پيرامون شخصيت وجودي و مقام معنوي فاطم? زهرا (س) بسي کتاب ها نگاشته شده و سخن هاي فراواني بيان شده است، اما اگر هزاران برابر آن نيز از قلمرو ذهن و انديش? بشر به درآيد و صورت گفتار يا نوشتار پذيرد، باز قطره اي باشد از اقيانوس بي کران? فضيلت هاي حضرتش. در آسمان معرفت حضرت زهرا (س)، برترين انديشه هاي بشري، حيران و تيز پروازترين عقل ها، سرگردان اند. براي دست يابي به ساحل درياي معرفت او بايد به سراغ قرآن کريم و احاديث معصومان (ع) رفت. در اين نوشته، با توجّه به قرآن کريم و روايات، تنها به ذکر قطره اي از آن درياي بي کران مي پردازيم. الف. نزول آياتي در شأن حضرت زهرا (س) شخصيت ملکوتي حضرت فاطم? زهرا(س) نه تنها خود مبيّن و مفسّر آيات قرآن است و نه تنها وجود او سندي زنده به عنوان پشتوان? عملي براي تأييد مفاهيم آن کتاب آسماني است، بلکه عملکرد آن حضرت گاهي موجب نزول آيات قرآن شد. البته، اين آيات شريفه در شأن حضرت زهرا (س)، به شکل هاي تنزيل، [1] تفسير، [2] تأويل [3] و تطبيق [4] روايت شده است. [5] گفتني است؛ دانشمندان و مفسران اسلامي، اجمالاً به اين امر معترف اند که برخي از آيات قرآن کريم در شأن اهل بيت(ع) نازل شده است، دلالت آنها بر اهلبيت (ع) و مقام و موقعيت آنها، از باب تفسير است، نه تطبيق؛ و حضرت صدّيقه زهرا(س) نيز يکي از آن پنج نور پاک است. در اين مجال، به ذکر تعدادي از اين آيات شريفه مي پردازيم. آياتي از باب تفسير: 1. آي? مباهله: در قرآن کريم چنين آمده است: «هر گاه بعد از علم و دانشى که (در بار? مسيح) به تو رسيده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم». [6] و حضرت فاطمه زهرا(س) تنها مصداق «نساء (زنان)» همراه پيامبر اکرم(ص) براي مباهله بود. [7] 2. آي? تطهير: آي? مبارک? «... خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد»، [8] در شأن امام علي (ع)، حضرت فاطم? زهرا (س) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) نازل شده است. [9] 3. سور? «هل اتي» (الإنسان) در شأن حضرت امام علي(ع) و فاطمه زهرا(س) نازل شده است. [10] آياتي که تطبيق آن با حضرت فاطم? زهرا(س)، از موارد «تأويل» به شمار مى رود: 1. در حديثى از امام صادق (ع) آمده که به هنگام نزول آي? شريفه «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ»، [11] خداوند فرمود: من خداوندم. دو دريا را فرستادم، على بن ابى طالب (ع)، درياى علم و فاطمه (س) درياى نبوّت، و من خدايم، پيوند بين آن دو را برقرار کردم. [12] 2. امام محمدباقر (ع) در تفسير آيات «که آن يکى از بزرگ ترين آيات خداست. بشر را هشدار دهنده است»، [13] مي فرمايد: «منظور، حضرت فاطمه (س) است». [14] 3. با استناد به روايات، وجود مقدّس فاطمه زهرا(س)، حقيقت و باطن ليلة القدر (شب قدر) است؛ و معرفت آن حضرت، همطراز درک شب قدر معرفي شده است. [15] مانند اين روايت: مردي نصراني به خدمت امام موسي کاظم(ع) شرف ياب شد و تفسير باطن اين آيات را جويا شد: «حم، سوگند به اين کتاب روشنگر، که ما آن را در شبى پر برکت نازل کرديم ما همواره انذارکننده بودهايم! در آن شب هر امرى بر اساس حکمت (الهى) تدبير و جدا مىگردد»؛ [16] امام (ع) در پاسخ فرمودند: «حم»، محمّد(ص) و «کتاب مبين»، علي(ع) و «الليلة»، فاطمه(س) است. [17] ب. مقام و شخصيّت فاطمه زهرا(س) در اين جا، در بار? مقام و شخصيّت آن حضرت به ذکر مواردي بسنده مي شود: يک. مقام حضرت صديقه کبري (س) آن چنان والا است که رضايت و خشم حضرتش معيار رضايت و خشم پيامبر گرامي اسلام و رضايت و خشم کبريايي قرار گرفته است. پيامبر اکرم(ص) فرمودند: «فاطمه(س)، پار? تن من است، هر کس او را مسرور گرداند مرا مسرور کرده است و هر کس مرا مسرور گرداند خدا را مسرور کرده است و هر کس او را اذيّت کند مرا اذيّت کرده است و هر کس مرا اذيّت کند خدا را اذيت کرده است، و فاطمه(س)، عزيزترين مردم در نزد من است». [18] «مريم سرور زنان زمانه خويش بود، امّا دخترم فاطمه(س)، سرور هم? زنان جهان، از آغاز و پايان آن است». [19] آري، مقام و منزلت زهراي مرضيّه(س)، نه تنها بسي والاتر از مقام آسيه و مريم است که اوج افتخار آنان، توفيق خدمت گزاري آستان حضرت خديجه کبري(س) به هنگام وضع حمل فاطمه زهرا(س) است. دو. از ابعاد کرامتي حضرت زهرا(س) مي توان به پارسايي و قناعت به ثروتي اندک و امکاناتي ناچيز، در عين امکان بهره مندي از بالاترين امکانات را اشاره کرد؛ چرا که او دختر پيامبر اسلام(ص) است و آن حضرت مزرعه با ارزشي همچون «فدک» را به ايشان بخشيدند [20] که در آمد خوبي داشت. همچنين حضرت علي (ع) از محل کار و تلاش خود در آمد قابل توجّهي داشتند و حضرت مي توانستند زندگي مرفّهي براي خود و همسر و فرزندان خود فراهم آورند، امّا هم? در آمد خود را صرف نيازمندان مي کردند و خود به يک زندگي بسيار سخت و پر مشقّت اکتفا مي نمودند. سه. يکي ديگر از ابعاد شخصيّت اجتماعي فاطمه زهرا(س)، انفاق و ايثار اوست. داستان بخشيدن غذا و طعام خود در عين نيازمندي به مسکين و يتيم و اسير در مدت سه شب پي در پي، در سور? دهر (انسان) آمده است. چهار. يکي ديگر از ابعاد کرامتي حضرت زهرا (س) عبادات آن حضرت است. عبادت فاطمه از لحاظ کميّت، تا بدان حد گسترده است که در لحظه لحظه زندگي او حضور و ظهور دارد. رفتار او، گفتار او، نگاه او، تلاش او، نفس کشيدن او در هر لحظه شب و روز، عبادت بود. امام حسن مجتبي (ع) در اين باره مي فرمايد: «مادرم فاطمه(س) را ديدم که در شب جمعه از بستر خويش جدا شده تا طلوع خورشيد مشغول عبادت، و راز و نياز با پروردگار بود و لحظهاى از رکوع و سجود دست برنمى داشت». [21] پنج. يکي از افتخارات شيعه «صحيفه فاطميّه» است. شيعه معتقد است اين کتاب شريف الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيّه است. [22] شش. جلوه هايي بسيار زيبا و ديدني از رفتار و گفتار فاطمه زهرا(س) در عرصه حجاب و عفاف گزارش شده است که مي بايد سرمشق دختران و زنان ما در زندگي قرار گيرد. روزي پيامبر اکرم(ص) از جمع مسلمانان حاضر در مسجد سؤال کردند: چه روش و سيره اي براي زندگاني بانوان بهتر است؟ حضرت زهرا(س) به واسط? سلمان - که خود را عاجز از جواب اين سؤال مي دانست و به همين دليل به خانه حضرت زهرا(س)، خود را رسانيده بود- فرمودند: «براي زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبينند و مردان نامحرم نيز ايشان را نبينند». [23] هفت. در پايان به يکي از ضروري ترين عرصه هايي که در آن بايستي به فاطمه زهرا (س) اقتدا نمود، اشاره اي داشته باشيم و آن عرص? دفاع از حريم امامت و ولايت مي باشد؛ چرا که او در دور? کوتاه زندگاني خويش پس از هجران رسول خدا(ص) زيباترين جلوه پاسداري از حريم ولايت را به تصوير کشانيد. [24] فاطمه(س) مردم زمانه خويش را خوب مي شناخت و مي دانست آنان لياقت عبرت پذيري از سخنان او و جسارت قيام به همراه او را ندارند، امّا مي خواست براي آيندگان، ضلالت را رسوا، حقيقت را برملا و حجت را تمام نمايد، چنان که فرمود: «من با کمال دقّت و معرفت شما را از گمراهي، خذلان و تيرگى که ظاهر و باطن شما را فرا گرفته است آگاه ساختم، ولي مي دانم که خواريد و در چنگال زبوني گرفتار. ياري نکردن وجودتان را فرا گرفته و ابر بي وفايي بر قلوبتان