انقلاب ايران اين واقعيت را که اسلام راه حل و جهاد وسيله اصلى است ، به سرزمين فلسطين منتقل کرد . » در اين ميان جهاد اسلامى فلسطين نيز اعلام کرد : « مسئله فلسطين يک مسئله اسلامى است نه يک مسئله ملى که تنها مربوط به فلسطينيان باشد يا يک مسئله عربى که فقط به اعراب مربوط باشد . فلسطين مسئله جهان اسلام است . » به اين ترتيب طرفداران انديشه امام خمينى ( ره ) جذابترين گروه براى ساکنان نواره غزه و ساحل غربى شدند . در حقيقت ، عمليات فراگير نيروهاى جهاد اسلامى فلسطين در برانگيختن قيام فلسطينيان نشانگر رشد و نفوذ معنوى و سياسى انقلاب اسلامى در جامعه فلسطينى است . به گفته شيخ عبدالله شامى يک چهره برجسته اصولگراى فلسطين : » پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، اثر عظيمى برانقلاب و مردم فلسطين داشت . پس از آن ، مردم فلسطين دريافتند که براى آزادى فلسطين به قرآن و تفنگ نياز دارند . اين نخست در حرکت جهاد اسلامى کاملاً تحقق يافت که بذر چنين انديشه اى را در عرصه فلسطين افشاند . « ( رک : سيد مرتضى حسينى ، مقاله تأثير انقلاب اسلامى ايران بر حماس و حزب الله لبنان به نقل از پايگاه اطلاع رسانى بنياد شهيد « پايگاه اطلاع رسانى فرهنگ ايثار و شهادت » ) 2 ج بيدارى ملتهاى مسلمان و مظلوم جهان و جرات مبارزه يافتن نخستين گام براى هر نوع مبارزه و جهاد و انقلاب بيدارى و آگاهى مردم ، به عنوان ستون و بدنه اصلى حرکتها و نهضتها مىباشد . آگاهى و بيدارى مردم نقش بسيار مهم و حياتى دارد . موتور اوليه حرکت و نيز شرط استمرار مبارزه ، آگاهى مردم و شناخت مبارزين است . در حقيقت بدون حصول اين آگاهى ، نهضت و جنبش ماندگارى شروع نمىشود و صرفاً در انديشه و تصور باقى مىماند . اين شناخت و آگاهى شامل حوزههاى مختلفى مىباشد . آگاهى از وضعيت موجود ، آگاهى از وضعيت مطلوب ، آگاهى از لزوم حرکت و نهضت ، شناخت و اطمينان از اصل امکان مبارزه و تحقق پيروزى ، آگاهى از توان و امکانات خود و دشمن ، شناخت و آگاهى نسبت به تجربه تاريخى و عملى ساير جنبشها و نهضتها از جمله اين موارد مىباشد . نظر به نقش و اهميت اين بديارى و آگاهى اوليه ، قدرتهاى استکبارى جهانى و نيز حکام و سران کشورهاى وابسته به آنان ، هميشه به انحاء مختلف تلاش مىکنند تا مردم نسبت به مسايل ياد شده در جهل و ناآگاهى باقى بمانند و بدين ترتيب به طور ريشهاى از تشکيل و رشد نهضتها جلوگيرى شود . گام دوم در مبارزه پس از آگاهى داشتن ، شهامت و شجاعت لازم براى مبارزه مىباشد . اگر بيدارى و آگاهى را به بنزين و موتور حرکتهاى انقلابى تشبيه نماييم ، شهامت و شجاعت ، جرقه لازم براى احتراق بنزين اين موتور محرکه است . در اين مورد نيز دشمنان تلاش زيادى کردهاند تا مردم بيدار و آگاه ، فاقد شهامت و جرأت لازم بوده و افرادى ترسو و بزدل باشند . تا قبل از پيروزى انقلاب شکوهمند اسلامى ايران ، استکبار جهانى و عمال وابسته آنها در نگهداشتن مردم در جهل و ناآگاهى ، تا حدود زيادى موفق بودند و با طر مواردى از قبيل نمىشود ، قضا و قدر و تقدير الهى چنين است ، اوضاع موجود را توجيه مىکردند . آن دسته از مردم نيز که فاقد شجاعت و جرأت لازم جهت مبارزه بودند ، براى سرپوش گذاشتن بر اين ضعف خود ، به توجيهات فوق بيشتر دامن مىزدند . از طرف ديگر الگوى مناسبى در اين زمينه در اختيار نداشتند . ليکن به برکت پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، آگاهى و بيدارى گستردهاى در بين مردم