راههای شناخت خداوند چیست ؟

متن سوال: 
با سلام و خسته نباشيد. راههاي شناخت خداوند چيست ؟

شناخت خداوند مبتني بر تصور صحيح از او است. خداي متعال متن وجود و حيات و قدرت ساري و جاري در تمام هستي است. هيچ ذره اي در جهان هستي نيست که در باطن و ظاهر آن خداي متعال با وجود، حيات و قدرت و علم و ساير صفات خويش حضور و ظهور نداشته باشد. تمامي پديده هاي جهان، ظهور صفات خداوندي هستند و شما مي توانيد از پس هر پديده و صفت کمالي که در هستي مشاهده مي کنيد، ذات وجود و خداي متعال را مشاهده نماييد، خداوند، يعني منبع وجود، حيات، علم، قدرت و ساير کمالاتي که در طبيعت و تمام هستي ظهور و نمود دارد. رسيدن به شناخت عميق و عرفاني خداوند مستلزم تلاش فراوان و گذر از مراحل و مراتب خداشناسي است که درادامه بدان اشاره خواهيم نمود.
مشکل شناختى انسان نسبت به خداوند، يک مشکل تصديقى نيست، تا بحث شک که از مباحث تصديقى است بر آن مطرح باشد. مشکل انسان در اين زمينه بيشتر يک مشکل تصورى است. وجود خداوند موضوعى است که اگر خوب تصور شود، تصديق آن از بديهيات است و از نظر علمى شک در بديهيات بى‏معنا است.
.
انسان براي رسيدن به خداوند و وصول به لقاي پروردگار به دو نوع سير و سلوک نظري و سير و سلوک عملي نياز دارد. سلوک نظري براي شناخت هر چه بهتر خداوند و قرب علمي به او است و سلوک عملي براي نزديک شدن و قرب عملي به خداي متعال مي باشد. هر يک از سلوک نظري و عملي داراي مراحل و منازل و روش ها و شرايط فراواني است که اشاره به آنها در يک پاسخ نامه نمي گنجد. پس در حال حاضر و به ناچار تنها به روش کلي آن اشاره مي کنيم و منابعي نيز معرفي مي گردد.
روش شناخت خداوند:
ما براي شناخت خداي متعال سه راه در پيش روي خود داريم که به صورت مرحله اي طي مي شوند.
مرحله اول شناخت او با آيات آفاقي و انفسي است. اين همان راه شناخت خداوند از طريق نشانه هاي او در طبيعت و روش تجربي است و لازم است که انسان در ابتداي راه شناخت از طريق شناخت طبيعت و نشانه هاي تکويني و و همچنين مطالعه آيات تدويني قرآن کريم به معرفت خداي متعال دست يابد.
البته شناخت خداوند منان با آيات انفسي مفيدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراين انديشيدن در آيات آفاقي و انفسي به شناخت خداوند منتهي مي‌شود و اين نيز به نوبه خود راهنماي انسان به سوي حق و شريعت الهي خواهد بود.
اين راه که در کتاب شريف توحيد مفضل پي گيري شده است بهترين راه خدا شناسي براي مبتديان است.
دوم شناخت خداوند از طريق عقل است. نيرويي که بيشتر عمل کردش محاسبه و درک وجودات وصفي و صفات الهي است. اين روش طريق خواص از مردم مي‌باشد، کساني که پس از مطالعه در طبيعت و آيات تکويني او در خلقت، از طريق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حکمت به شناخت خداي تعالي مي پردازند.
سوم شناخت خداوند لطيف از طريق رؤيت و ابزار دل مي‌باشد که طريق اولياء است و همگان را به آن راه نيست مگر مسيري که به عنوان سير و سلوک نظري ترسيم شده طي نمايند, يعني از طريق طبيعت و شناخت آفاقي و انفسي به عقل و استدلال عقلي راه يابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاينه و وصول به حق تعالي شوند.
اين سخن مولاي عارفان علي(ع) و همچنين اهل معرفت است که گفته اند: من در همه چيز خدا را مي بينم. خداي واقعي همان است که در همه چيز ظهور دارد و نهايت عرفان اهل معرفت هم همين است که خدا را در همه چيز ببينند. از ديدگاه عرفان خداي تعالي همان متن وجود و هستي است و هر چه که غير ذات هستي وجود دارد مظاهر او است. مظاهر هم در حقيقت او را نشان مي دهند چون ظهور او هستند و اگر انسان دقت کند خداوند را در تمام مظاهر هستي خواهد ديد و مي توان گفت اشيا در حقيقت آينه هايي هستند که خداوند را نشان مي دهند و به قول قرآن کريم آيه ها و نشانه هاي او هستند. منتهي بايد توجه کنيد که اينگونه رويت مخصوص اهل معرفت است و اهل عقل و فلسفه و همچنين اهل تجربه و علم از آن محرومند، مگر اينکه ايشان نيز چنين اعتقاد و کنکاشي را بپذيرند و رو به سوي عرفان و شهود خداي متعال بياورند.