سايه گسترده. چه کنم که دلم خون است و بازداشتن زبان شکايت از طاقت بيرون. مي گويم براي اتمام حجت بر مردمان...». [25] فاطمه(س)، در قيام پر حماسه فرهنگي اش، لحظه اي از افشاگري و روشن گري هاي هدايت بخش خويش دست برنداشت تا به هم? مسلمانان طول تاريخ بفهماند که سکوت در مقابل مهاجمان فرهنگي پذيرفتني نيست. حضرت زهرا (س) در مقابل بدعت و تحريف اسلام، آرام ننشست،که برخاست، جوشيد و خروشيد، افشاگري نمود و روشنگري کرد؛ چرا که با الهام الاهي و تحديث جبرئيل از آينده خبر داشت و مي دانست اين روشنگري ها، عاقبت دل هاي لايقي خواهد يافت و نقش بي نظيري را در به ثمر رساني امامت و محقق سازي هدف خلقت ايفا خواهد نمود. [26] براي اطلاع بيشتر به منابع زير مراجعه فرماييد: 1. جامي از زلال کوثر، مصباح يزدي، محمد تقي. 2. فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، قزويني، سيد محمد کاظم. 3. حماسه کوثريه، شرح مبارزات يگانه دخت پيامبر گرامي اسلام، حضرت فاطمه زهرا (س)، زجاجي کاشاني، مجيد. پي نوشت ها: [1] . براي تنزيل به حسب موارد معاني مختلفي شده است؛ مانند اين که، تنزيل همان ظهور ابتدايى الفاظ قرآن است؛ يعني معنايي که با ديدن يا شنيدن لفظ، بى درنگ به ذهن راه مىيابد. در تعدادى از روايات مراد از تنزيل، همين معناست. ر.ک: محمد کاظم شاکر، روشهاى تأويل قرآن، ص 73 – 76، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم، چاپ اوّل، 1376ش. [2] . تفسير، به معناي روشن ساختن مفهوم آيات قرآن و واضح کردن منظور پروردگار است. در تفسير نبايد به مدارک و دلايل ظنى و غير قابل اطمينان، استناد نمود، بلکه بايد به دلايلى تکيه کرد که عقلاً و يا شرعاً حجيت و اعتبار آن ثابت و مسلّم است. ر.ک: خوئى، سيد ابو القاسم، البيان في تفسير القرآن، ص 397، موسسة احياء آثار الامام الخوئى، قم، بي تا؛ جلاليان، حبيب الله، تاريخ تفسير قرآن کريم، ص 19 – 23، نشر اسوه، تهران، چاپ چهارم، 1378ش. [3] . تأويل، در اصل به معناي ترجيح است و در اصطلاح، عبارتست از برگرداندن لفظ از معناي ظاهري اش به معناي محتمل، در صورتي که آن معنا موافق قرآن و روايات باشد. ر.ک: تاريخ تفسير قرآن کريم، ص 24 – 30. [4] . تطبيق، در اصطلاح به معناى حمل آيه بر مصداق آن مىباشد؛ و آنجا که در محدوده دلالت لفظى به کار رود، به معناى تفسير است؛ و آنجا که مصداق، قابل انطباق بر مدلول لفظى نباشد، به معناى تأويل خواهد بود. توضيح آن که، اگر موارد تطبيق، از مصاديق اطلاقات و جزئيّات آن دسته مفاهيمى باشد که از دلالت لفظى آيه استفاده مىشود، اين، در چهارچوب تفسير آيه قرار خواهد گرفت، زيرا که داراي ويژگي تفسير است، امّا در مواردى که بيان مصداق و تطبيق آن، داراي اين ويژگى نبوده و مدلول دلالت لفظى نباشد، از حدود «تفسير» خارج بوده، از موارد «تأويل» محسوب مى شود؛ چنان که بيان مصاديق براى بسيارى از آيههاى قرآن در روايات ائمّه (ع)، از قبيل «تأويل» بوده، و مربوط به حقايق عينى آيات است. ر.ک: عميد زنجانى، عباسعلى، مبانى و روشهاى تفسير قرآن، ص 126 و 127، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، چاپ سوم، 1373ش. [5] . منبعي جهت مطالعه بيشتر: شيرازي، سيد صادق، فاطمة الزهرا في القرآن. [6] . آل عمران، 61. [7] . بحرانى، سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 630 - 632، بنياد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 ق؛ طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج 3، ص 223 – 225، دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم، ج 2، ص 667، مکتبة نزار