مسلمان ، محروم و مستضعف جهان پديدار گشته و شجاعت لازم را براى مبارزه به دست آوردند . بدين ترتيب دستاورد جهانى ديگرى در دفتر دستاوردهاى جهانى انقلب به ثبت رسيد . احمد جبرئيل دبير کل جبهه خلق براى زادى فلسطين مىگويد : « جمهورى اسلامى ايران با رهبرى اسلامى و حکيمانه آن ، محورى براى بيدارى اسلامى در جهان و پناهگاهى براى مجاهدان انقلابى شده است . » ( 1 ) و سيد حسن نصرالله دبير کل حزب الله لبنان در بيروت مىگويد : « انقلاب اسلامى ايران ، مسلمانان جهان را بيدار کرد و به آنان عزت بخشيد و اين مسأله در حضور قوى ملتها در صحنههاى جهاد و مبارزه عليه رژيمهاى وابسته غربى به خوبى نمايان است . » ( 2 ) با پيروزى انقلاب اسلامى ، در سراسر جهان اسلام ، از يوگسلاوى و مراکش در غرب گرفته تا اندونزى و فيليپين در شرق ، يک جنبش مردمى نُضج گرفت . اين تجديد حيات اسلامى به شکلهاى مختلف از قبيل حرکتهاى مردمى در عراق ، جهاد مسلمانان در افغانستان اشغال شده توسط شوروى سابق ، ترور انور سادات در مصر ، مقاومت شديد در لبنان ، بروز حرکتهاى اسلامى در کويت و بحرين ، قيام مردم در الجزاير ، مصر ، تونس ، مرکش و قيام اسلامى مردم فلسطين تجلى يافته است . پيروزى انقلاب اسلامى در ايران ، موجب شد ، مردمى که از عظمت قدرت خود بىاطلاع بودند و همه مظالم را در چهارچوب قسمت و قدير و قضاى الهى تفسير مىکردند ، با برداشتى نوين از اسلام راستين و ناب به حرکت درآيند . اين حرکت نه فقط شيعيان ، بلکه طرفداران اهل سنت را نيز در برگرفت ، چرا که پيام امام ، پيام وحدت مسلمانان و يک پيام فراگير و جهانى بود . هدف اهتزاز پرچم لااله الا الله در سراسر جهان ، نفى تمامى قدرتها و تکيه بر قدرت لايزال الهى و تودههاى مردم بود . والاترين دستاورد انقلاب اسلامى ايران براى ملتهاى مستضعف جهان ، تربيت انسان جديدى بود که قادر به ايستادگى و مقاومت در مقابل ظلم باشد . اين مسأله با ايجاد روحيه ايثار و مبارزه در ميان امت اسلام ، بزرگترين تهديد براى وضع موجود و ثبات تحميلى غرب بر منطقه و نيز براى قدرتهاى غربى که بر مواضع استراتژيک و منابع زيرزمينى کشورهاى منطقه تکيه داشتند ، محسوب مىشد . ( 3 ) اين بيدارى و آگاهى و جرأت مبارزه يافتن در قلمرو کشورهاى زيادى به وجود آمد که امکان پرداختن به همه آنها از دايره بحث اين مجموعه مختصر خارج است . ليکن به چند مورد آن به اختصار اشارهاى مىکنيم : فلسطين هر چند بيدارى و آگاهى لازم و جرأت مبارزه و درگيرى با دشمن صهيونيستى در فلسطين مظلوم و مردم مبارز آن وجود داشت ، اما پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، اولاً بر اباد اين بيدارى و آگاهى افزود و موجب شد مبارزه با توان و ابعاد گستردهترى پيش برود و نشاط مبارزه و نور اميد به پيروزى بين ميليونها انسان مسلمان و مستضعف فلسطينى به وجود آيد . ثانياً انقلاب ايران موجب شد تا اسلام وارد صحنه مبارزه شده و نهضت فلسطين با محوريت اسلام به پيش برود . بدين ترتيب پس از دهههاى 50 ، 60 و 70 ميلادى که اسلام را از صحنه مبارزه فلسطين خارج کرده بودند ، اسلام مجدداً وارد صحنه شده و نهضت به شکل اسلامى و با پشتوانه جديد ايمانى به مقابله با رژيم اشغالگر صهيونيستى برخاست . از اين به بعد اصول جهاد ، شهادت و فداکارى در راه هدف که سمبلهاى شيعيان و شعارهاى انقلاب اسلامى ايران بود ، به عنوان اصول اساسى جهاد اسلامى فلسطين مطرح شد . در اين زمينه شيخ اسعد تميمى يکى از رهبران