به بيان ديگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالي را حاصل مي‌کنند. اول تقليد که در اين روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته مي‌شود، دوم تحقيق و استدلال که در اين روش خداوند به واسطه عقل و برهان شنـاخته مي‌شود و سوم کشف و رويت که در اين روش خداي متعال به واسطه مکاشفات دروني، شناخته مي‌شود.
در پايان توجه به يک نکته حايز اهميت فراوان است و آن اينکه اين روش که سير و سلوک نظري انسان به سوي معرفت خداي متعال است اگر با سيرو سلوک عملي همراه نشود، بي نتيجه و ابتر خواهد بود. انسان از طريق علم و عمل به کمال مي رسد و لازم است اين دو سير همزمان با هم و هماهنگ با هم طي شوند.
روش خداشناسي تجربي و خدايابي از طريق رجوع و توجه به طبيعت و خلقت، اولين و همگاني ترين روش خداجوئي است. آنگاه که انسان به آسمان و زمين و آنچه در آنهاست نظر مي کند و از فرط هيجان و شگفتي ساعت ها به آن ها خيره مي ماند، ناخواسته اقرار مي کند به حکمت و دانش و تدبيري که در پس اين مناظر شگفت انگيز وجود دارد. و چون دانش و حکمت از آن موجودي عاقل و داناست، به وجود او نيز اعتراف و اذعان مي کند.
انسان آنگاه که داراي جهان بيني الهي باشد به هر چه نگاه کند خدا را در پس آن حاضر خواهد ديد. چه آنگاه که به طبيعت چشم دوخته است و چه آنگاه که با قوانين فيزيکي و شيميائي حاکم بر طبيعت سر و کار دارد. چرا که انسان فقط کاشف آن قوانين و بينده آن مناظر است نه خالق آنها. پس جا دارد که از خود بپرسيد اينها از کجا آمده اند و چه کسي آنها را آفريده است.
کتاب «توحيد مفضل» که حضرت امام جعفر صادق (ع) به مفضل املاء کردند و وي نيز گفته هاي ايشان را به رشته تحرير درآورند، پر است از توجه به خلقت و انديشيدن در آفرينش الهي. چرا که يکي از راههاي شناخت خداوند تفکر در آثار، مخلوقات و معلولات او و انديشيدن درباره ظرافت آفرينش آنهاست. روشي که هر فردي را و يا هر مقدار دانش و معلوماتي، به درک و تامل وا مي دارد. و در واقع آنکه از دانش بهره بيشتري دارد با ديدن شگفتي هاي آفرينش بيشتر شگفت زده شده و به فکر مي رود.
رسيدن از معلول علت در واقع يکي از دلايل فلسفي اثبات خداوند است که فليسوفان به عنوان اولين دليل براي اثبات وجود خداوند از آن مدد مي جويند.
خداوند در قرآن نيز بسيار از طبيعت و آفرينش موجودات ياد کرده و ما را به توجه بدان ترغيب نموده است، آياتي که يا اشاره به خود طبيعت و آثار آن دارد و يا به واقع و حوادث واقع شده در جهان اشاره مي کند، آياتي مانند؛ آيه 17 و 18، سوره غاشيه: A}«أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى اْلإِبِلِ کَيْفَ خُلِقَتْ* وَ إِلَى السَّماءِ کَيْفَ رُفِعَتْ{A؛ آيا به شتر نمى‏نگرند که چگونه آفريده شده و به آسمان که چگونه برافراشته شده».
و آيه 5 سوره طارق: A}«فَلْيَنْظُرِ اْلإِنْسانُ مِمَّ خُلِق{Aَ؛ پس انسان بايد بنگرد که از چه آفريده شده است».
آيه 185، سوره اعراف: A}«أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا في مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ يَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيّ‏ِ حَديثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُون{Aَ؛ آيا در ملکوت آسمانها و زمين و هر چيزى که خدا آفريده است ننگريسته‏اند و اينکه شايد هنگام مرگشان نزديک شده باشد پس به کدام سخن بعد از قرآن ايمان مى‏آورند».
آيه 5، سوره ق: A}«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ{A؛ مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريسته‏اند که چگونه آن را ساخته و زينتش داده‏ايم و براى آن هيچ گونه شکافتگى نيست».
و آيات بسيار ديگر که گوياي توجه خاص آيات قرآن به طبيعت و آثار خلقت است.
T}چند کتاب براي خدا شناسي:{T
- راه خداشناسي، استاد جعفر سبحاني
- راه شناخت خدا، محمدي ري شهري
- آفريدگار جهان، آيت‏الله مکارم شيرازى
- خدا را چگونه بشناسيم، آيت‏الله مکارم شيرازى
- اصول عقايد، استاد محسن قرائتي
- خدا در قرآن، شهيد بهشتي
- دوره پنج جلدي مقدمه اي بر جهان بيني توحيدي، استاد شهيد مرتضي مطهري(ره)
- توحيد، شهيد دستغيب شيرازي
- نشان از بى‏نشان‏ها، مرحوم حسنعلى اصفهانى، ص 166 153
- تبيين براهين اثبات خدا، آيت الله جوادي آملي، مرکز نشر اسراء قم.

پربازدیدترین ها