سؤال شما از زمينههاي اعتقادي و ايدئولوژي متأثر گشته و لذا بايد براساس همان زمينهها به آن جواب داد. امّا از آنجا كه ايدئولوژي و جهانبيني ما با سرچشمه اسلام همسو است و ما معتقد به وجود خداوند و يگانگي حضرت حق و جهان آخرت و ارسال رسل و انزال كتب و... هستيم، براساس همين اعتقادات بايد معياري براي ارزشمندي ارائه نمود كه قرآن كريم ميفرمايد: همانا ارزشمندترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[1] و آنچه باعث ارتقاء ارزش و بها آدمي ميگردد در پرتو اعتقادات سليم، عمل صالح است. «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ».[2] بنابراين معيار ارزشمندي تقوي و خداپرستي است و آنچه مقام و منزلت آدمي را ارتقا ميبخشد عمل صالح است. امّا از كجا به وجود چنين معياري در زندگي روزمره پي ميبريم؟ مگر ميتوان كسي را يافت كه خود را بيتقوا بداند؟ همگان خود را ارزشمند و برخوردار از عاليترين مقامات ارزشي ميدانند، با وجود چنين فضايي راه تشخيص افراد ارزشمند چيست؟ بيترديد شكل رفتار و برخورد و سطح زندگي آنها معرّف ميزان برخورداري افراد از اين معيار است. براي اينكه پي ببريم افراد چقدر خدا پروا هستند و به معاد و آخرت و حساب قيامت باور دارند بايد به زندگي عادي و روزمره آنها مراجعه نمود و شكل و رفتار و كيفيت عملكرد آنها را با ديگران مشاهده كرد. همدردي او با بينوايان و نيازمندان و سطح زندگي، تقيد به آداب اسلامي و اخلاق انساني و حتي وضعيّت ظاهر و لباس پوشيدن افراد گوياي اعتقادات او و باورهاي وي است. بنابراين براي شناخت مدعيان خداپروايي و تقوي از اهل تقوي و پرهيزگاري كافي است چند روزي با آنها حشر و نشر داشته باشيد و در رفتار آنها دقت كنيد تا فريب افراد مدعي را نخوريد و در بازار مكاره دچار انحراف نشويد به اميد آن روز.
خواهر محترم از همين رهگذر راه رسيدن به اين مقام و منزلت و در زمره اهل تقوي قرار گرفتن نيز معين شد كه تنها رعايت آن در عمل و رفتار و زندگي روزمره است، كه ميتواند ما را جزء اهل تقوي و خدا پروايان قرار دهد و الاّ به زبان، خداوند را ستودن و اظهار بندگي كردن و خود را جزء معتقدين دانستن كارساز نيست بلكه بايد اين عقيده و خداپروايي در رفتار و گفتار و كردار ما تجلّي پيدا كند.
س: زمان مناسب براي كارها چيست؟ معيار تشخيص آن چيست؟
در مورد اين سؤال بايد به عرض برسانيم كه زمان مناسب براي انجام كارها از چندين گروه معيار و عوامل متنوع متأثر بوده و افزودن بر آن حتي نوع عمل و كاري كه در صدد انجام آن هستيم نيز در تعيين زمان آن مؤثر است. لذا با عنايت به پراكندگي عوامل مؤثر و تنوّع آنها ارائه پاسخ كلي و ثابت كه معينكننده زمان انجام هر عملي باشد، غيرمقدور است. چون عوامل موقعيتي، نيازهاي جامعه و سطح توانمندي هوشي و فيزيكي و زيستي فرد، نوع عمل مورد نظر و تأثير آن عمل و هدفي كه از انجام آن تعقيب ميشود، جملگي از عوامل مؤثر در تعيين زمان انجام يك عمل است. گاه يك عمل كوچك بواسطة تأثير حياتي كه در نجات جان يك انسان دارد بر هر كار بزرگ ديگري تقدم پيدا ميكند. بنابراين كليد حل مسئله بيان يك معيار از پيش تعيين شده نيست تا در تمام مكانها، موقعيتها و نسبت به تمام افراد و كارها گرهگشا باشد. لذا در مقام پاسخ به درخواست شما عزيز جوان به بيان معيارهاي تشخيص و تعيين زمان كارها ميپردازيم.