فلسطينى مىگويد : تا زمان انقلاب ايران ، اسلام از عرصه نبرد غائب بود ، حتى در عرصه واژگان به جاى « جهاد » از کلماتى همچون « نضال » و « کفاح » استفاده مىشد . انقلاب ايران واقعيت قديمى « اسلام راه حل و جهاد وسيله اصلى است » را به سرزمين فلسطين وارد کرد . به اين ترتيب طرفداران انديشه امام خمينى ( ره ) جذابترين گروه براى ساکنان نوار غزه و ساحل غربى شدند . از برجستهترين ويژگىهاى قيام فلسطينىها در دسامبر 1987 ميلادى ( 1366 ش ) در ساحل غربى و نوار غزه ، مبارزه بىمان گروههاى اصولگراى اسلامى بود که تحت تأثير انقلاب اسلامى ايران به حرکت درآمده بودند . ( 4 ) لبنان انقلاب اسلامى ايران ، شيعيان لبنان را به جنبش دراورد و نويدبخش اميدهاى سرکوب شده آنان شد . لبنان به دلايل مختلف مناسبترين محل برى پذيرايى نديشههاى انقلابى اسلام بود . بيش از هر چيز اين امر ناشى از سالها اقدامات روشنگرانه اساسى امام موسى صدر در اين منطقه و در بين شيعيان بود . حزب الله لبنان نيز به عنوان يک جنبش مخالف ( سياسى و اجتماعى ) و به دنبال شکست دولت لبنان از اسرائيل و تحت تأثير آرمانهايى که انقلاب اسلامى ايران در ميان شيعيان لبنان پديد آورد ، ريشه شعارهاى حزبالله از ايران اسلامى الگو گرفته شده است و تئورى سياسى که حزب الله به آن متعهد است ، اصل رهبرى امت اسلامى توسط ولى فقيه مىباشد . حسين موسوى رهبر امل اسلامى مىگويد : ما ارتباط نزديکى با مسلمانان سراسر جهان داريم . ما به جهان اعلام مىکنيم که جمهورى اسلامى ، مادر ماست . دين ما ، ملکه ما ، خون ما ، شريان حيات ما است . سيد حسن نصرالله دبير کل حزب الله نيز مىگويد : « گروههاى مختلف معتقدى که با عناوين مختلفى فعاليت مىکردند ، براساس دو محور هماهنگ شدند و به يکديگر پيوستند . محور نخست ايمان به ولايت فقيه و التزام به رهبرى حکيمانه امام خمينى و مورد دوم ضرورت قيام و مبارزه با دشمن اسرائيلى . بر اساس اين دو محور تمام گروههاى اسلامى به يکديگر پيوستند و حرکت واحدى را سازمان دادند که امروزه به حزب الله معروف است . » ( 5 ) مصر از آنجا که اسلام در مصر عميق و ريشهاى است و فرهنگ اسلامى ، زمينه مستحکمى در اين کشور دارد ، طبيعى است که پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران و گسترش موج حرکت اسلامى در منطقه ، استکبار همه کوشش خود را به کار مىگيرد تا با حرکت اسلامى در اين کشور قبل از هر کشور عربى ديگر به مقابله برخيزد . طى سالهاى پايانى حکومت سادات از سال 1977 تا 1981 ميلادى ( 1356 تا 1360 ) مخالفت مؤثر چه در خيابانها و چه از طر يق انتشار نشريات ، توسط جنبش اسلامى مصر انجام گرفت . با ترور سادات توسط نيروهاى جهاد اسلامى مصر ، مبارزه بين مساجد و حکومت مصر ابعاد تازهاى به خود گرفت . مسلمانان مبارز با ترور سادات در سال 1981 ( 1360 ) حضور خود را در صحنه سياسى مصر اعلام کردند . هر چند طرفداران جهاد اسلامى انتظار داشتند به دنبال اين ترور ، يک قيام همگانى مانند انقلاب ايران به وقوع بپيوندد ، ولى اين اقدام نتوانست به هدفهاى خود جامه عمل بپوشاند . در 18 اکتبر سال 1981 شاخه الجهاد در اسيوط کنترل شهر را در دست گرفت ولى چتربازان رژيم ، کنترل شهر را بازپس گرفتند . مبارک با برقرارى حکومت نظامى ، دادگاهها ويژه ، پاکسازى گسترده امنيتى و کشتار و شکنجه نيروهاى مسلمان ، سعى در فرونشاندن خشم اسلامى مردم کرد . مردم مسلمان مصر براى اين که مخالفت خود را با رژيم مبارک نشان