سازمان چريکهاي فدائي خلق از ادغام دو گروه مارکسيست - لنينيست در فروردين1350 تشکيل شد. اعضاي فدائي خلق در آثاري که انتشار دادهاند مدعي شدهاند که از رهبري جهاني شوروي استقبال نداشتهاند و سياست شوروي بعد از استالين را مردود شناختهاند و بعضا تمايلات چپي پيدا نمودهاند و مدعي شدهاند اصل سازمان مستقل از قطبهاي جهاني کمونيزم عمل کرده است. استراتژي اصلي سازمان چريکهاي فدائي خلق بسيار ساده بود: جنگ چريکي و باز هم جنگ چريکي در اواخر سال 1354سازمان چريکهاي فدائي خلق به 2 شاخه تقسيم شد: شاخهي اکثريت که تا هنگام مرگ حميد اشرف در اواسط سال 1355 توسط وي رهبري ميشد، اما شاخهي اقليت طرفدار خودداري از درگيري مسلحانه، گسترش فعاليتهاي سياسي به ويژه در ميان کارگران کارخانهها برقراري پيوند نزديک با حزب توده بود. اين گروه در اواسط سال 1355، به حزب توده پيوست، و تئوري تبليغ از طريق عمل را انحراف مارکسيم ناميد و گروه منشعب از سازمان چريکهاي فدائي خلق وابسته به حزب توده ايران(فدائيان منشعب) را تشکيل داد. با ضربات ساواک در سال 1355 فعاليت هر دو گروه تا انقلاب اسلامي محدود شد. با پيروزي انقلاب اسلامي، گروه فدائيان خلق توانستند خود را بازسازي و فعاليت خود را گسترش دهند و بدليل محبوبيتي که بين جوانان و کارگران صنعتي داشتند توانستند افراد زيادي را جذب خود کنند و چون يک موضع مشخص و صريح در مقابل جمهوري اسلامي ايران نداشتند بين آنها دو ديدگاه مختلف بهوجود آمد که باعث شد به دو گروه تقسيم شوند. سازمان چريکهاي فدائي خلق همچنين در موضوعهاي تنشزاي اجتماعي همچون آزادي زنان، آزادي اقليتهاي قومي و مذهبي به منظور تشديد تضاد بين حاکميت و مردم به بهرهبرداري پرداختند. از سال 1360 به بعد هر دو شاخهي فدائيان فعاليتهاي محدود خود را بيشتر در خارج از کشور ادامه دادند و در سالهاي بعد شاخهي اکثريت در خارج از کشور فعاليت خود را افزايش داده و رهبران آن با تأکيد بيشتري بر مبارزات مسالمتآميز و دموکراتيک اعلام کردند که ايجاد تحول بايد از طريق يک مبارزهي سياسي و حتي با حمايت از تحولات تدريجي و دروني نظام موجود(جمهوري اسلامي) صورت گيرد.
نظر خودتان را ارسال کنید