1. اوّلين و اساسيترين معيار در تعيين زمان كارها توجّه به تأثير و پيامد آن عمل است. اگر تأثير عملي يك كار نجات جان يك انسان باشد به گونهاي كه انجام ندادن آن موجب به خطر افتادن جان وي گردد بايد در انجام آن تسريع نمود و يا اگر انجام اعمالي باعث حفظ حيثيّت و آبروي فرد ميشود و اگر كار انجام نپذيرد آبروي وي ريخته ميشود بايد هر چه سريعتر انجام بگيرد.
2. دوّمين عامل مؤثر نوع عمل است. اعمال از اين جهت سه نوع هستند؛
الف: اعمال تكليفي: اين كارها آن دسته از اعمال هستند كه خداوند ما را به انجام آن مأمور ساخته است لذا زمان آن را نيز خود خداوند بيان نمودهاند. اين گروه شامل برخي كارهاي فردي و اجتماعي ميشود و راه پي بردن به خواست خداوند مراجعه به روايات و آيات الهي و فتواي فقهاست به اين گروه كارها، عبادتي نيز ميگويند.
ب. اعمال و كارهاي خير: اين گروه همان كارهايي هستند كه خداوند آنها را واجب و ضروري نفرموده و زمان و وقتي نيز براي آنها تعيين نكرده است بلكه انجام آنها را دوست دارد و ميپسندد مانند: كمك به فقرا، احترام به بزرگترها و... اين گروه از كارها از نظر اهميت بعد از دسته اوّل يعني كارهاي عبادتي قرار ميگيرند.
ج: اعمال عادي و روزمره: كه انجام آنها ممنوع نيست و تحريم نشدهاند ولي واجب و مستحب نيز نيستند. اين گروه كارها ذاتاً و در گوهر وجود خود ضرورت پيدا نميكنند مگر آنكه موجب رسيدن به هدفي ضروري و تحقق يك عمل واجب باشند.
3. موقعيت زماني و مكاني: گاهي اوقات بواسطة مقتضيّات زمان انجام كاري ضرورت پيدا ميكند، مثلاً براي حفظ حيثيّت و عزّت نفس مسلمانان تلاش براي خودكفايي و يا بيان سخني ضرورت مييابد. مهم آن است كه چگونه ميتوان به مقتضيات زماني و مكاني پي برد؟ پي بردن به اين مقتضيات نيازمند اطلاعات فراگير و دقيق از پديدة اجتماعي است و شما براي رسيدن به هدف و شناخت وظيفة خود بايد در ارتقاي سطح آگاهي خود در شناخت موقعيتها بكوشيد و به لوازم آن پي ببريد و بيشتر آسيبهاي اجتماعي كه متوجّه جوامع ميشود از عدم آگاهي نسبت به مقتضيّات زماني و مكاني ميشود و الا دو معيار قبلي به وضوح قابل تطبيق و شناخت است. حتّي برخي از آنها را خداوند بيان كرده و فقها و متخصصان علوم مختلف آن را بيان كردهاند مانند موارد رعايت بهداشت، كيفيت ساختن ساختمانها، پلها و... آنچه مهمّ است و سرنوشت جامعه بشري را در سعادت و شقاوت جمعي رقم ميزند شناخت موقعيتها و مقتضيات آنها است تا در پرتو آن زمان مناسب براي انجام كاري را بدست آورد و در پرتو آن سعادت و سربلندي جامعهاي را رقم ميزند و بايد بدانيم كه پيشرفت جوامع بشري و سعادت و سرافرازي ملتها در گرو انجام خوب و دقيق و مناسب اين دسته از كارها است. چه دو معيار قبلي بيشتر در كارهاي فردي و كارهايي كه تأثير اجتماعي كمتري دارد مورد پيدا ميكند. خواهر گرامي بيگمان با توجّه به مطالب بيان شده پاسخ بخش سوّم سؤال خود را كه عبارت است از راههاي جلوگيري از تشخيص غلط در كارهاي مهم است، يافتهايد كه اشتباه يا ناشي از ناآشنايي با موقعيّت و يا عدم آگاهي از تأثير عمل و عدم توجّه به فرامين خداوند و كارهاي پسنديده و نيكو و غفلت از آنهاست.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سورة حجرات، آية 13.
[2] . سورة فاطر، آية 10
نظر خودتان را ارسال کنید