دهند ، شعارهاى اسلامى از جمله لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، آيات قرآن و تصاوير حضرت امام خمينى ( ره ) را بر روى شيشه اتومبلهايشان چسباندند . ( 6 ) الجزاير تا قبل از سال 1357 يأس ناشى از فقدان نتايج و دستاوردهاى انقلاب الجزاير ، همچنين تبليغت جهانى در مورد دم تحقق و پيروزى انقلابهاى دينى سبب شده بود تا احتمال وقوع انقلاب اسلامى را در تصور مردم الجزاير غيرممکن سازد . پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، اين باور را در مردم الجزاير به وجود آورد که اسلام مىتواند با ايجاد دگرگونى سياسى ، حکومتى مبتنى بر ايدئولوژى اسلامى بنا کند . . . کسانى که از نزديک تحولات الجزاير را تعقيب نمودهاند ، دگرگونىهاى اين کشور در طرى سالهاى گذشته را شبيه دگرگونىهاى ايران در سالهاى انقلاب ارزيابى کردهاند . چهره خيابانهاى الجزاير تغيير کرده ، نه تنها بر تعداد مردان مذهبى و زنهاى با حجاب افزوده شده ، بلکه لباسهايى که هيچ ارتباطى با سنن الجزاير ندارد ، از جمله چادرهاى سياه ايرانى به چشم مىخورد . در الجزاير نيز همچون ديگر نقاط جهان اسلام ، حرکتهاى مردمى گستردهاى بد از پيروزى انقلاب اسلامى مشاهده مىکنيم . در سال 1360 به دنبال حمله نيروهاى دولتى به يک مجلس سخنرانى و ضرب و شتم مسلمانان توسط نيروهاى دولتى ، تعدادى شهيد و مجروح شدند . در سال 1361 دولت ، مسجد دانشگاه الجزاير را بست و 22 نفر را دستگير کرد که باعث تظهرات گستردهاى در الجزاير شد . متعاقب آن ، رهبران مذهبى که بشدت خشمگين شده بودند ، مردم را دعوت به نماز جمعه کردند و بزرگترين نماز جمعه در محيط دانشگاه الجزاير اقامه شد و در آن اعلاميه 14 مادهاى به امضاى احمد سحنون ، عبداللطيف سلطانى و عباس مدنى قرائت شد . چند روز بد نيروهاى دولتى به دستگيرى برپاکنندگان تظاهرات و امضاءکنندگان اعلاميه پرداختند . سلطانى که در پاريس با امام ملاقات کرده بود و پس از مراجعت به الجزاير محور حرکتهاى اسلامى در اين کشور شده بود ، در زندان امنيتى فوت کرد . در فروردين 1363 به دنبال تشييع جنازه وى بار ديگر الجزاير شاهد قدرتنمايى اسلامگرايان و موج سرکوبى آنها مىشود . بعد از سرکوبى نسبى حرکت اسلامى ، دولت تصميم گرفت با اصلاحات کنترلشده ، پارهاى خواستههاى مسلمانان را تحقق بخشد . اکتبر 1988 ( 1367 ) بار ديگر الجزاير شاهد تظاهرات خونين مردم اين کشور بود . در اين تظاهرات که عده زيادى کشته و زخمى شدند و خسارتهاى زيادى وارد شد ضرورت اصلاحات عميق اجتنابناپذير شد و به اين ترتيب ، نظام الجزاير از نظام تکحزبى به نظام چندحزبى تبديل و دهها حزب اسلامى و غيراسلامى تشکيل شد . پيروزى حبهه نجات اسلامى در دو انتخاب شهرداريها و دوره اول انتخابات پارلمانى اين کشور ، زنگ خطر را براى غرب به صدا درآورد و به اين ترتيب با تمهيدات وچراغ سبزهاى پياپى به عمال داخلى خود ، نيروهاى مخالف ، ضمن آن که مانع از انجام دور دوم انتخابات در اين کشور شدند ، رهبران اصلى جبهه را دستگير و با انجام يک کودتا از تبديل الجزاير به يک کشور اسلامى شبيه ايران جلوگيرى کردند . نظر عباس مدنى در مورد انقلاب اسلامى ايران شايد تا حدودى روشنگر ترس و نگرانى غرب از پيروزى جبهه نجات اسلامى در انتخابات پارلمانى اين کشور و تحولات بدى آن باشد . باس مدنى گفته است : « انقلاب اسلامى ايران در واقع متعلق به همه مسلمانان جهان و از جمله مردم مسلمان الجزاير است . ما از ابتدا تحولات انقلاب