مصطفى الباز، عربستان سعودى، چاپ سوم، 1419ق. [8] . احزاب، 33. [9] . البرهان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 443 و 445؛ طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، مقدمه: تهرانى، آغابزرگ، تحقيق: عاملى، احمد قصير، ج 8، 339، دار احياء التراث العربى، بيروت، بي تا؛ طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 22، ص 5، دار المعرفة، بيروت، چاپ اول، 1412ق. [10] . براي آگاهي بيشتر دربار? آيات مقاله «اختصاص اهل بيت به اصحاب کسا» را مشاهده کنيد [11] . رحمن، 19: «روان کرد دو دريا را که بهم برسند». [12] . قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ج 2، ص 344، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ شيخ صدوق، محمد بن على، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 1، ص 65، انتشارات جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1362ش. البته، اين حديث به سند ديگري نيز نقل شده است؛ ر.ک: حسکاني، عبيد الله بن عبدالله، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، محقق و مصحح: محمودى، محمدباقر، ج 2، ص 284، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1411ق. [13] . مدّثر، 35 و 36: «إِنَّها لَإِحْدَى الْکُبَرِ، نَذيراً لِلْبَشَر». [14] . قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ج 2، ص 396، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 24، ص 331، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403ق. [15] . ر.ک: مصباح يزدي، محمدتقي، جامي از زلال کوثر، تحقيق و نگارش: حيدري، محمدباقر، ص 17 – 19، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (قدس سرّه)، قم، چاپ دوم، 1381ش؛ حسن زاده آملى، حسن، انسان و قرآن، ص 217 – 256، نشر قيام، قم، چاپ دوم، 1381ش. [16] . دخان، 1 – 4. [17] . کلينى، محمد بن يعقوب، الکافي، ج 2، ص 547، دار الحديث، قم، چاپ اول 1429ق؛ استرآبادى، على، تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، محقق و مصحح: استاد ولى، حسين، ص 555، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، چاپ اول، 1409ق؛ بحرانى، سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، ج 5، ص 9، بنياد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 ق. [18] . شيخ طوسى، محمد بن حسن، الأمالي، ص 24، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق. [19] . بحارالانوار، ج 43، ص 24. [20] . الکافي، ج 2، ص 714: «بَابُ الْفَيْءِ وَ الْأَنْفَالِ وَ تَفْسِيرِ الْخُمُسِ وَ حُدُودِهِ وَ مَا يَجِبُ فِيهِ». [21] . شيخ حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج 7، ص 113، مؤسسة آل البيت (ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [22] از وصيت نامه سياسي الهي امام خميني، صحيفه نور، ج 21، ص 171: ما مفتخريم که ادعية حياتبخش که او را «قرآن صاعد» مي خوانند از ائمه معصومين ما است. ما به «مناجات شعبانية» امامان و «دعاي عرفات» حسين بن علي ـ عليهما السلام ـ و «صحيفه سجاديه» اين زبور آل محمد و «صحيفه فاطميه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه است از ما است. [23] . بحارالانوار، ج 43، ص 54. [24] جامي از زلال کوثر، ص 145. [25] . طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الإمامة، ص 121، نشر بعثت، قم، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 104، نشر مرتضى، مشهد، چاپ اول، 1403ق. [26] . جامي از زلال کوثر، ص 149.
نظر خودتان را ارسال کنید