ايران را لحظه به لحظه پيگيرى مىکرديم . زيرا پيروزى و شکست اين انقلاب ، به سرنوشت ما گره خورده است . » ( 8 ) ترکيه اعتقادات ديرينه و اسلامى مردم ترکيه با پيروزى انقلاب اسلامى و مشاهده دفن سلطه آمريکا در ايران ، جانى تازه گرفت . آنها با يک اعتماد به نفس فزاينده دريافتند که استقلال و عزت مسلمانان بازگشتى است . در گزارشى که به وسيله سيا براى وزارت امور خارجه آمريکا تنظيم شده چنين آمده است : « فلسفه ( امام ) خمينى روز به روز در ترکيه توسه مىيابد . « به گفته يک جامعهشناس معروف ترکيه ، تا ديروز مردم ترکيه تمايلات اسلامى خود را مخفى مىکردند و تظاهر به اسلام نمىکردند ، اما امروز تظاهر به اسلام مايه فخر و مباهات آنان است . به دنبال پيروزى انقلاب اسلامى ايران و در حالى که ترکيه شاهد صحنههاى مهيج و پر شور از طرف مردم مستضعف اين کشور بود و قيام مردم با شعارهاى استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى مىرفت تا سراسر کشور را فرا گيرد ، آمريکا با کودتاى نظامى توانست اين حرکت اسلامى را تا حدودى مهار کند . کودتاى 1980 ژنرالها در ترکيه با هدف غيرسياسى کردن جامعه ترکيه آن هم چند روز بد از مرجعت فرمانده نيروى هوايى ترکيه از آمريکا به کشور صورت گرفت . به دنبال کودتاى نظامى ، سرفصل جديدى از اقدامات دولت کودتا انحلال تمامى احزاب سياسى و اجتماعات و اتحاديههاى کارگرى ، ممنوعيت حجاب براى خانمهاى کارمند و دانشجو و لزوم استفاده از کت و شلوار و کراوات براى آقايان و منع داشتن ريش بود . گسترش حجاب اسلامى و مقنعه و چادر در ترکيه و افزونشدن شعارهاى « اسلام تنها راه حل » در خيابانهاى شهر و ديوارهاى دانشگاهها ، رواج نشريات اسلامى در ترکيه ، پر شدن مساجد از نمازگزاران از جمله عواملى بودند که موجب شد کنعان اورن رئيس رژيم کودتا ، چنين بگويد : « سه خطر اساسى که ترکيه با آن امروز روبهروست عبارتند از کمونيسم ، فاشيسم و ارتجاع مذهبى . » ( 9 ) پى نوشت : 1 - ضميمه روزنامه اطلاعات ، مورخ . 1378 / 3 / 29 2 - کديور ، انتفاضه ، مقاومت فلسطين ، ص . 264 3 - کديور ، رويارويى انقلاب اسلامى ايرن و آمريکا ، ص 98 و . 100 4 - همان ، ص . 113 5 - همان ، ص . 110 6 - همان ، ص . 120 7 - همان ، ص . 122 8 - همان ، ص . 124 9 - همان ، ص . 125 ( پيامد دوم برگرفته از : 92 دستاورد انقلاب اسلامى ايران ، نشر معاونت فرهنگى ستاد مشترک سپاه - اداره تبليغات ص 71 ) 3 ج تحقير استکبار جهانى ، بويژه آمريکا و شکستن ابهت پوشالى آنها يکى از دستاوردهاى بزرگ و اعجاب برانگيز انقلاب اسلامى ايران در سطح جهان ، شکستن ابهت پوشالى قدرتهاى شيطانى شرق و غرب و تحقير آنها ، مخصوصاً استکبار غرب به سرکردگى آمريکا است . سالهاى طولانى در اثر تبليغات و نيز اعمال زور قدرتهاى استکبارى شرق و غرب ، نفوذ ناپذيرى قدرت آنها و يکه تاز بودن آنان در صحنه جهانى ، اين باور در همه مردم جهان به وجود آمده بود که آنها داراى قدرت بسيار هستند و به هيچ وجه نمى شود با آنان مقابله کرد . اين فکر در بين برخى مبارزان هم رسوخ کرده بود که جز با اتکاء به يکى از دو ابرقدرت شرق يا غرب نمىتوان در جغرافياى سياسى جهان حضور يافت و به حيات خود ادامه داد . برخى گروهها به شرق وابسته شده و بعضى به غرب گرايش پيدا کردند . تا قبل از پيروزى انقلاب اسلامى ، کسى باور نمىکرد بتوان در برابر قدرت شيطانى بزرگ آمريکا و ابرقدرت شوروى ، عرض اندام کرده و در برابر آن ايستادگى کرد . اما پيروزى انقلاب اسلامى ايران که سرنگونى رژيم ستمشاهى را به دنبال داشت ، اولين ضربه محکم و اساسى را به غرور و ابهت پوشالى آمريکا وارد آورد ، زيرا پشتوانه اصلى رژيم پهلوى ، آمريکا بود و آمريکاييان تا آخرين لحظات پيروزى انقلاب ( و حتى بعد از آن ) به حمايت از رژيم منحوس پهلوى ادامه دادند . آمريکا تصور اين را هم نمىکرد که با داشتن قدرت جهانى ، حمايت از رژيمى ( آن هم رژيم محمد رضا پهلوى که از ابتدا زير نظر آنان بزرگ شده و قدرت يافته بود ) را در دستور کار خود داشته باشد و از حفظ آن عاجز مانده و ناتوان شود . حتى خود رژيم پهلوى نيز براى نشان دادن استحکام سلطنت خود ، حمايت و پشتيبانى آمريکا را به رخ مبارزين مىکشيد . در اين رابطه ، برژنيسکى مشاور امنيت ملى رئيس جمهور آمريکا در دولت کارتر ، در بخشى از خاطرات خود مى نويسد : « ايران بزرگترين شکست حکومت کارتر بود . . . سقوط شاه از نظر استراتژيک نتايج مصيبت بارى براى آمريکا به بار آورد و از نظر سياسى ، براى خود کارتر فاجعه آميز بود . 1 » حوادث بعدى و اقدامات مهم ديگر انقلاب اسلامى ايران در برابر قدرتهاى شيطانى ، بر ابعاد و گستردگى تحقير ابرقدرتها و شکستن قدرت دروغين آنها افزود . از جمله اين حوادث و اقدامات ، موارد زير مىباشد : - تسخير لانه جاسوسى آمريکا در ايران که با عنوان سفارتخانه ، مشغول توطئه بر عليه انقلاب بود . - جهانى کردن شعار مرگ بر آمريکا - خنثى کردن محاصرههاى اقتصادى ، سياسى و نظامى - ايستادگى در برابر حظور نظامى نامشروع ناوگانهاى آمريکا در خليج فارس - ايستادگى در برابر حمله نظامى به طبق - تسليم نشدن در برابر حمله موشکى آمريکا به هواپيماى مسافربرى ايران در خليج فارس - پاسخ منفى دادن به التماس آمريکا براى مذاکره و برقرارى روابط سياسى شکستن ابهت پوشالى ابرقدرتها ، مخصوصاً آمريکا ، بازتاب مهمّى در جهان به دنبال داشت . مردم مسلمان و مستضعف جهان و حرکتهاى آزاديبخش پى به ضعف و ناتوانى آمريکا برده و شکست قدرت اسطورهاى آن را به چشم خود مشاهده کردند . مردم جهان به اين باور رسيدند که قدرت آمريکا در برابر قدرتهاى الهى و مردمى ناچيز بوده و قدرت واقعى آن ، بسيار کمتر از آن چيزى بوده که هميشه در جهان تبليغ و ترويج مىشده است . خبرگزاريها و مطبوعات جهان هم لب به سخن گشوده و به اين تحقير آمريکا اعتراف کردند . هفته نامه اشپيگل آلمانى مىنويسد : « آيت اللّه خمينى با تحريک مسلمانان ، غرب را شوکه کرد و پس از سقوط شاه به تحقير آمريکا ، شيطان بزرگ پرداخت . 2 » راديو نروژ مىگويد : آيت اللّه امام خمينى رهبر و شخصيتى بود که طى ده سال بارها آمريکا را تحقير کرده و آبروى آن کشور را برد . آيت اللّه امام خمينى نشان داد محرومين مى توانند در قبال ابرقدرتها پايدارى کنند . 3 » کار به جايى مى رسد که خود راديو آمريکا هم اعتراف به ناتوانى آمريکا کرده و به نقل از روزنامه شيکاگو تريبون مىگويد : « آيت اللّه خمينى آمريکا را بارها با ناتوانى مواجه ساخت و در اين مورد به آمريکا درس داد و دو رئيس جمهورى آمريکا را با نااميدى روبه رو ساخت . شايد تا به حال در هيچ دورهاى از سالهاى اخير برنامه ريزان سياسى آمريکا با چنين وضعيتى رو به رو نشده بودند که کشورى در مقابل نفوذ نظامى ، سياسى و اقتصادى آمريکا مصونيت داشته باشد . 4 » اين دستاورد عظيم جهانى انقلاب اسلامى براى مردم قهرمان ايران و کلّيه مسلمانان و مستضعفان جهان ، عزّت و افتخار و براى دشمنان کينه توز آن ، ذلّت و خوارى به همراه داشت . اين نعمت بزرگ انقلاب از سوى بنيانگذار کبير انقلاب اسلامى امام خمينى ( ره ) نيز مورد تأکيد قرار گرفته است . در اين رابطه ، حضرت امام در يکى از سخنرانيهاى خويش در سال 1358 چنين فرمودند : « شما بدانيد که اين نهضت شما ملّت ايران ، اين عظمت قدرتهاى بزرگ که با تبليغات تحميل کرده بودند بر دماغها که اصلا نمىشود با انگلستان درافتاد ، حالا هم ديگر اصلا با آمريکا نمىشود ديگر درافتاد ، اين عظمت را شکست . يعنى شما ملّت عزيز ايران زن و مردتان ريختند در خيابانها و با فرياد اللّه اکبر ، اين عظمتى که در قلوب اشخاص پيدا شده بود و ملّتها را وادار مىکرد که ساکت باشند ، مبادا يک وقتى بربخورد به آنها ، اين را شکست . . . نهضت شما الان اين معنا را هم شکست در دنيا که نمىشود در مقابل آمريکا . 5 » و در پيام حج سال 1366 فرمودند : « من با اطمينان مىگويم ، اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلّت مىنشاند . اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدود ? خود را يکى پس از ديگرى برطرف و سنگرهاى کليدى جهان را فتح خواهد کرد . 6 » در اين مورد رهبر معظّم انقلاب فرمودند : « انقلاب شما حريم دروغين قدرتها و قلدرها را شکست . آمريکا به عنوان ابرقدرت ، يک روز آمريکا بود ، اما امروز ديگر نيست . امروز شما ببينيد که در چند نقطه از نقاط عالم ، مردم عکس رئيس جمهور آمريکا را آتش مىزنند يا پرچم آنها را به آتش مىکشند ؟ چند جا از نقاط عالم ، ملّتها و تودههاى مردم ، مشت گره مىکنند و مرگ بر آمريکا مىگويند . 7 » يکى از موارد مهم تحقير و شکست آمريکا ، که براى آنها بسيار سنگين و گران تمام شد ، تسخير لانه جاسوسى آمريکا در ايران بود که به نام سفارتخانه عملا به توطئه و براندازى نظام جمهورى اسلامى ايران مشغول بود . در 13 آبان 1358 دانشجويان مسلمان پيرو خط امام با شجاعت بىنظيرى لانه جاسوسى آمريکا را تسخير نموده و جاسوسان به ظاهر ديپلمات آن را به گروگان خويش گرفتند . اين حرکت که با حمايت قاطع امام خمينى ( ره ) و توده مردم ايران مواجه شد ، ضربه بسيار محکمى بر پيکر آسيب ديده آمريکا در اثر سقوط شاه ، وارد آورد . ويليام سوليوان آخرين سفير آمريکا در رژيم پهلوى ، پيرامون اين اقدام انقلابى با اعتراف به تحقير آمريکا چنين مىنويسد : « روش سست و بىبنياد حکومت کارتر در سياست خارجى و اقدامات نامعقول برژينسکى که هنوز قادر به درک واقعيت مسائل ايران نبود ، در نوامبر 1979 به گروگانگيرى اعضاى سفارت آمريکا منجر شد و يک دوران تحقير ملى که در تاريخ آمريکا نظير آن ديده نشده است ، آغاز گرديد . 9 » به دنبال اين حرکت انقلابى مردم ايران ، آمريکا تلاش کرد با تهديد و ايجاد رعب و وحشت ، مردم مبارز ايران را مرعوب کند ، ولى امام خمينى ( ره ) با قاطعيت و شجاعت تمام در سخنرانى مورخ 17 آبان 1358 خويش در جمع دانشجويان فرمودند : « آمريکا هيچ غلطى نمىتواند بکند . صحبت اين که اگر دخالت نظامى بکند ما چه خواهيم کرد ، غلط است . . . غلط مىکند ! نترسيد ، نترسيد . . . آمريکا عاجزتر از اين است که در ايران دخالت نظامى بکند . . . 9 » تاچر نخست وزير وقت انگليس نيز با اعتراف به قدرت انقلاب اسلامى ، عملا به حقارت غرب در برابر آن اذعان نمود و گفت : « ما غربيها در دهه 1980 از وسايل نظامى و ابزار جنگى شوروى و اقمارش واهمه نداريم . زيرا اگر بلوک شرق و اعضاى پيمان ورشو مجهز به سلاحهاى نظامى بوده و به ادوات مخرب ويرانگر مسلح مىباشند ، ما نيز به سلاحهاى مدرت و پيشرفته مسلح و مجهزيم ، لکن از حضور فرهنگ اسلامى انقلاب ايران مىترسيم . 10 » ايران اسلامى به عنوان کشورى که مرزهاى مشترک طولانى با ابرقدرت شرق وقت داشت ، هرگز مرعوب قدرت آن نيز نشد و همان ايستادگى و مقاومتى را که در برابر غرب داشت ، در برابر شرق نيز به نمايش گذاشت . شعار « نه شرقى ، نه غربى ، جمهورى اسلامى » دقيقاَ « نه » گفتن به هر دو ابرقدرت بود . حضرت امام همان گونه که غرب را ناچيز مىشمرد ، شرق را نزى تحقير مىکرد و از قدرت پوشالى آن واهمهاى نداشت . يکى از موارد مهم تحقير ابرقدرت شرق که جنبه بسيار محترمانه و باوقارى داشت ، ارسال پيام تاريخى حضرت امام به گورباچف و دعوت ابرقدرت شرق به اسلام بود . يعنى امام نه تنها مرعوب ابرقدرت شرق نشده بود ، بلکه انقلاب اسلامى ايران را در آن چنان موضع بالاتر و برترى مىديد که اين ابرقدرت را به راه خويش و اسلام دعوت کرد . گورباچف که تحت تأثير شديد اين پيام قرار گرفته بود ، بعدها با اقرار به عظمت انقلاب اسلامى ايران ، مراتب تحقير ابرقدرت شرق در برابر آن را محترمانه اعتراف کرده و گفت : « پيام آيت اللّه خمينى براى من ، پيام به تمام اعصار در طول تاريخ بود و زمانى که من اين پيام را در يافت کردم ، اين گونه انگاشتم که شخصى که اين پيام را نوشته فردى متفکر و دلسوزاسلامى ايران ، مراتب تحقير ابرقدرت شرق در برابر آن را محترمانه اعتراف کرده و گفت : « پيام آيت اللّه خمينى براى من ، پيام به تمام اعصار در طول تاريخ بود و زمانى که من اين پيام را دريافت کردم ، اين گونه انگاشتم که شخصى که اين پيام را نوشته فردى متفکر و دلسوز براى سرنوشت جهان است . من از اين که با دقّت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم ، براى سرنوشت جهان است . من از اين که با دقّت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم ، استنباط کردم که کسى است که براى جهان نگران است . . . آيت اللّه خمينى توانست اثرى بزرگ در تاريخ نوين جهان بگذارد . ما زمانى که اين پيام را در جلسه کميته مرکزى حزب کمونيست مطرح کرديم ، براى اعضاى حزب که نيمى از جهان را در اختيار داشت ، بسيار غيرمنتظره بود و نسبت به پيام به ديده احترام مىنگريستند . من از ايشان با احترام عميق ياد مىکنم و معتقدم که آيت اللّه خمينى فراتر از زمان مىانديشيد و در بعد مکان نمىگنجيد . . . اگر ما پيش بينى آيت اللّه خمينى را جدّىتر مىگرفتيم ، امروز قطعاً شاهد چنين وضعيتى نبوديم و اجازه نمىداديم که وضعيت کشور به چنين حالتى درآيد . 11 » پى نوشت ها : . 1 سوليوان و پارسونز ، خاطرات دو سفير ، صفحه . 511 . 2 دفتر سياسى سازمان عقيدتى سياسى نيروى انتظامى ، نشريه داخلى نگرشى بر تحوّلات سياسى ، شماره 14 ، صفحه . 23 . 3 روزنامه اطلاعات مورخ . 1368 / 11 / 23 . 4 همان . . 5 صحيفه امام ، جلد 11 ، صفحه 336 و . 337 . 6 فرياد برائت ( پيام امام به حجاج بيت اللّه الحرام ) ، صفحه . 13 . 7 حديث ولايت ( مجموعه رهنمودهاى مقام معظّم رهبرى ) جلد 6 ، صفحه . 221 . 8 سوليوان و پارسونز ، خاطرات دو سفير ، صفحه . 255 . 9 در جستجوى راه از کلام امام ، دفتر چهاردهم ، صفحه . 455 . 10 معاونت فرهنگى سازمان تبليغات اسلامى ، انقلاب اسلامى در چشم انداز ديگران ، صفحه . 117 . 11 ويژه نامه جمهورى اسلامى ، مورخ . 1378 / 7 / 10 ( پيامد سوم برگرفته از : همان ص 41 )
نظر خودتان را ارسال کنید